کیا از استرس مثل من خوابشون نمیبره؟
شاید باورتون نشه من یه ساک لباس و وسایل برای بچه ها جمع کردم گذاشتم گوشه اتاق دست خودم نیست چندسال پیشم که چند بار زلزله اومد دائم یه ساک لباس و وسایل ضروری دائم گوشه هال بود همسرم همیشه بهم می‌خندید که چه کارایی میکنی آخه😔😔😔

نترس بابا ایران همیشه پیروزه

وای منم یه ساک لباس برای پسرم کوچیکم برداشتم کلی مای ببی اماده کردم کلی شیر خشگ اماده کردم پتو شوهر پسر بزرگم‌میخندن بهم

نگران نباش اتفاقی نمیفته

منم خوابم نمیبره ۱ساعت خوابیدم همش خواب جنگ دیدم پریدم دلم فقط برای بچه هام میجوشه

من ب شوهرم میگم برو کلی حبوبات بگیر نون بگیر باک ماشین همیشه پر باشه میخنده مسخره میکنه

اخ منم نگران شیرخشکم میگم ازفرداقحطی نیادبچه هام گرسنه بمونن

الهی بگردم منم خیلی نگرانم همش اشفتم میگم اگ جنگ بشه نویانو چیکارکنم

وای زلزله رو گفتی
پارسال من باردار بودم مشهد یه ماه بود هرروز زارع میومد ماهم طبقه دوم ساختمونمون مثل گهواره تاب میخورد
الان انگار ترسش مونده تو جونم گاهی شبا تو خواب حس میکنم زلزلس بیدار میشم قلبم تو دهنم می‌کنه خیلی حس بدی بود

ول کنید این حرفا رو بخوابید بابا آخرش هیچی نمیشه مثله دفعه پیشه

من از استرس واکسن پسرم خوابم نمیاد. که چند روزه آب ریزش بینی داره و از مرکز بهداشت زنگ زدن وقت واکسنش گذشته بیارید بزنید
میترسم که چیزیش بشه

منم استرس دارم