۱۰ پاسخ

انگار از خونه بابات آوردی .مگه تقصیر توعه که باهات حرف نمیزنه

من خودم دوتا پسر دارم
شوهرم بجه نمی‌خواست
سونو که رفتم احتمال دختر داده وقتی بهش گفتم خوشحال شد

الان نمیخواد وقتی بدنیا بیاد چنان براش عزیز بشه که نگو

خب اگه نمیخواستش مینداختیش.اونم باباشه نصف خواستن باید از طرف اونم باشه

با همسرتون حرف بزنین دلیل این کاراش رو بخواین بعد بگو که این دست من نیست که خدا خواسته بهمون داده

اگر نمی‌خواست باید حواسش رو جمع می‌کرد .موقعه عشق. و حال
الانم شما اصلا نگران نباشید یجودی عاشق این نی نی میشه ک حد نداره فقط صبر کن بیاد

بزار بدنیا بیاد همین میشه عشقش😂

با. همسرتون صحبت کنید شاید دلش بچه نمی‌خواد که داره اینطوری رفتار می‌کنه بالاخره برای بچه هر دو طرف باید بخوان هم پدر هم مادر .

من یک نفرو میشناسم در حدی بچشو نمیخواست که میخواست بفروشتش عزا گرفته بود ولی الان اون بچه از همه بچه هاش براش عزیزتره از افسردگی دربیا فرصت بده مطمئن باش انقدر شیرینه که تو دل همسرت جا باز میکنه اصلا احتیاج به کاری هم نیست

مگه ناخواسته باردار شدی؟

سوال های مرتبط

مامان تیارا مامان تیارا هفته بیست‌وهفتم بارداری
مامان جانان♥️ مامان جانان♥️ هفته سی‌ام بارداری
من یه دختر ۴ ساله دارم یه جاری دارم همسن خودم ما همکلاس بودین دوست صمیمیم‌ بود برادر شوهرم عاشقش شد باهم فرار کردن خلاصه اون جاریم الان شده دشمنم همش بهم حسودی میکنه اون دختر داره یه پسر یه پسرشم‌ فوت شده ۸ ماه بدنیا اومد ۱ ماه تو دستگاه بود ولی فوت شد الان اونم بارداره منم باردارم اون ۱۸ هفته من ۹ هفته الان جاریم رفته سنو فهمیده بچش پسره همش میاد بهم پز میده که آره خانواده مادرشوهرم منو دوست دارن چون براشون نوه پسر میارم و کلی حرف دیگه اینقدر بهم استرس میده اینقدر حالم بده که همش فکرم همین شده، به من میگه میدونی مامان گفته هر عروسی که برام نوه پسر بیشتر بیاره اون برام عزیز تره منم گفتم پسر دختر مهم نیست مهم اینه که سالم باشه، ولی خستم کرده همش میاد کرم میریزه کل این ۲چ روزی که فهمیدم باردارم نتونستم خوشحالی کنم واسه خودم از بس که میاد میره رو مخم هی میاد به من میگه به قیافت میخوره‌ بچت دختره ولی بچه منکه پسره من میگم برای من و شوهرم مهم اینه بچمون سالم باشه، ولی یک کارهای میکنه که گاهی وقتا پیش خدا کفر میگم و از خودم اعصبانی میشم(اگه غلط املایی دارم ببخشید تندتند نوشتم)