۱۱ پاسخ

واااااای راست میگی بخدا...برای من که بیمارستان خصوصی بودیم یه فلش آوردن زدن به تلویزیون،درمورد همین شیردهی بود،۵ دقیقه اول و نگاه کردیم بعد به زنداداشم گفتم تروخدا اون و خفه کن،کنترل نداشت،نمیدونست چطوری خاموش کنه آخرم تلویزیون و کلا از برق کشید🤣🤣🤣بعد پرستار اومد گفت دیدید؟گفتیم آره خیلی خوب بود😄😄😄😄دوباره صبحش یه زن اومد مثلاً فیزیوتراپیست بود،چند تا حرکت ورزشی یاد داد و هی می‌گفت یاد گرفتی؟میگفتم آره و بخاطر همون چند تا حرکت زن ۷۰۰ هزار تومن پول گرفتن☹️☹️

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣وای دهنت سرویس دختر نصف شبی چ چیزایی یادت افتاده
امتحان شفاهی بود دیگ خانم

من که مثلام بیمارستان خصوصی بودم یه خانم صبح اومد راجب مشکلات مردم یه کم حرف زد.. یه فلش به تلویزیون وصل کرد یه آقا بود شبکه سلامت ده سال پیش حرف میزد یادم نیست درست..
منم اصن نگاه نکردم گوش نکردم حوصله ام نمیگرفت بشینم تلویزیون نگاه کنم یا گوش کنم
دم به دقیقه پرستار میومدن بهم شربت میدادن شکم کار کرده یانه مرخصم کنند..
برای من خسته تر از این بودن حرف بزنن..
آخر سر درست شیر نمیدادم سینه ام زخم شده بود رفتم کرم گرفتم و بهداشت بهم گفت چجوری شیر بده 🫡

برا من ی زنه اومد گف عزیزم من فیلم بردارم میام بعد سزارین فیلم تورو میگیرم منم گفتم گمشو بیرون

وای وای نگو، من وسط زایمان بودم با کلی درد(زایمان طبیعی داشتم) دکترم میگفت قانون اول نیوتون رو میدونی گفتم نه، گفتم خب قانون دومش چی؟
یهو قاطی کردم داد زدم چی میگی آخه، من دارم میمیرم اسم خودمم نمیدونم چ میدونم نیوتون کدوم خریه😂😂
بعد گفت خواستم هواستو پرت کنم دردت کم شه😐😬
اینم از دکتر مملکت🚶🚶🚶

وای اره منم یادمه اصن ی حالی بودم اینا هم ول نمیکردن هی میومدن امتحانم میگرفتن لامصبا من ک عین نعشه ها ج میدادم😂😂

وای آره دقیقا 🤣 ولی بنده خدا خانمه خیلی تلاش کرد آدرین سینه منو بگیره😢

و منی که شاگرد زرنگ بیمارستان شده بودم🤣🤣🤣زنه میگفت تنها کسی که همه رو یاد گرفته تویی موندم حافظه ام چجوری یاری میداد

برا من خسته تر از این حرفا بودن😂😂😂😂 فقط یه کلاس گذاشتن روز آخر تو بیمارستان رفتیم و بعدش مرخص شدم😑😂

باز خوبه شمافهمیدین چی می‌گفته
من فقط یادمه اومدتوحرف بزنه همین
اصلا نمیدونم چی گفت😂😂😂

وااای یادم اوردی دخترررر
من وسط زایمان طبیعی و درد و جیغ و فریاد
یکی اومده بود همینا رو بهم میگفت هی هم ده تا جمله رو تکرار میکرد
نمیدونستم بخندم یا به دردم فک کنم 🤔 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱۲ ماهگی
امروز رفتم تو یه فروشگاه چیزی بخرم
یه دختر پنج شش ساله اومد با روی خوش سمت نویان ...بعد هر سمت میرفتم می اومد باهام یهو دیدم دست نویان رو می گیره نویان زد زیر گریه ‌‌..من گفتم شاید چون غریبه س ترسیده
دوباره این کار تکرار شد نویان بیشتر گریه کرد برگشتم گفتم دستش رو نگیر ولی گریه نویان قطع نمیشد مامان دختره اومد نویان رو بغل کرد گفت ببخشید خاله ...
نویان رو بغل کردم دوباره تکرار کرد این سری سرم رو برگردوندم دیدم نگو با ناخوناش داره دست بچه رو فشار میده من خاک برسر اصلا متوجه نشدم فقط گفتم کوچولو چرا اینجوری کردی دستش رو ...مامانش گفت بزنش گفتم من اجازه ندارم بعد فروشنده گفت این همه بچه ها رو می چزونه قبل شما هم صورت یه بچه رو چنگ انداخت ...به مادرش گفتم شما وقتی می دونی بچه تون اسیب میزنه چرا به مادر بچه ها نمی گید که مراقب باشن چرا پسر من گریه میکنه به من گوشزد نمی کنی دخترم داره فلان کار رو میکنه ...
اونقدر گریه کردم که بچه م اینجوری زخم میشد من نمی فهمیدم ...