پارت تکمیلی ( خودم چیکارا کردم برای زایمان😁)
اول بگم که من از ۳۳تا ۳۶ هفته به خاطر انقباض و احتمالا زایمان زود رس شیاف و آمپول می‌زدم که قطع کردم ۳۶هفته
۳۷هفته معاینه لگن شدم و دکترم گفت لگنت عالیه سر بچه فیکس تو لگنه و من بهت پیشنهاد میکنم حتما طبیعی زایمان کنی، بهم شیاف گل مغربی داد صبح و شب میزاشتم ، هرروز خرما می‌خوردم ۵-۶تا ،رابطه بدون جلوگیری یک ساعت پیاده روی ، صبح ها شربت خاکشیر می‌خوردم ، حرکت اسکات و قر کمر و ورزشهای دیگه رو هم شروع کردم( من تو طول بارداری خودم کارای خونه رو می کردم خونم طبقه دوم پله داشت یه روز در میون می رفتم و از اول نمازم رو عادی خوندم (حرکت سجده به اومدن سر بچه تو لگن کمک می‌کنه))
۳۸ هفته دوباره معاینه شدم ، معاینه تحریکی ، ۲ سانت باز بودم ، بعدش به لک بینی و خون‌ریزی افتادم که دکترم گفت نترس و برو خونه رابطه بدون جلوگیری داشته باش و پیادهروی رو دو ساعت کن یه ساعت صبح یه ساعت شب و ورزشارو ادامه بده.
که ۳۸هفته و دو روز زایمان کردم ،
مامانا از لحاظ اعتقادی هم من هرروز قرآن و زیارت عاشورا وسوره انشقاق می خوندم ، وقتی ام رفتم بیمارستان ۷بار دعای نادعلی به آب خوندم و خوردم
خدا واقعا بهم کمک کرد ، امیدوارم همتون صحیح و سالم نی نیاتونو بغل بگیرید❤️

۷ پاسخ

مبارکت باشه گلم
کجا زایمان کردی دکترت کی بود؟

واقعا که میگن بدن با بدن فرق میکنه درسته
منم همه این کارهارو میکردم تازه اصلا شیاف استفاده نکردم و تا ۸ ماهگی سرکار میرفتم
اما خیلی بخیه خوردم 😑

ممنون عزیزم تجربت رو نوشتی
خوش به حالت تموم شدی
منم از اول خودم کارامو انجام دادم و بارداری راحتی دارم شکر خدا و پله هم زیاد داریم طبقه آخریم ولی هیچ ورزشی انجام ندادم
بچه اولمم طبیعی بود ولی بالخره سخت بود درداش
عزیزم دکترت موقع شروع دردها از گاز بی حسی هم استفاده کرد برا کاهش درد ؟

بسلامتی عزیزم مبارک باشه خداروشکر زایمان خوبی داشتی ان شاالله من و دخترمم بتونیم از پسش بر بیایم😊💐

عزیزم از چند هفته شیاف و استفاده کردی و ورزش ها رو
من ۳۲ هفته احتمال زایمان زودرس داشتم آمپول ریه هم زدم الان ۳۴ هفته ۴ روزم
کی شروع کنم ورزش و پیاده روی رو
تو خونه ام مثل خودتون همش پله بالا پایین میکنم از اول بارداری فعالیتم زیاد بود

سلام عزیزم
قدم نی‌نی مبارک باشه انشالله
ی سوال دارم
من ۳۲ هفته‌م و سربچه توی لگنِ
قصددارم طبیعی زایمان کنم ولی فعلا بخاطر ترس از زایمان زودرس هیچ فعالیتی ندارم(ورزش و پیاده روی)
بنظرشما از چندهفته ورزش و پیاده روی کنم؟

والا تجربه زایمان منو بخونید میفهمید واقعاً یکی طبیعی میره اکی برمیگردن یکی ام مثل من داغون میشه .. خداروشکر که تو تکی بود زایمانت مبارکه

سوال های مرتبط

مامان سفید برفی مامان سفید برفی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
سلام مامانا بلاخره اومدم با تجربه زایمان طبیعیم من از هفته ۳۴ با سونو فهمیدم سر جنین اومده تو لگن خوشحال خندان برای خودم میچرخیدم که چه خوب سرش اومده تو لگن فقط با نیم ساعت پیاده روی ،تا اینکه از هفته ۳۶ به طور جدی روزی دوسه ساعت پیاده روی و از ۳۷ رابطه جنسی بدون جلوگیری و ورزشای لگنی و امادگی زایمان رو انجام میدادم تا اینکه هفته ۳۸ رفتم معاینه در عین ناباوری گفت یه سانتم باز نیستی برو تلاش بیشتر کن ۳۹هفته بیا معابنه تحریکی کنم من رفتم اوضاع مثل قبل بود فقط دردای پریودی و کمردرد داشتم دوباره ۳۹ رفتم دوباره گفت خانوم دهانه رحم بستست معاینه تحریکی کرد برگشتم خونه ترشحات موکوسی اضافه به دردام شد گفتم حتما دیگه دارم باز میشم ولی ای دل غافل که هیچ اثری نداشت ۳۹ هفته یه ویزیت دیگه رفتم گفت اگه تا ۸ابان که میشه ۴۰هفته دوروز زایمان کردم که کردم نکردم با این نامه برم بستری برای امپول فشار ادامه تایپیک بعد...
مامان فنچول🐣(علیسان) مامان فنچول🐣(علیسان) روزهای ابتدایی تولد
#تجربه زایمان من پارت ۱
خوب من چهارشنبه ۲ آبان بود که ۳۷ هفته بودم رفتم دکترم معاینه لگن کرد گفت دهانه رحمت بسته س ولی به شدت لگن خوب و عالی برای زایمان طبیعی داری
با اینکه فک میکردم اگه برم بگه یک سانت بازم
خلاصه برام قرص گل مغربی نوشت که شبی دوتا سوراخ کنم داخل واژن بزارم
یک شب در میون رابطه بدون جلوگیری داشته باشم پیاده روی کنم و یه سری ورزش های دیگه ... برام باز نوبت داد واسه ۳۸ هفته که برم دوباره معاینه کنه ببینه پیشرفتی داشتم یا نه
تو اون یه هفته من هرکاری گفته بود کردم
حتی برا پیاده روی رفتم باشگاه ثبت نام کردم و روزی یک ساعت رو تردمیل تند پیاده روی می‌کردم دیگه از بی درد بودن یه مقدار در اومده بودم البته حسم می‌گفت این دردهایی که دارم برا تردمیل زدنه حالا نمی‌دونم از چی بود
چهارشنبه ۹ آبان که ۳۸ هفته بودم رفتم معاینه کرد گفت یک سانت باز شدی یه مقدار معاینه تحریکی هم کرد ولی باز نکرد
گفت ریسک داره میترسم الان معاینه تحریکی کنم و دو سانتت کنم کیسه آبت پاره شه خلاصه من بعد اون معاینه درد اومد سراغم از فرداشم تا ۲۴ ساعت لکه بینی داشتم که دکتر گفته بود طبیعیه
دیگه فک میکردم دهانه رحمم باز تر شده
شنبه رفتم باشگاه و پیاده روی کردم رو تردمیل
بعدم توپ قرض گرفته بودم از دوستم از ظهر تا شب روش ورزش کردم و شب هم رابطه بدون جلوگیری داشتم و دوتا کپسول هم سوراخ کردم گذاشتم داخل واژن یه گریه هم کردم و دست گذاشتم رو شکمم گفتم خسته شدم دیگه مامان بیا چرا منو اذیت میکنی فک کنم بچم خیلی تحت تاثییر قرار گرفت 🫠😂 ‌
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین
پارت یک
سلام مامانا تجربه زایمانمو مینویسم براتون انشالله همتون راحت ترین زایمان رو داشته باشین
پسر من ۳۲ هفته بریچ بود تا ۳۶هفته شد سفالیک
من ورزش پیاده روی رو از ۳۳ هفته شروع کردم روزی نیم ساعت
از ۳۶ هفته شد روزی ۴۵ دقیقه الی یک ساعت و ورزش هامو شروع کردم به صورت کامل از ۳۷ هفته شبی دوتا کپسول گل مغربی شیاف میذاشتم و روزی یک فنجون گل گاو زبون میخوردم و رابطه بدون جلوگیری و دوش آبگرم و…
شنبه ۱۲ آبان ۳۹ هفته و ۱ روز بودم رفتم پیش مامای خصوصیم تا معاینم کنه هفته ی قبلش به حد یک فینگر باز بودم معاینه کرد شده بودم یک سانت و نیم،بعد اون همه تلاش…
معاینه تحریکیم کرد گفت سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن وگرنه تا الان زایمان کرده بودی،یه ان اس تی دادم همه چی خوب‌ بود و بعدش نقاط فشاری رو برام انجام داد،بعدش من حدود نیم ساعت دیگه پیاده روی کردمو اومدم خونه.
رسیدم خونه ازم ترشحات خونی میومد و یه انقباض های خیلی محوی داشتم،چیزی که اصلا قبل معاینه تحریکی نداشتم.دوش آبگرم گرفتمو اومدم بیرون طبق گفته ی مامام کیسه ابگرم گذاشتم زیر دلم و یکم شروع کردم به ورزش و راه رفتن تو خونه باز..انقباضام کم کم شروع شد فاصلشون کم و کمتر شد و مدتشون طولانی تر
مامان رها ورادوین💙 مامان رها ورادوین💙 ۱ ماهگی
ادمه تجربه زایمان....
از ۳۷هفته ک ورزشای لگن ویاد گرفتم از هرکدوم سه تا ست ۱۰تایی میرفتم +توحموم هم یه سریا که میشد و انجام میدادم
مخصوصا حرکت سجده و چمباتمه ودارودسته کشیدن خیلی رفتم
۳۷هفته و دوسه روز بودم که معاینه شدم دو سانتم
ورزشای بیشتر کردم پله هم اضافه کردم ولی نه زیاد
اها راستی یادم نرفته هرروز دو لیوان شربت خاکشیر م میخوردم) رابطه بدون جلوگیری
تا این شدم ۳۸هفته یک روز 😁
از شب قبل دلپیچه داشتم توجه نکردم اخه زیاد شدید نبود که صبح که از خواب پاشدم اسهال وحالت تهوع هم اضافه سد
تا ساعت ۵.۶عصر هی می رفت دلپیچه وکمر دردم شدید تر میشد ترسیدم شاید مسمومیت بارداریه
دیگه تا زنگ زدم شوهرم اومد و رفتیم زایشگاه ک یه چکاپ بشم شد ساعت ۸.۹
یعنی من خودم تو این یک هفته کشته بودما 😂 برا دردم بگیره ولی اصلا باورم نمیشد این دردام حالتا برای زایمانه
تا رفتیم زایشگاه و معاینه کرد گفت ۳سانتی خطم بارداری
چون من نمیخواستم اون زایشگاه زایمان کنم رفتم یه جا دیگه ک یک ساعت فاصله داشت
مامان رهاد مامان رهاد ۳ ماهگی
بیاین براتون از تجربه ی زایمان طبیعیم بگم...

اول اینکه مث همه ی مامانا منم خیلی ترس و استرس داشتم و تا لحضه ی اخر دنبال سز شدن ک نشد و طبیعی زاییدم ولیییی یه زایمان عااالی داشتم😍
هفته های اخر شبی دو ساعتم پیاده روی میکردم هر شب، از هفته ۳۸ به بعد هر شب شیاف گل مغربی گذاشتم تو واژن
۴۰ هفته که شدم رفتم بیمارستان بدون درد و گفتن یه فینگری که خیلی زوده و هنوز میتونی بچه رو نگه داری ، اما همون معاینه باعث شد یکم خونریزی کنم
روز بعد از معاینه شدت خونریزی کم شد اما پررو تر ازین حرفا دو تا شیاف گل مغربی رو سوراخ کردم و گذاشتم تو واژن و یه ساعت دراز کشیدم، بعدم که پاشدم و رفتم دو ساعت راه رفتم ، وقتی برگشتم یه قوری گل گاو زبون دم کردم و خوردم و بعد اونم یه لیوان دمنوش زیره نبات، دردا شروع شده بود اما هنوز تو فاز فعال نبودم، تا صبح هی رفتم زیر دوش اب گرم که دردمو به شدددت کاهش میداد اخرم ۸و نیم صبح رفتم بیمارستان
وقتی رفتم ۵ سانت بودم، تا ساعت ۱۰ نگهم داشتن و از ۵ سانت پیشرفت نکردم تا کیسه ابم و زدن و ۱۰ دیقه ای فول شدم و زایمان کردم

دکتر بخاطر دمنوشا کلی دعوام کرد، اما منی که یه زایمان سخت قبل این زایمان داشتم میدونم چقد اون دوشا و دمنوشا و گل مغربی کمکم کننده بود

ایشالله هر کی تو شرف زایمانه به راحتی زایمان کنه🤗
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
مامان امیرسام❤️دلارام مامان امیرسام❤️دلارام روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت اول
خب فک کنم بعضی از مامانا میدونن که صبح ساعت شش انقباض هام شروع شد با فاصله هفت دقیقه اینم بگم شبش رابطه بدون جلوگیری داشتم 🤭
بعد پاشدم خونه روز تمیز کردم مامانم اینا هم عروسی دعوت بودن راه دور دلم نمی‌خواست تو ذوقشون بزنم برا عروسی رفتن اول گفتم چیزی نمیگم بعد شوهرم گفت چی از تو واجب تر مامانت خیلی کمکت می‌کنه بهش بگو دیگه گفتم و اونا عروسی نرفتن و تا ساعت 10 خونه رو تمیز میکردم و حموم اسکات زدم و پله بالا پایین کردم خلاصه
رفتم بیمارستان معاینه شدم دو سانت بودم نوار گرفتن انقباض داشتم میخواستم بستری نکنن گفت فاصله دردادت باید دو دقیقه به دقیقه بشه
گفتم حرکاتش کم شده گفت دپساعا پیاده روی کن باز بیل معاینه کنم
رفتم پیاده روی کردم کلی ورزش و اینا معاینه همون دوستانت بود تغییر نکرده بود دوباره نواز گرفت اینم بهتون بگم هر وقت خواستید بستری بشید می‌خواستین دستگاه انقباض بندازه تند تند نوک سینه هاتون و ماساژ بدید من وقتی این کار و میکردم انقباض هام بیشتر میشد 😂
باز دید که نواز قلب خوب نیست گفت یه ساعت دیگه راه برو بیا یه نوار قلب دیگه میگیرم اگه اونم خوب نبود بسترب میکنیم یعنی از صبح ساعت ده که رفتم تا ساعت 8 شب من وتاب میدادن نمی‌خواستن بستری کنن
مامان زینب و حسین مامان زینب و حسین ۴ ماهگی
سلام‌ مامانای مهربون میخواستم تجربه زایمان طبیعیم رو براتون تعریف کنم‌البته من زایمان دومم بود😁

من ۳۸ هفته زایمان کردم بچه ها...۳۶‌هفته که سونو وزن رفته بودم بچه ۳ کیلو بود و دکترم میگفت ۳۷ هفته معاینت میکنم ببینم چطوریه اوضاع تا اون تایم که ۳۷ هفته بشم ورزشای زایمان راحت خانم‌آبادی رو شرکت کرده بودم و انجام می‌دادم بخصوص چن روز مونده به زایمانم مرتبا ورزشا رو انجام می‌دادم ۳۷ هفته رفتم و دکتر گفت یک‌سانت بازی و به گفته خودش خیلی کم معاینه تحریکی انجام داد بعدش که من ورزشارو انجام می‌دادم تا دهانه رحمم بازتر بشه شد ۳۸ هفته و من رفتم دکتر ۲۰ تیر بود...دکتر معاینه کرد و گفت بیشتر از ۲ سانت بازی و معاینه تحریکی حسابی کرد و گفت احتمالا تا فردا زایمان میکنی من اصن‌باور نکردم چونکه سر دخترم بعد معاینه تحریکی ۳ روز طول کشید تا زایمان کنم گفتم اینم حتما همینه...هیچی دیگه دو سه ساعت بعد معاینه که اومدم خونه انقباضام شروع شده بود و من با تنفس ها ردش میکردم و قابل تحمل هم بودن...اسکات قدم چمباتمه...چمباتمه قدم..و یسری حرکات دیگه که تو کلاس یاد گرفته‌بودم به اضافه تکنیک های تنفسی رو انجام میدادم...بعدش گرفتم خوابیدم ساعت ۲ نصفه شب بود تقریبا یک ساعت و نیم بعدش با دردای خیلی بدی بیدار شدم و متوجه شدم که دیگه وقتشه چون هم دردام منظم شده بود هم بچه خودشو سفت میکرد خیلی دردای بدی بود واقعا ولی میشد تحملش کرد شوهرمو بیدار کردم و..بقیه شو پایین میگم