تجربه زایمان طبیعی پارت چهار
اپیدورال برای من با هیچ درد و اذیتی انجام شد،،بالاخره رنگ آرامش به خودم دیدم،،فشار حس میکردم اما درد اصلا
جون دوباره گرفته بودم آنقدر که به همسرم زنگ زدم واسم اتو مو‌ بیار اخه از بس توی حمام و بخار آب داغ بودم موهام شبیه آقا شیر شده بود😂
یه دو ساعتی با دردهای ضعیف گذشت و معاینه های بدون درد میشدم که ماما گفتن شدی هفت سانت،وای باورم نمیشد مثل خواب بود واسم و کیسه آب هم در حال انفجار بود که بدون هیچ دخالتی خودش ترکیدحدود ساعت ۱۱ صبح
خب با پیشرفت ‌و نزدیک شدن زمان زایمان فشارها بیشتر و‌بیشتر میشد و اپیدورال برای برای فشار کاری ازش برنمیومد دیگه به خودم گفته بودم هیچ کس جز خودت کمکت نمیکنه دیدی دردهای دیشب هیچ اثری ازش نمونده و یادت رفت این هم میگذره خلاصه رفته بودم توی مرحله زور زدن ‌و حس بد اینکه مدفوعت داره میریزه،،نمیدونم این زوره و فشاره بدتر بود یا اون انقباض ها ولی دوباره دردهای وحشتناک‌،زورهایی که تمومی نداشتن،و التماس های من به پسرم که دل بکنه و‌بیاد
و مدام معاینه و نزدیک شدن به زایمان
بعد از کلی درد ‌تحمل و تغییر پوزیشن بالاخره گفتن بیا روی تخت زایمان

ادامه تاپیک بعد

۸ پاسخ

مبارکه عزیزم

تونستی لایکم کن بعدی رو بخونم آقا شیره🥰😍😉

آقا شیره😂🤣🤣🤣

واقعا ک شیری ک این همه درد کشیدی

واقعا دلیل این همه اسرار واسه طبیعی رو نمیفهمم دو روز نگه داشتن بازور که دهانه رحم باز بشه😑

وای دقیقا مثل زایمان اولم با این تفاوت که من همون اول کیسه ابمو پاره کردن و موقع زایمان بچه تو خشکی بود و خیلی خیلیی سخت بود اما با وجود همه این دردا یادمون میره سر دومی که به زایمان نزدیک میشدم به غلط کردن میفتادم ولی خداروشکر اونم گذشت....

دقیقا مثل منی با این اختلاف که قبل اپیدورال کیسه ابمو دکترم پاره کرد

ای خاک ب سرم‌من دارم‌میرم زایشگاه اینارو خوندم ترررررس گرفته منووو😭

مقالات مرتبط

آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
درد هنگام مدفوع بعد از زایمان
درد هنگام مدفوع بعد از زایمان و علت آن
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟

سوال های مرتبط

مامان جوجوقشنگه👶🏻🧿 مامان جوجوقشنگه👶🏻🧿 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من قسمت دوم🤰🏼🤱
بعد اون چه حس خوبی داشتم انگار روی ابرا بودم هیچی حس نمیکردم از درد 😍😍
مدام با ذکر شمار ذکر میگفتم و قرآن میخوندم خیلی از خدا و اهل بیت کمک خواستم چون هیچ تجربه ای نداشتم همه چی برام جدید بود 💚💚
هر ۲ ساعت معاینه ام میکرد ماما بیمارستان و هی پیشرفت میکردم خداروشکر با اینکه اصلا ورزش نکردم حین زایمان، ماما همراه ام نداشتم
ساعت ۶ بود که گفت فول شدی و منو بردن تخت زایمان🤱
دکترم اومد به موقع خداروشکر و اپیدورال دوباره واسم شارژ کردن و دوتا زور زدم
و ساعت ۷:۲۰ نور امیدم دنیا اومد❤
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی خان مامان امیرعلی خان ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان طبیعی آوردم براتون
دیروز این موقع بود کیسه ی آبم ترکید اول که خوابیده بودم به شکل قطره ای خارج میشد سرپا که دم کلی آب ازم رفت و شلوارم کاملا خیس شد هیچی دیگه یه دوش گرفتم با همسرم رفتیم بیمارستان .اومدیم تریاژ مامایی چک کردن دیدن بله کیسه ی آب بوده و ترکیده خلاصه به دستور پزشک بستری کردم دو سه ساعت همینطوری گذشت و من یه فینگر بودم فارغ از هر دردی .دیدین هیچ پیشرفتی حاصل نشد اومدن آمپول فشار رو داخل سرم ریختن ولی بازم افاقه نکرد از صبح ساعت ۸ تا تقریبا ۱ ظهر به زور ۲ فینگر بودم که میگفتم غلط کردم منو ببرید سزارین دردها هم یکسره نیست نگران نباشید بین هر درد معمولا پنج دقیقه اینا فاصله هست شما در این حین میتونید استراحت کنید .اومدن نوار قلب گذاشتن و دوز آمپول فشار رو زیاد کردن اینبار نتیجه داد و تا ۴ و ۵ سانت پیشرفت کردم دردش مثل پریودی هست که شدیده و میگره و ول میکنه من کمردرد آنچنانی نداشتم .وقتی ۵ سانت شد اومدن بردن اتاق زایمان پمپ ضد درد زدن که کلیدش دست خودم بود وقتی درد داشتم میزدم وای چقدر حس خوبی بود همه ی دردهای یه جا محو شد از ساعت ۷ عصر تا تقریبا ۸ و نیم با پمپ درد هیچ دردی احساس نمیکردم خیلیییی خوب بود فقط خوابیدم بعدش که ۱۰ سانت شدم دکتر اومد بالا سرم و پمپ درد رو قطع کردن دیگه دردهای مثل پریودی نداشتم درد هاش شبیه مدفوع کردن بود دکتر آوند و به من گفتن فولی هر موقع احساس مدفوع داشتی زور بزن این مرحله سخت بود چند باری زور زدم نشد که بالاخره پسری به دنیا اومد و اونو گذاشتن رو سینم یه ساعت بمونه ۲۰:۴۵ دقیقه به دنیا اومد همون لحظه احساس تخلیه و راحتی داشتم که بخیه زدن شروع شد خود رابه هم خیلی درد داشت بعد ۲ ساعت هم آوردن بخش
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان مهنا👧🏻💖 مامان مهنا👧🏻💖 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت دو👇🏼

خلاصه ساعت ۱۱ با سرم درد بستری شدم کم کم از ساعت ۱۲انقباضام‌ شروع شد ولی بدون درد ساعت ۲ معاینم‌ کردن ۳سانت باز شده بودم بدون درد کیسه ابمو زدن که بعد از معاینه کم کم دردام شروع شد مثه دردای پریود بود و خیلی قابل تحمل فقط وقتایی که ان‌ اس تی میگرفتن دیوانه میشدم چون نمیتونستم انقباضام‌ و کنترل کنم ولی در غیر اون صورت روی توپ وقتی انقباضام‌ میگرفت اروم میشدم خلاصه تا ساعت ۴ که دوباره معاینه شدم‌ ولی همون ۴سانت بودم ولی دهانه رحمم‌ ۷۰درصد نرم شده بود
مامان هاکانم مامان هاکانم ۱ ماهگی
پارت ۲
صبح که شد دوباره ی آمپول فشار دیگه هم زدن و درد داشتم خیلی ورزش هم میکردم ولی هنوزم ۲ سانت بودم دکتر اومد و کیسه این و پاره کرد ولی بازم ۲ بودم که بودم بعدش همینجور که سرم فشار هم بهم وصل بود ورزش و.... انجام میدادم که شدم ۴ سانت این شد ی روز کامل حالا فردای اون روز دوباره ورزش کردم و معاینه شدم ۵ سانت ولی دیگه سرم فشار اثر نداشت دوتا آمپول که اسمشون یادم رفته و از رگ بهم زدن که اونم درد و خیلی شد میکرد جوری که داد میزدم از درد هی معاینه شدم و دیدم ۶ سانتوس هی که می‌گذشت من دردای شدید می‌گرفتم تا اینکه شدم ۹ سانت و بای معاینه دیگه شدم فول ولی همه اینا با درد شدید بود .....
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان محمد حسین 👼🏻 مامان محمد حسین 👼🏻 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من ۳
بین درد ها ماما همراه همش بهم ورزش میداد و کمرم رو با آب گرم می‌شست و کیسه آب گرم میذاشتم اما لحظه به لحظه درد ها بیشتر میشد ،تا اینکه دکتر گفت بهش مسکن قوی بزنید ،یه حالت مخدر عمل می‌کرد و زمانی که درد هام زیاد بود به هوش بودم و متوجه می‌شدم ولی کاملا یه حالت منگی داشتم و وقتی درد ها کمتر بود به حالت خواب میرفتم که بدنم انرژی جمع کنه برای زمان درد ،مثلا یه دقیقه خواب بودم و دو دقیقه درد داشتم ولی کاملا گیج و منگ بودم و کاملا کلافه شده بودم ...
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مُــعـین👼✨️💙 مامان مُــعـین👼✨️💙 ۶ ماهگی
خانوما پارت ۲ تجربه زایمان طبیعی من
دیگه این انقباض ها شدید شدن ساعت تقریبا ۶ صب بود و من از ساعت ۴ شب بیدار بودم و هی نفس عمیق میکشیدم و انقباض ها رو رد میکردم ولی اصلا باورم نمیشد درد زایمان باشه انقباض ها خوبیشون این بود که اول تایمشون کوتاه بود و بینشون میشد استراحت کرد و دوباره برای انقباض بعدی حاضر شد کسایی که میگن دردش چه شکلیه دقیقا مثل کمردرد و شکم درد پریودی ولی حالت خیلی شدید پریود
بعد دیگه به ماما همراهم زنگ زدم و گف انقباضت تو نیم ساعت چنتاس که گفتم دوتا گف یکی دو ساعت بمون خونه
بعد بیا بیمارستان گفتم باشه و شوهرمو بیدار کردم گفتم که درد دارم و اینا
جالبیش اینجاس قرار بود اون روز برم پیش دکتر برای معاینه آخر و برگه بده برای بیمارستان 😂ولی خب همونو رفتم بیمارستان دیگه😂
ادامه….
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان حسین جان👼🏻🧸 مامان حسین جان👼🏻🧸 ۲ ماهگی
پارت دوم

فردا صبح من و یک خانم دیگه دونفر باید برای زایمان آماده می‌شدیم د درد نداشتم من ۲ سانت باز بودم( زایمان اون خانم رو حتما حتما براتون تعریف میکنم)
خلاصه سرم ها زده و شد و آن اس تی ها وصل شد بهم گفتن هروقت ۳ سانت شد با ماما همراهم تماس میگیرن هیچ درد نداشتم و ساعت حدود های ۲ بود ۳ سانت شدم ماما همراهم خودشو رسوند من همچنان درد نداشتم
تا حدود ۵ سانت باز شدم که گفت برای بهتر پیش رفتن باید کیسه آب پاره بشه
و پاره کردن هیچ درد ی نداشت احساس جالبی بود یه عالم آب از شکم آدم خارج میشه
واقعا بعدش خیلی سریع پیش رفت با ورزش های که ماما همراه بهم میداد ساعت ۵بود که معاینه کردن و گفتن ۷ سانت باز شد زنگ زدن دکترم هم اومد درد های شدید من از ۵ونیم شروع شد
خیلی بی قرار شده بودم احساس زور داشتم ماما همراه خیلی کمکم کرد همش بهم پوزیشن های زایمانی میداد
درد های من ساعت ۶ با بیرون اومد پسرم تموم شو وحتی بعدش زمانی که دکتر بهم بخیه زد متوجه نشدم ماما بچه رو آورد بهم نشون داد و حین بخیه خوردن بهم آبمیوه میداد واقعا خیلی مهربون و دلسوز بود و خیلی کمکم کرد
خلاصه زایمان من ساعت ۶ تموم شد دوساعت زایشگاه بخش بسترش نگهم داشتن پسرم‌آوردن و بهش شیر دادم بعد دوساعت رفتم بخش زنان بعدش
دیگه هیچ درد ی نداشتم
این بود از تجربه زایمان من🤱🏻👼🏻🤎

اگه مایل هستیداز تجربه زایمان اون‌خانم هم بگم که از نادر ترین ها بود
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان دلارام مامان دلارام ۲ ماهگی
در روز ۲۷شهریور ..ساعت ۱۰صبح کیسه آبم پاره شد ...۳۸هفته و یک روز بودم...ساعت ۱۲ظهر با یه سانت برای طبیعی بستری شدم...بهم آمپول فشار زدن...گذشت ساعت شد ۷شب...من بی درد و بی انقباض و بی هیچ علائمی ، از همون ساعت ۱۲ظهر تا ۷شب بکوپ ورزش میکردم و آمپول فشار بهم وصل بود... خیلی معمولی بودم و هیچ دردی نداشتم...ساعت ۷شب معاینه شدم برای هزارمین بار..همچنان همون یه سانت بودم ...دیگه دیدن هیچ تغییری تو من حاصل نمیشه ،ساعت ۸شب رفتیم سزارین اورژانسی..۸:۴۵دلارامم بغلم بود..من زایمان راحتی داشتم...درد و انقباض و هیچی نفهمیدم ، الان دارم دوران نقاهت سزارین طی میکنم ..انشالله همه اونی که در انتظار دیدن نی نی هاشونن زایمان راحتی و طی کنن 💕اینم از تجربه زایمان من🥰
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان باقلوا مامان باقلوا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی-۴
بعد از پاره شدن کیسه آب دردام به قدری زیاد شده بود که از ته دل داد میزم، هرچی اصرار کردم بی حسی بزنن گفتن هنوز باز نشده، ساعت۶.۳۰ معاینه کردن و زنگ زدن دکتر بیهوشی ک برای اسپاینال بیاد، بعد تزریق اسپاینال بدنم شروع کرد به خارش و استفراغ کردم، بعدا به من گفتن گویا حساسیت دارویی داشتم به بی حسی، ولی عملا این بی حسی اثری نداشت و فقط برای ۱ ساعت انقباض هام رو کم کرد، ماما هم گفتن دکتر بیهوشی گفته چون زایمان اوله دوز کم زدم و بزرگترین ظلم رو کرد چون بعد از اون سر بچه اومده بود پایین و من از شدت درد رو به مرگ بودم، شرایطم انقدر حاد بود که سریع ب دکتر زنگ زدن اومد و
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان هاکانم مامان هاکانم ۷ ماهگی
♡پارت ۵♡

خلاصه بخام بگم من اگه به عقب برگردم هیچ وقت هیچ وقت طبیعی رو انتخاب نمیکنم شاید من اینجوری بودم اما هنوزم باورم نمیشه اون شب زنده موندم انقدر که تجربه وحشتناکی بود واسم با اینکه هم ورزشای بارداریو انجام میدادم هم پیاده روی داشتم
امیدوارم به دردتون بخوره♡
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دومین بچه قشنگم مامان دومین بچه قشنگم ۵ ماهگی
دیگه ساعت شده بود ۲.۵ که بستری شدم و پنج دقیقه بعد کیسه آبم رو زدن تا ساعت چهار با انقباضات طبیعی خودم پیش رفتم و به پنج سانت رسیدم بعدش آمپول فشار زدن که انقباضاتم سرعت بگیره تا ساعت پنج قابل تحمل بود از شش سانت به بعد با اینکه روی توپ ماما منو ورزش میداد ولی واقعا دردها زیاد بود و پشت سر هم فقط به امید چند ساعت بعد که پسرمو قرار بود ببینم تحمل میکردم ساعت هفت دکتر اومد بالای سرم دیگه ۸ سانت شده بودم ولی بچه به کانال زایمان و لگن وارد نشده بود دکتر هم صبورانه موند و با دستش موقع انقباض بچه رو از روی شکم هدایت میکرد که درد جدیدی نداشت بهم تاکید میکرد که هرچی میگم گوش کن که تا چند دقیقه دیگه زایمانت تموم بشه منم فکر میکردم واسه دلداری دادن به من دارن میگن خلاصه یهو گفتن پاشو بریم اتاق کناری بچه سرش داره میاد بیرون منم اصلا باورم نمیشد رفتیم من خودمو اماده کرده بودم نیم ساعتی هم اونجا بخوام زور بزنم که با زور دوم توی کمتر از یک دقیقه بدنیا اومد و یهو همه دردها با هم تموم شد 🥰 کل درد شدیدی که داشتم دو ساعت بود و پسرم ساعت ۷:۴۵ صبح بدنیا اومد 👶🏻💕
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان کارن مامان کارن ۹ ماهگی
سلام بالاخره تجربه زایمان طبیعی میخام براتون بگم پارت ۱
اول اینکه من سرکلاژی بودم و قبل بازکردن سرکلاژ درد زایمان گرفتم
۳۶ هفته و ۳ روز بودم هیچ درد یا علائمی قبلش نداشتم صبح ساعت ۷ از درد بیدار شدم درد پریودی بود ولی خب قطع شد تا ساعت ۱۰
ساعت ۱۰ ک گرفت دردا منظم تر شده بودن ولی هنوز فاصله بینشون بود به مامانم زنگ زدم گفت برو بیمارستان چک بشی بخاطر سرکلاژ خطرناکه منم چون دردای خیلی شدیدی نداشتم گفتم کارام بکنم بعد برم🤣خلاصه ناهار درس کردم ی دوش گرفتم ساک بچم نبسته بودم آماده کردم بعد ناهار ساعت ۴ با شوهرم رفتم زایشگاه تو مسیر زایشگاه ی حس فشار داشتم تو واژن و دردام هنوز قابل تحمل و فاصله دار بود رفتم زایشگاه تا خوابیدم برای معاینه ماما از روی انقباض و سفت شدن شکمم گفت دخترررر چرا زودتر نیومدی دردات خیلی نزدیک بهم ولی خب من خودم چیزی احساس نمیکردم بعد معاینم کرد و من با وجود سرکلاژ ۳ سانت دهانه رحمم باز شده بود سریع به دکترم اطلاع دادن لباس دادن و گفتن سریع باید سرکلاژ باز بشه بشدت تحت فشار رحم من لباس پوشیدم و شوهرم صدا کردن برگه رضایت اتاق خصوصی و ماما همراه دادن که امضا کنه


تجربه زایمان طبیعی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان سامیار💙 مامان سامیار💙 ۴ ماهگی
دیگ خیلی دردام عجیب بود اصلا نمیتونستم تحمل کنم مثل دیوونه ها شده بودم حالم بد بود دوست داشتم بلند شمممم خیلی خراب بودم اومدن معاینه کردن ۳ ونیم سانت بودم ساعت ۱۲ ظهر دیگ دیدن خیلی خرابم اپیدورال زدن برام که هم وقتی دارو وارد کمرم شد خواب عجیبی اومد سراغم در حد یه ربع هن خوابیدم ولی خب گه گاهی هم درد داشتم که دیگ سوزش خیلی خیلی کمی شده بود
بلند شدن به ورزش کردن با ماما همراهم نزدیک یک ساعت ورزش کردم و معاینه شدم شده بودم ۶ سانت ساعت ۲ ظهر و خب باز دردام شروع شده بود و یکم تحمل کردم وقتی باز غیر قابل تحمل بود یه دوری دیگ اپیدورال گرفتم و باز ورزش کردم ولی خی این دفعه دردام سکزشی نبود شدتش کم شده بود فقط ولی تند تند دردم می‌گرفت
دیگ ساعت ۳ونیم معاینه شدم ۹ سانت بودم و سر بچه هم پایین بود و خب به باسنم فشار و زور میومد همش حس دسشویی داشتم و بشدت درد داشتم ولب خب حس میکنم اگر اپیدورال نبود دردام بیشتر بود دیگ با هر توانی که داشتم زور میزدم وقتی سر بچه قشنگ اومد پایین و دیده می‌شد بردنم رو تخت زایمان و خب با دو تا زور ساده پسرم و بغل گرفتم 🥰😍
پارت ۲
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان همتا 🧸🧡 مامان همتا 🧸🧡 ۱ ماهگی
پارت ۳ تجربه زایمان
رسیدم بیمارستان و معاینه شدم گفت سه سانتی باید بستری شی دیگه کارای بستری و کردیم و ساعت ۹ و نیم بستری شدم و رفتم بالا بدون ماما همراه بودم ولی مامایی که پیشم بود خیلی خوب بود واقعا کمکم میکرد هر کاری که میگفت و انجام میدادم و با اینکه درد زیاد داشتم ولی اصلا جیغ نمیزدم و حرف شو گوش میکردم ساعت ۱۱ تقریبا معاینه شدم ۱۰ سانت بودم گف فول شدی حالا باید بری روی توپ که سرش بیاد پایین یه نیم ساعتی روی توپ بودم و معاینه شدم گف خوب اومده پایین اگه هم کاری کنی تا ساعت یک و نیم زایمان میکنی گف موقع دردا زور بزن و من واقعا با تموم وجودم زور میزدم اون قد زور زدم ک واقعا فشارایی ک بهم وارد میشد خیلی بد بود  همین طور هی فشار میومد و من زور میزدم دوباره معاینه شدم گف دارم موهاشو میبینم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲
دیگه من شب خوابیدم ولی چه خوابی همش جیغ بود
ساعت ۶ شد سرم فشار رو زدن تا ساعت ۱۰ شدم ۵ سانت و درد و داشتم دیگه زنگ زدن ماما همراه اومد و ایپیدورال رو زدن سرم فشار رو بیشتر کردن با اینکه بی حسی زده بودم ولی بازم درد داشتم به خودم میپیچیدم ولی جیغ و داد نمیکردم فقط نفس عمیق میکشیدم هیچی دیگه شدم ۶ سانت ولی ضربان قلب بچه افت کرد سوند وصل کردن و کیسه اب رو پاره کردن یه ماسک هم دادن من زدم ضربان قلبش که خوب شد منو نشوندن روی توپ گفتن قر بده منم قر میدادم دوباره معاینه شدم شده بود ۷ سانت من از درد داشتم میمردم ولی سر بچه هنوز بالا بود دکتر اومد گفت اتاق عمل رو آماده کنید برای سزارین من گریه میکردم چون درد طبیعی رو کشیده بودم حتی ماما ها هم گریه میکردن برام
مشاهده ۳ پاسخ دیگر