سلام من دیشب زایمان کردم گفتین از تجربه ام بگم شاید به دردتون بخوره،من با درد رفتم بیمارستان یک سانت بودم،قرار نبود بستری کنن ولی چون ضربان قلب بچه افت کرد و بستریم کردن از ساعت پنج و نیم عصر تا یک شب درد داشتم انقباض شدید،هنوزم همون یک سانت و نیم بودم لگنم یاری نمیکرد و رضایت دادم به سزارین،با شوهرم صحبت کرد اونم قبول کرد،دکترم گفت سه سانت و نیم شدی فقط نیم ساعت دیگه تحمل کرد نشد میبرمت سزارین توی اون نیم ساعت به این فکر کردم ک این همه درد کشیدم بعدا هم قراره با سزارین درد بکشم پس بهتره تحمل کنم مامانمم اصلا راضی نبود خلاصه اینکه شوهرم تمام مدت پیشم بود کمکم کرد ماساژ داد ورزش کردیم پنج سانت شدم امپول زدم و سریع هفت سانت و بعدشم فول شدم،ولی اینو بدونین هیچ چی بهتر از طبیعی نیست،بعدش بالافاصله دردات تموم میشه میتونی راه بری ولی سزارین تا چندساعت نه سرتو میتونی تکون بدی نه حرف بزنی نه شیر بدی تازه بعدشم دردات شروع میشه….و سرانجام ساعت ۲:۴۰ پسرم ب دنیا اومد،تا میتونید روی ورزش های لگن کار کنید تا دهانه رحمتون باز شه

۱۸ پاسخ

طبیعی هم درد شدییییید بخیه داره.دوروز ک‌بیمارستان بودم فقط واس سرویس از جام بلند میششدم و‌تکون‌مبخوردم اونم مجبور بودم..تو خونه هم الانم حتی درد واژن و بخیه دارم..بخیه های طبیعی وحشتناک‌افتضاحه😫😫.. من در عرص نیم ساعت از ۳ سانت فول شدم و زایمان کردم.درد زیاد نگشیدم.اما‌همون‌نیم ساعت اون دنیارو با چشمام دیدم.

با تکون نخوردم موافقم ولی من سزارین شدم اما از همون احظه اول شیر خودمو بهش دادم میومدن میذاشتنش کنارم یا روی سینم من شیرش میدادم

اشتباه ترین کار طبیعیه من درد جفتشو کشیدم و سرارین در مقابل طبیعی دردی نداره

عزیزم بسلامتی.از قبل هم ورزش میکردی؟

من چکار کنم باز شم ۳۹هفته هستم خسته شدم

افرین به شما که تحمل این دردارو داشتین به خودتون افتخار کنید😍قدم نورسیده مبارک گلی.اره بخدا همون طبیعی خوبه اکثر خانومای سزارینی تاپیک میزارن که بعد بیس روز هم هنوز درد شدید دارن.من دوستم بااینکه خیلی بهش گفتیم سزارین نکنه حالا پشیمونه دو ماهه زایمان کرده.میگه ده روز اولش مردموزنده شدم الانم که مدام دردکمرو شکم دارم

مبارکه عزیزم کدوم بیمارستان

ممنون از تجربت
قدم نو رسیده مبارک

ای جانم مبااارکه😍

به سلامتی قدم نورسیده ت مبارک. بخیه هم خوردی؟

چند هفته بودی عزیزم

احسنت به تو مامان قوی
ایشالا که این پسرطلا قدر بدونه
قدمش کلی مبارک باشه عزیزدلم💋♥♥♥

بسلامتی عزیزم

مبارک باشه عزیزم ❤️

نی نی چند کیلو بود

خدا روشکر دعا کن منم بتونم

قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون

مبارکه عزیزم منم 1سانتم وباز نمیشه. دردندارم ولی لنقباض دارم

سوال های مرتبط

مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
مامان لیمو مامان لیمو ۱ ماهگی
مامان فاطمه سدنا ✨️ مامان فاطمه سدنا ✨️ ۱ ماهگی
ب رسم گهواره منم بیام از تجربه زایمانم بگم
#1
خبببب من یک هفته و نیم قبلش رفتم پیش دکترم یک سانت بودم و اصلا دهانه رحمم نرم نبود و سر بچه توی لگن نبود گفت پاشو برو رابطه زیاد داشته باش و ورزش کن و دوش آب گرم بگیر
خلاصه رفتم و هرچی گفته بود عمل کردم به اضافه پیاده روی ، یک هفته بود که پیاده روی و بقیه کارهایی ک مؤثره شروع کرده بودم
از روز سه شنبه ۳ مهر ترشحات سفت و ژله ای و کشدار داشتم این ترشحات دو روز ادامه داشت تا پنجشنبه ۵ مهر دیگه کامل قطع شد ولی ترشحات آبکی و سفید زیاد داشتم دیگه این ترشحات تا جمعه ادامه دار بود این وسط رابطه و دوش آب گرم و ورزش هم داشتم ، علاوه بر ترشحات از پنجشنبه شب تقریبا ی درد و انقباض نامنظم اومده بود سراغم ولی جوری نبود ک برم بیمارستان، جمعه ۶ مهر شد و درد ها ادامه داشت ولی شدتش ی خورده بیشتر شده بود به شوهرم‌گفتم بریم بیمارستان ببینم‌چند سانتم ، ناهار خوردیم و ساعت ۱ و نیم اینا رفتیم بیمارستان بخش تریاژ مامایی و به ماما از ترشحات و دردام گفتم
گفت برو بخواب معاینه ات کنم ،معاینه کرد گفت ۲ سانت تقریبا ۳ سانت هستی ،ان اس تی رفت ازم چنتا درد رو ثبت کرد ولی خب چون دخملی زیاد تکون میخورد نمیتونست خوب ان اس تی بگیره
زنگ زد به دکتر کشیک دکتر گفت خودم میام بالاسرش اومد معاینه ام کرد فشارمم گرفت بالا بود
گفت بستری کن دو سانت خوبیه و فشارش هم بالاست
خلاصه تا کارای بستری رو شوهرم انجام داد و رفتیم بالا و از شوهرم و بچه هام خداحافظی کردم و رفتم توی اتاق توی زایشگاه و لباس عوض کردم ساعت شد ۳ و نیم عصر ،مامای زایشگاه اومد معاینه کرد ۳ سانت خوب بودم
دیگه همینجوری من دراز کشیده بودم رو تخت تا دهانه رحمم باز شه ،امپول هم زدن برا باز شدن دهانه رحمم
مامان جوجو مامان جوجو ۳ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مامان میران مامان میران ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان افرا مامان افرا ۹ ماهگی
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمان طبیعیم رو بگم🤰🏻🩵
من زایمان اولم طبیعی بود و ساعت 6 صبح کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان 3 سانت بودم و بستری شدم ساعت 8 ماماهمراه اومد و دردام قابل تحمل بود کم کم ورزش باهام شروع کرد و 5 یا 6 سانت که بودم یهو دهانم ایست کرد و دردهام خیلیییی شدید شده بودن و باورزش وهرکاری اصلا پیشرفتی نداشتم باکلی سختی ورزش کردم و دهانم بالاخره باز شد وساعت دونیم زایمان کردم ولی مشکل دنبالچه ودر رفتگی بخیه و عفونت و کلی سختی کشیدم زیاد وارد جزئیات نمیشم
این تجربه اولین زایمانم بود و بخاطر دردهای بدی که کشیدم تصمیم گرفته بودم دومی را صدرصد سزارین بشم
تااینکه باخیال راحت باردار شدم و رفتم دکتر و تا 28 هفته هم اصلا با دکترم درمیون نذاشته بودم و فکر میکردم دکترم موافقت میکنه
خلاصه ب دکترم گفتم و خیلی جدی گفت من اصلا نامه نمیدم و به هیچ کسی هم ندادم من صحبتم با سزارین اختیاری بود و اون اصلا راضی نشد و گفت تو زایمان دومته تا بخوای بفهمی چی شده دیگه زایمان کردی تموم شده
و گفت تا میتونی فعالیت داشته باش که زایمانت راحت بشه من بارداری اولم خیلی استراحت داشتم ولی این بارداری ازهمون اول سرپا بودم و چون بچم کوچیک بود همش دنبالش بودم
خلاصه گذشت و دکترم گفت از هفته 36 ورزش کن پیاده روی داشته باش روزی نیم ساعت و بعدش زیاد کن تا برسه به روزی 3 ساعت و بعدش رابطه بدون جلوگیری داشته باش و ورزش های لگنی شروع کن و