اینقدر عصبیما بچم زردی داره ساعت ۴ براش دستگاه آوردن خونه
ساعت ۵ فامیلا زن بابام اومدن اینجابچه رو در آوردن تو دستگاه هرچی میگم بزارین داخل محل سگ نمی‌دن هی میگن خیلی حساسی
دلم میخاد گریه کنم زردی بچم سیزده و نیم هست اینا هم دارن اذیتم میکنن روانی شدم

سرو صدا کن بچه رو بگیر ازشون
زن باباتم بیرون کن

ترنجبین شیر خشت بده خیلی خوبه بچه منم بعد 3روز کلا زردیش رفت

گیساشون و بکش تا دیگه پا نزارن اونجا

بزن تو دهن همشون

سر و صدا کن بگو جون بچم مهمه بذارین تو دستگاه
هزینه کردم آوردم زودتر خوب شه دستگاه رو بیخود نگهدارم تو خونه که چی بشه

بچه رو بگیر ببر بزار تو دستگاه فردا خدایی نکرده بچه ت طوریش شه میگن عرضه نداشت بچه بزرگ کنه

چقد رو دارن بگو بچه مریض میشع سرما میخوره بگیرش ب بهونه ای

میشه درخواست دوستی بدی گلم

ببین بزار بچه‌رو یه ربع نیم ساعت ببینینن بعد دیگه بگیر رو حرفتم وایستا بزارش تو دستگاه هرچی هم گفتم گوش نکن جدی جوابشونو بده اگه مخالفت کردن

وای چقدر بی فکرن، شماخودت ب فکر بچت باش منم ۱۴ بود ازهمون شب اول گذاشتمش تا ۴شب مرتب دوساعت تودستگاه یک ساعت بیرون