۲۱ پاسخ

عزیزم همه روانشناسا معتقدن بچه رو تا زمانی ک کامل زبون باز نکرده و نمیتونه وقایع اطرافشو بازگو کنه مهد نذارید چون اخیرا خیلی از بچه ها سوء استفاده میشه سن مناسب زمانیه ک اگه کسی اذیتش کرد بتونه ب شما بگه
باور کن بچه های دیگه هم همینن من روزایی ک دیگه خیلی کم میارم ب خونه پدر مادرم پناه میبرم اطرافیان منم واقعا کم میارن چون مدام میخام شیطونی کنه و همه رو وادار ب انجام خاسته هاش کنه چاره ای نیست فقط باید تحمل کنیم همسر من صب تا شب سرکار شب ک میا دوساعت بچه رو میگیره میگه خستگیه این دوساعت برابر با یک هفته مداوم سرکار بودن

پس مایی که هیچ کس نگه نمیداره چی بگیم

پسرمنم همینه عزیزم
اصلا با اسباب بازی سرگرم نمیشه
همش چسپیده بهم و نق میزنه میگه بغلم کن
تازه کسیم نیست بگم پیشش بمونه اصلا نمیره خونه مادرشوهر و مادر خودمم میرم اونجام پیش هیچکدوم نمیره فقط منو میخاد
شبام همسرم برمیگرده خسته س ولی باباشو دوست داره خداروشکر وقتی پیش اونه یکم نفس میکشم

پس من چی بگم ازثانیه ای ک زایمان کردم تاالان کسی1دقیقه هم کمکم نبوده حتی همسرم خودم تک و تنهابودم با ادمای پرتوقع دورم ک اگه ی لیوان زمین بمونه شاکی میشن با ی بچه ی بد غذای بد شیر و بد خواب حتی بیمارستان بستری شدبچم کسی نبود بگه1ساعت برو خونه من هستم ده شبانه روز موندم بیمارستان هعی عزیزم

عزیزم میخوای از یه روانشناس کودک مشاوره بگیر

پسر من از صبح تا شب انقد شیطونی میکنه میخوره اینور اونور جیغ گریه غذا نمیخور که عصبی میکنه ادمو .....همه گفتن بچت خیلی فرق داز

فک کن من بچم بغل میگیرم جارو میکشم .آشپزی میکنم ‌.سرویس نمیتونم برم تا شوهرم بیاد خونه .ظرف گاها نمیشورم تا شوهرم باشه بگیره بچه رو .پیشش نباشم بغلش نکنم همش گریه و نق زدن.جرعت نمیکنم از جلو چشمش دور بشم .ولی خب حق هم میدم گناه دارن تو سنی هستن ک نیازه براشون جیغ و داد و بازی با والدین بخدا بعضی وقتا از خستگی نا ندارم ولی با عذاب وجدان می‌گریم باهاش بازی میکنم .چیزایی ک گفتی همه رو با تک تک سلول هام درک میکنم

نمیدونم نتونستم اینو درک کنم که میگی نمیتونم تحملش کنم من یه ساعت نمیبینمش دق میکنم اینم بچه ها همه شیطونن فک نکن بچه تو فرق میکنه بابقیه ماهم همینیم اما جونمم میدم براش

واییی تورو خدا این کارو نکن میدونی چقدر ویروس و این چیزهاست ..سخت حق میدم ولی حالا که خانه داری و شاغل نیستی پس هیچ وقت این کارو نکن منم همینم از صبح که پامیشم تا شب که خانوم کوچولو بخوابه سر پام و چهار دنگ حواسم هست آسیب نبینه با تمام شیطنت های که داره ولی خوب همین که هست و سالم و شیرینی بخشید به خونه خدارو هزار بار شکر میکنم دیگه دردسراشم به جون باید بخریم دیگه ..من از موقعی که الیسا رو خدا دوباره بهمون داد بعد تشنجی که داشت دیگه تا اونجایی که بتونم سعی میکنم صبوری کنم .. حق داری یه جاهایی آدم کم میاره ولی به این فکر کن که سالم و کنارت همین یکم ارومت میکنه

منم خسته شدم همش میگه ممه جیغ میزنه گریه میکنه اشکمو دراورده

توبارداری خیلی حرص خوردی یاچی که بچت هم تاثیرگذاشته سعی کن باهاش باری کنی مثلا قایم موشک یاازاین اسباب بازی ماشین دیوونه ها بگیر توخونه اینوراور بره من بچم اینجوریه تاشب میذارم ماشین مجیک میرونم توخونه خیلی خوبه عصای دستمه

سلام گلم میونه. اش با تلویزیون چطوره؟
براش برنامه کودک میزاری
من از صبح تا شب پیش بچم هستم
یعنی نمیزاره و نمیتونم جایی برم یا خودشو میندازه یا وسایلا رو
من خانواده شوهرم که کلا قهرن
خانواده خودمم دورن دست تنهام
خدا بزرگه ان شالله فقط حالشون خوب باشه من حاضرم در بست نوکریش رو کنم

مگه چکارایی می‌کنه که تحملش سخته

دختر من زیاد شلوغ نیست.ولی چون خودم شاغلم هستم.هم مجبورم ب دخترم برسم و هم به خونه و هم به کارم.تو ایرانم خدا رو شکر مردا از اول جوری بار میان که مهربونتریناشونم خونه داریشون ضعیفه.یا حوصله بچه ندارن.گاها واقعا میبرم...

ببین سلینم دقیقا همینه من ن میتونم سرویس برم ن کاری بکنم
حالا فک کن من یه پسر ۶ساله فضولم دارم ک پیش دیستانی میره بااونم درگیرم
دیگه واقعا نای ادامه دادن ندارم

بچه ها همینن اصلا با اسباب بازی سر گرم نمیشن اونا فقط یه نفر میخوان ۲۴ ساعت باهاش بازی کنه
من از صبح تا شب فقط مشغول بچه داریم کار هر روزم شده
بچه هست دیگه باید براش وقت بگذرونی
ببرش پارک ، طاب بگیر تو خونه سرگرمش کن

عزیزم نمیخوام ناراحتت کنم ولی برو یه متخصص اعصاب و روان و ببین بیش فعالی نداره؟بیشتر۹۰درصد بچه ها دارن.پسرمنم از اونی که گفتین آروم تر بود عکس گرفتن گفتن داره.
خیلی هم سخت نیس فقط دارو داره که باید مصرف کنه

ازین استخر بادی بخر واسش توپ و اسباب بازی بریز داخلش و ازین واتر مت . سرگرم میشه

اسباب بازی بریز جلوش
از این خونه سازیا بخر مشغول شه
کارتون نمیبینه

مگ چکار میکنه دقیقا همه رو بگو ببینم ؟؟؟؟؟

پس منی که کل روز خونه ام چی باید بگم
بخدا رستا هم خیلی اذیتم میکنه

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱۴ ماهگی
میخواستم یکم درد و دل کنم..راستش از بعد ده ماهگی دخترم بچه داره برام خیلی خیلی داره سخت میشه. الانم که دخترم یکسالش شده از شدت سختی بچه داری ناخداگاه درحال گریه کردنم.. دختر من به شدت غر میزنه و بی قراره سریع خسته میشه و همش باید سرگرمش کنم. تازگیا به سختی میخوابه بعد از چند ساعت تلاش برای خوابوندنش میبینم کلا نمی‌خوابه و مجبور میشم از اتاق بیارمش بیرون ولی چون واقعا خوابش میاد دوباره همش غر میزنه و گریه میکنه. غذا هم کلا نمیخوره نگر اینکه بریم تو ماشین کلی دور بزنیم بلکه یه ذره بخوره..
خونه ی مادرمم که میرم همش بی قراری میکنه و غر میزنه میخواد اونا بغلش کنن و بازم آروم نمیگیره به خاطر همین حتی خونه ی مامانمم نمیتونم برم... جدیدا خیلییی دارم صبوری میکنم که دعواش نکنم چون قبلا وقتی توی همین گهواره می‌خوندم کسی بچشو دعوا میکنه واقعا عصبی میشدم و باخودم میگفت طفل معصوم چه گناهی کرده... اما الان خودم واقعا بعضی موقع ها میخوام دعواش کنم داد بزنم اما خیلی سخت جلوی خودمو میگیرم..واقعا خستم ..خواب درست ندارم استراحت کامل ندارم..احتیاج به کمک دارم جدی .. چی کار کنم صبور تر بشم توی بچه داری؟ چی کار کنم که کمتر غر بزنه و بچه داری راحت تر بشه؟