من بخاطر فشار خونم تو بلوک زایمان موسوی بستری ام
ینی یه درصدم اگه قرار بود برم طبیعی بخاطر این این صداها و دردایی ک میکشن غیر ممکنه برم ینی زااااار میزننا از درد

منم تو بارداری قبلیم ابریزش داشتم
دکتر گفت باید بستری شم
بیمارستان خصوصی بودم یه خانومی درد میکشید و زار میزد
من از ترس پس افتادم رنگم پریده بود فشارم افتاد پرستار اوضاع منو دید طفلک ترسید گف چیشده گفتم اون خانم زار میزنه من میترسم گفت تازه اولشه اون جلو چشمت زایمان کنه تو بیهوش شدی اون هنوز درد نداره تازه داره شروع میشه روند زایمان
یکی از اقوام تو همون بیمارستان ماماست منو دید زنگ زد دکترم گفت اجازه بدین من تو خونه بهش برسم این نمیتونه اینجا دووم بیاره و خلاصه خدا از بزرگی کمش نکنه تو خونه به دوا درمونم رسید و من نجات پیدا کردم از اون جو
تازه گفتن اینجا خصوصیه کمتر کسی واس طبیعی میاد اینجا چون دولتی رایگانه
گفتن زایشگاه دولتی بری چه میکنی ؟!
واقعا خانمهایی که جرات زایمان طبیعی رو دارن تحسین برانگیزن
من همون ویزیت اول بارداری اولم با دکترم طی کردم قبول کرد سزارینم کنه هرچند تا اون زمان نه صدای ناله ای شنیده بودم نه چیزی ولی نمیتونستم کنار بیام باهاش .

حالا کاری به اون بنده ها ی خدا ندارم جیغ میزنن درددارن‌حق میدم بهشون ولی اون کادر درمان که باتندی باهاشون حرف میزنه جای خجالت داره

بهتره که از تجربیات بدمون صحبت نکنیم،اینجوری فقط استرس مادرا زیاد میشه

یاخدا نمیشه نزام