۱۰ پاسخ

وای پسر من که خیلی بد بود مارو کردن بیرون و ۳تا مرد بالا سرش کل بیمارستان صدا جیغ خیلی خیلی گریه کرد بیشتر ترسیده بود

عزیزم درد شو الان نی نی کوچولوت متوجه نمیشه چون هنوز بچه ایه کار خوبی کردی ختنه اش کردی .

وای منم باید ببرم😭😭

از من به تو نصیحت گریه کن زجه بزن ولی نزار کارای بچه ات رو کسی انجام بده پیرفردا همون رو میکوبن تو سرت من دوبار کلن اون اولا بچم رو دادم دست مادرشوهرم تا بیرون رفتم برگشت تو دعوا گفت اره من که بچتون رو هم تروخشک میکنم

مبارک باشه حلقه ای ختنه کردی یا سنتی ؟

😂😂😂 کجا بردینش آخر؟
بخیه یا حلقه ؟

چقدر طول کشید تا بی حس شه و ختنه کنن

منم واسه ختنه پسرم غش کردم شوهرم که اصلا داخل نیومد با مامانم رفتم همونجا افتادم پسر من خداراشکر اذیت نشد زیاد خیلی عادی بود

عزیزم درد نداره متوجه نمیشه سعی کن تو لحضه های سخت هیچوقت بچه اتو ول نکنی تو هیچ شرایطی ی مادر باید مث کوه همیشه در هر شرایط بالا سر بچه اش وایسه دیگه چیزیه ک همه انجام میدن و میگذره چیزیه ک ب ضررش نیس خودت کاراشو انجام بده خدایی نکرده بلایی سر زخمش نیاد هیچکس مث مادر نیس

خسته نباشی دلاور 😹😹غش چرا

سوال های مرتبط

مامان سوگند وامیرعباس مامان سوگند وامیرعباس ۶ ماهگی
به وقت ۲۹ روزگی
ماهم دیروز ۱۴۰۳/۴/۳ ساعت ۱۲ ظهر پسری رو بردیم ختنه کردیم و از نیمچه مرد به مررررد تبدیل شد🤣💪
دورت بگردم من🧡
آقای دکتر گفت مامانش بیاد داخل و بچه رو بیاره و ببره،منم چون باباش از قبل عقب کشید و گفت من دل ندارم ببرمش،به خاطر همین آمادگی اینکه خودم بالاسرش باشم داشتم و گفتم باید یه مادر قوی باشم😅،به روش حلقه اول پوشکش باز کردم و پاهاشو گرفتم وآمپول بی حسی رو زد و جیغش رفت هوا و با گریه های اون منم گریه میکردم بعدش اومدیم بیرون مطب نشستیم که بی حسی اثر کنه و تو اون فرصت شیرش دادم البته قبل آمپول بی حسی خواب بود که خانومه کنارم گفت بیدارش کن که نترسه و منم بیدارش کردم،و بعدش صدا کردن برای ختنه و با باباش رفتیم داخل و گذاشتمش رو تخت و آقای دکتر ختنه رو انجام داد و بخاطر بی حسی حین ختنه کردن خداروشکر هیچ گریه ای نکرد و دکتر برای اینکه حواسش پرت بشه گفت پستونک یا شیشه شیر بده بهش
یه پماد داد برای چربش کنم و یه قطره استامینوفن و شیاف در صورت درد،اومدیم تو ماشین نشستیم از درد به گریه شد و سینم قبول نمی کرد دیگه بهش قطره استامینوفن دو برابر وزنش دادم و یکم آروم شد سینمو گرفت و خوابید تا اینکه بعد یکساعت شروع کرد گریه هی شیرش میدادم باز از درد اون وسط گریه میکرد دیگه منم یه شیاف گذاشتم براش و بعد یه ربع آروم شد و خوابید دیگه اذیت شدناش تا عصر بود و خداروشکر از دیروز عصر دیگه گریه نکرده
چه همه حرف زدم😀اینم یه توضیح کامل برای مامانایی که مثل من استرس ختنه رو داشتن❤
مامان سام مامان سام ۶ ماهگی
مامان آقاعلی👶🧿💙 مامان آقاعلی👶🧿💙 ۸ ماهگی
چقدر مادر بودن سخت دیروز صبح که بچم بیدار شد و دیدم داره سرفه خلط دار میکنه و عطسه و آبریزش و گرفتگی بینی داره آنقدر گریه کردم دست خودم نبود دلم برای بچم کباب شد نتونستم تحمل کنم تا عصر همون صبح با مامانم بردمش دکتر دارو داد ،راستی بچها مامانایی که بچتون پسر من دکتر از قبل دستگاه تناسلی پسرم که دیده بود گفت باید حتما بعد چهل روز ختنه بشه چون چسبندگی داره پسرم کولیک و رفلاکس پنهان داره از دکترش راضیم خداروشکر همیشه نفخ میکرد و گریه شدید من هیچوقت حدس نزدم شاید گریه اش برای جیشش باشه که اذیتش میکنه خلاصه دیروز که بردم دکتر گفت حتما باید ختنه بشه گفتم سرما خورده مشکلی نداره گفت نه گفتم پس همین الان ختنه کنید نمیخام پسرم یه ثانیه دیگه اذیت بشه ،خلاصه گریه هاش فقط چندساعت اول بود خداروشکر از دیروز عصر تاحالا واسه ختنش اذیت نکرد و خیلی آرومتر ولی سرماخوردگیش خیلی اذیتش میکنه وقتی میبینم قلبم آتیش میگیره منی که هلاک خوابم پیش مامانمم هستم اما دیشب دلم نیومد بخوابم تا صبح پای بچم بیدار بودم و سرساعت داروهاش بهش میدادم واقعا مادربودن چیز عجیبی فکر نمیکردم یه روزی بچم از جونمم برام عزیزتر باشه حاضرم همه درد و مریضیش بیاد برای من اما اون درد نکشه گفتم بیام از تجربه م بگم شاید مامانی بچش بیقرار باشه همش برای دل دردش نباشه شاید بچش نیاز به ختنه داشته باشه
مامانا ممنون میشم با دلای پاکتون نفری یه صلوات برای سلامتی پسرم بفرستید🤲🙏🥺❤️
مامان مهدیار👼🏻 مامان مهدیار👼🏻 ۱ ماهگی
تاپیک قبلیمو خوندین؟😢بچم دیشب دیگه انقد گریه کرد که بهش استامینفون دادم خوابید؟ بیدار شد بعد چند ساعت شیرخودمو دادم باز بالا اورد و بی قراری کرد کلی گریه کرد، با مکافات خوابوندمش ، بعد بیدار شد گفتم شیر خشک بدم ببلاک آی آر دادم بهش ۳۰ تا ، خورد خوابید بالاهم نیاورد، مشکل از شیر خودمه که میخوره انقددد حالش بد میشه تا بالا نیاره اروم نمیشه، هی تا دم گلوش میاد، هی گریه میکنه اوق میزنه، انقددد بی قرار میشه که منم باهاش گریه میکنم😭 چهارشبانه روز بود که سرجمع ۱۰ ساعتم نخوابیده بود، دور چشماش قرمزه قرمز، باز بیدار شد شیر خودمو دادم تا چقد گریه کردددد و باز بالا اورد با اینکه کلا ۱۰ دقیقه خورد منم خیلی رژیم غذایی سفت و سخت دارم، الان بعدارظهری بهش همون ببلاک ای ار دادم راحت بود بچم خیلی😢 فکرکنم شیرمو دیگه نباید بهش بدم، اذیت میشه خیلیییییی😭 سینه هام سفت شده رفتم حموم کلی گریه کردم که شیرم بهش نمیسازه و انقد بی قرار میشه بعدش

دیروزم بردم دکتر کیدیزول داد بهش ، ولی هنوز هیچ داروخانه ای پیدا نکردمش، یه روز اون دارو رو بهش میدم دوباره شیر خودمو میدم اگه بهش نساخت و بازم بالا اورد دیگه کلا بهش شیرخشک میدم😭💔

نمیدونم شاید حتی عوارض دارو از شیر خشکم بیشتر باشه حتی☹️