بیاین کمکم 😭😭😭💔
دیشب رفتم مطب پیش‌دکترم سونو بردم براش گفت وظیعت بچه جوریه ک رو به مرزه، و باید ی روز در میان آن سی تی بشه با هفته ای ی دونه داپلر تا زایمان
امروز رفتم هردوشون دادم بردم بیمارستان، گفت ک بچه نباید بمونه از حد معمولش ،معمولی تره، نمیدونم جفت خون رسانی نداره ۳۷هفته ۲۷۰۰بود خلاصه گفت باید بیمارستان بستری شی ولی بچه نارسه باید تو دستگاه باشه ک این بیمارستان نداریم، باید بری ی بیمارستان دیگ.منم نرسیده ترسیده ترسیده😭😭گفتم درست توضیح ندادین واقعا مشکلش چیه؟
جفته!،بند ناف!شکمم کوچیکه. ؟؟؟
اصلا درست نگفت همش میگف چنبار بگم بهت خلاصه گفتن اگه وضعیت ناجوری خب باید برم ی جای ک رسیدگی همه چیزو داشته باشه ،رفتن ی بیمارستان دیگ ک فقط برای زنان و زایمانه،دوباره از اول شرح حال و مادر قلب بجه و ...اخرش گفت هم نوار قلب بجه هم سونو داپلر خوبه و نارس هم نیس. برو خونه و ی روز در میان بیا برا ان سی تی. گفتم خدایا این چه امتحانی اونجا گفت موندم بجه تو شکمم خوب نیس ،اینجا میگه مشکلی نیست.
چیکار کنم😭😭 دلم آروم نگرفت دوباره رفتم همون بیمارستان اول،گفتم شما گفتین وظیعت خوب نیس و بجه باید به دنیا بیاد ،ولی اونها گفتن خوبه و نیاز نیس بستری بشی.من چیکار کنم گفت وقتی گفته خوبه اونها مس نیس لابد
یعنی گفتم بمیرم
فردا میرم میش دکتر خودم ببینم بگم بهش و ک چی میگه.
دهانه رحمم هم هنوز بسته بستس،دعام کنید ،واقعا چیکار کنم؟؟ 😔

۱۶ پاسخ

اصلا نترس عزیزم بدنیا بیاد هم نمیره دستگاه نگران نباش ضرر داره واست بعد کدوم شهری گلم؟؟

نگران نباش عزیزم به نظرم بری پیش دکتر خودت بهتره تا اینکه بری بیمارستانای مختلف

اصلا نترس عزیزم من زایمان قبلی ۳۵هفته خون ریزی داشتم رفتم گفتن بچه نارسه نیاز به دستگاه داره ماهم نداریم اگه بیمارو بردین دوباره اوردین قبول نمیکنیم بعد دنیا اومدن باید انتقال بدیم جای دیگه پسرمم ۲۲۰۰ بود وزنش به دنیا هم اومد همه چیش خوب بود دستگاه هم نزاشتن

اصلا نگران نباش توکل کن به خدا ایشالا سلامت زایمان میکنی

منم سونو داپلر دادم ۱.۶۰۰ انقد ک استرس داشتم ولی دکترم گف خونرسانی جفتت کمه ک موردی نداره درست میشه و نگران کننده نیست .توهم حرص نخور استرس بدتر میکنه حال بچت رو

عزیزم استرس نداشته باش واسه منم همین رو گفتن .بچه تو ک وزنش خوبه مال من ۲.۴۰۰ بود. بهم قرص ال ارژنین داد دکتر گف بخور و هروقت دیدی تکون بچت کم بود برو نوار قلب بده .خدا بزرگه این دو هفته هم رد میشه زایمان میکنیم به امید خدا

هم هفتت بالاس هم وزنش خوبه ،مشکلی نداری حتی اگه بچه بدنیا بیاد پس اصلا استرس نگیر عزیزم.
و بیمارستان دومیه که تجهیزاتش بیشتر بوده وفتی گفته همه چی خوبه نگران نباش دیگه .

انشالله ک چیزی نیست

این بیمارستانا همینجورین نمی‌بینن مادر خودش استرس داره. یکم درک کنن خاک تو سرشون هیچ کاری نمیکنن

در طول بارداری رو به کمر خوابیدی طاق باز؟
وزنش ک خوبه ولی برو پیش متخصص بهتر

من دختر اولم ۲۵۰۰بود دستگاه نرفت

اصلا به این فکر نکن بچه نارس هست یا نیست وزنش کمه
۳۷ هفته هستی خیلی احتمالش کمه که بره دستگاه اگرم خدای نکرده رفت اتفاقی براش نمیوفته عزیزم
و انقدر به چیز های منفی فکر نکن
اون بیمارستانی که دومین بار رفتی انگار تجهیزاتش بیشتر و بهتر بود درسته ؟
فقط حواست به ان اس تی باشه همین صربان قلبش مهمه

عزیزم پسر منم وزنش ۲۷۰۰بود وقتی دنیا اومد ۳۸هفته زایمان کردم

عزیزم حرص خوردن از همه چی بدتره
بسپر به خدا
و همون روزی یبار رو برو آن اس تی بده بستری بشی هم کار خاصی نمیکنن جز همین آن اس تی
بعدم نظر دکتر مهم تره تا ماماهای بیمارستان

برو پیش دکتر خودت انشاالله که هیچی نیستش

نگران نباش عزیزم وقتی گفته خوبه خوبه ۲۷۰۰ دختر من هم همین وزن بود مشکلی نداشت

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۶ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بگم طبیعی
پارت یک
من پنج شنبه یکم ترشح سبز دیدم رفتم بیمارستان آن اس تی اینا گرفتن خوب بود معاینه کردن دهانه رحمم بسته🙁زنگ زدن دکترم(حقی) گفتن وضعیتمو گفت اگ تا شنبه دردت نگرفت شنبه بیا مطب داشتم میومدم بیرون ماما گفت وایسا چقد شکمت بزرگه دست زد گفت همش بچس🥹 آخرین بار کی رفتی سنو گفتم ۸ ام همین ماه وزنش۳۱۰۰بود، گفت میری سنوگرافی امروز بفرستمت گفتم اره اگ زیاد باشه سزارین میکنید؟ گفت اره منم خوشحال ،گفتم سزارین میشم چون من کلا میخاسم سزارین اختیاری کنم دکترم از سال جدید گفت دیگ نمیزاره بیمارستان خلاصه رفتم سنو گفت۳۴۶۰ منم ناراحت شدم چون معمولا اینجا هرکی رفت سنو زایمان کرد بچه وزنش کمتر از سنو بود منم گفتم پس وزنش کمتره خلاصه شنبه رفتم دکتر گفتم وزنشو گفت میتونی طبیعی گفت فردا برو بیمارستان موسی بن جعفر(نیمه خصوصی) میزاونمت گفتم من بیمارستان سینا (خصوصی)میخام گفت اونجا خوب نیس برو موسی بن جعفر اونجا میتونم اگ چند ساعت درد کشیدی روندت خوب پیش نرفت سزارین کنم ولی سینا سه چهار روزم بستری میکنن نمیزارن سزارین خلاصه گفتم توروخدا زود بیایین من تحمل ندارم آستانه ی دردم پایینه گفت تو برو۶بیمارستان باش اومدم بیرون تا خونه گریه میکردم اشکام دست خودم نبود روزیم ک ۵شنبه رفتم بیمارستان موقع ان اس تی اشکام میریخت
مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
قسمت اول
من ۳۹ هفته بودم ک صبح ازخواب بیدار شدم لک صورتی دیدم ..استراحت کردم تا عصر ک خبری نبود ..رفتم خرید و برگشتم باز لکه ولی این دفه خونی بود..دیگه زنگ زدم ب مامان اینا ک اره لکه دیدم بیاین بریم بیمارستان..وسیله هامو جم کردم رفتیم..معاینه شدم گفتن خبری نیس ..ان اس تی دادم همه چی خوب بود ..برام سونوگرافی و تنفس نوزاد رو نوشتن..فردا صبح رفتم سونو اونجام گفتن همه چی خوبه..نتیجه رو بردم بیمارستان ..باز ازم ان اس تی گرفتن همه چی خوب بود و انقباض نداشتم...تا اینکه یهو گفتن باید بستری شی..گفتم چرا ؟گفتن دکتر میگه چون لکه دیده ریسکه بره خونه..منم گریه ک من درد ندارم برم بالا امپول فشار میزنن و چند ساعت الاف میشم و...همسرم گف ن اینجا بستری نشو دیگه ب هطار رحمت و اثر انگشت از بیمارستان خارج شدیم..رفتیم ی بیمارستان دیگ..ک بلکه دکتر ببینیم و عمل شم😐ک گفتن امکانش نیس..با مامای اونجام صحبت کردم گفتن اره دیگ باید زایمان طبیعی کنی ..و بازم اونجا نموندیم و اومدیم خونه..شب خوابیده بودیم ک ساعت دیدم درد دارم ..میگیره و ول میکنه هر ۵ دقیقه ی بار...🥰