۲ پاسخ

کجای تهرانه؟

عزززیززززم چی شده گل پسرت؟بلا به دور انشاالله

سوال های مرتبط

مامان ریحانه جانم مامان ریحانه جانم ۸ ماهگی
فقط آرزو میکنم آدم هرچی شد فقط بچش مریض نشه، راهی دکتر و بیمارستان نشه، دیشب واقعا سخت ترین شب عمرم بعد از اون شبایی بود که ریحانه توی بیمارستان بود
طفلکم اسهال‌ش خونی تر شد مجبور شدم بردمش دوباره دکتر، گفتن ببرش بیمارستان بهتره بهش سرم بزنن، رفتم بیمارستانی که موقع بدنیا اومدنش بستری بود، گفتن متخصص اطفال نداریم، برگشتیم رشت رفتیم مرکز کودکان گیل. ی خانم دکتر بود معاینه ش کرد گفت بهتره بره بیمارستان آزمایش مدفوع و خون و کشت ادرار انجام بده نتیجه شو برام بیار. رفتیم بیمارستان 17شهریور،وای خدا انقد حالم بد بود از صبحش همش فکرم درگیر این بچه بود و حال بدش، موقع خون گرفتنش من رفتم بالا سرش که نگهش دارم. منی که همیشه اینجور مواقع خیلی خوب خودمو کنترل میکنم،، موقعی که ریحانه داشت از درد جیغ میزد و گریه میکرد منم داشتم زجه میزدم. پرستاره بی‌شعور سر من داد میزد میگفت برو بیرون آخه آدم نفهم، تو نمیدونی که اون روز از صبح تا شبش به من چی گذشته، من حتی غذا نخورده بودم همش توی راه بودیم در به در دنبال دکتر. خلاصه این شب کذایی بالاخره با هر سختی بود به نیمه شب رسید و ریحانه حالش بهتر شده بود، داروها داشتن اثر می‌کردن، شکرخدا جواب آزمایش هاش تقریبا لب مرز بودن و گفتن نیاز نیست بستری بشه. با دارو خوب میشه ،الان حالش خیلی بهتره گلبرگ گلم، واقعا دیشب به قدری روحم درد میکرد گوشه حیات بیمارستان نشسته بودم عین دختربچه ها هق هق میکردم، خدا به هیچکس بیماری بچه شو نده، با هربار زور زدن ریحانه خدا شاهده انگار داشتم دوباره زایمان میکردم، همه ی جونم تیکه پاره بود. قدر سلامتی خودتونو و بچه تونو بدونین، و خیلی بیشتر مراقب بچه هاتون باشین