خواهرم خیلی تو نگه داری بچه کمکم میکنه خونش نزدیکمه ، وقتی پیشمه فقط بچه رو شیر میرم بقیه کاراش رو اون میکنه
خیلی بهش وابسته شدم جوری ک نمیتونم تنهای از پس کاری بربیام،ازین میترسم پسرمم ب خواهرم وابسته شه

خب چی میشه وابسته بشه من سر اولین بچم تا شیش ماه بیشتر وقتم خونه مادرم بودم بچم هم خیلی به مادر و خواهرم وابسته شد الان همون بچه ۸ سالشه هیچ وقت اذیت نشد هر کاری داشتم راحت با شادی میرفت پیش خواهر و مادرم هنوز هم خیلی وابسته هست اما میدونه همه چیز رو قانونه به شدت اجتماعی شد این بچه راحت جوش میخوره با همه

خوش به حالت بابت خواهرت😔❤️من خواهرم باهام دشمنی داره همش با اینکه فقط یکسال اختلاف سنی داریم همش باهام دعوا داره دخترم گریه کنه پیشش نمیره بلندش کنه ارومش کنه
قدر خواهرتو بدون
خواهرم مجرده انقد ناراحتم ازش که حتی دیگه دوست ندارم برم خونه بابام

ن بابا اصلا اینطوری نیست
من‌خانم‌داداشم مجبور شد‌بیمارستان بمونه بچه پیش من‌موند بدنیا اومد‌تا ۵روزبعدشم تا چندروز باز پیشش بودم بچه الان خیلییی منو دوست داره محبتش بمن یطور دیگست ولی بعدش ک‌ با مامانش موند نوزادیش کامل وابسته مادر شد

طوری نیست بچه ها بزرگ میشن از سرشون میفته الان خاله من سر پسر دومیش شیر به شیر شد دختر سومی پسرش تو طول اون ۹ ماه اکثرا خونه خاله بزرگم میموند به خاله ام و دختر خاله ام دیگه میگفت مامان ولی بعدش که خالم فارق شد و اوضاع نرمال شد از سرش افتاد
مهم اینه طول زمان بیشتر عمرش رو کنار توعه

خب بشه

خب وابسته بشه خالشه من همش کارای بچمه خالش انجام میده من فقد شیرش میدم

وابسته هم میشه آبجی