۲ پاسخ

واقعا بدترین تجربه س که درد طبیعی و این همه ساعت تجربه کنی و بعد سزارینت کنه
دیگه سختی نبینید تو مسیر باهم بودنتون مامانت اقا کیان🙏🏻😍

چیش بد بود؟

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین من ....من قرار بود ۲۴ زایمان کنم اما ۲۰ درد گرفتم دکترم گف بستریشو خیلی استرس داشتم از بستری شدن از اتاق عمل میترسیدم هم خوشحال بودم هم ترس داشتم بماند ک ی فصل گریه هم کردم😂 ولی خداروشکر بستری شدم گذشت تو اتاق عمل هم خوب بود ولی مشکل تنگی نفس گرفتم برای همین خیلی تو ریکاوری نگهم داشتن بعد ک آوردنم بخش دیدن مامانم و شوهرم واقعا قوت قلب بود ولی همش دلم پیش بچم بود وقتی گذاشتنش بغلم انگار دنیارو بم دادن ولی واقعا سزارین بعدش روز اول واقعا سخته مخصوصا اولین قدمی ک میخوای برداری اونموقع یکی میخوای فقد بتون روحیه بده واقعا روحیه ی خیلی خوبی میخواد سزارین چون حتی با پمپ درد هم بازم درد رو دارین و فضای بیمارستان واقعا خفه کنندست دوس داری نفس بکشی اصلا ولی خداروشکر خوب یا بد اینم گذشت الان نی نیم ۴ روزشه یکم هنوز سخته و چالش های جدیدی مثل بی خوابی خستگی و درد و.‌‌‌.... هست ولی واقعا زود میگذره همه چی انگار همین دیروز فهمیدم باردارم و چالشای بارداری رو داشتم منتظر زایمان بودم الان ۴ روزش گذشت ولی تجربه شیرینی بود ایشاالله همه ب راحتی زایمان کنن اینا همش میشه خاطره برای هممون 🥹❤️
مامان امیر حسین 🩵 مامان امیر حسین 🩵 ۶ ماهگی
من امروز واقعا واقعا اذیت شدم یعنی خیلی بهم سخت گذشتش ))):
دکترم بهم گفت ۶ بیا بیمارستان منم زود میام
منم کارامو کردن و بهم سوند وصل کردن که واقعا دردناک و سوزناک 🫠 بود و منو همونطوری تا ساعت ۱۲ و نیم معطل کردن چون دکترم اونموقه اومد ... البته این تقصیر دکترم بود نه بیمارستان
بعدشم که تو اتاق عمل من میخواستم بیهوش بشم ولی باهام صحبت کردن یه خانومی گفتن بی حسی برای دردای بعدت خیلی بهتره واقعنم راس میگفتش از روند زایمان خیلی راضی بودم و همه چی خوب پیش رفت و حالم خوب بود ... دکترمم جدای از بد قولیش ( خانم دکتر فارغ ) دستش خوب بودو مهربون و با حوصله بود ... بعدش تو اتاق ریکاوری چند بار دلمو فشار دادن که اصلا دردشونو حس نکردم ولی وقتی کم کم بی حسی از کمرم شروع شد به تموم شدن دردای شدید دلم شروع شد و انقدر وحشتناک بودن که نفسم بالا نمیومد و میلرزیدم ... بعد اونم سه باری دلمو فشار دادن که دردش ترسناک ترین و بدترین درد دنیا بود ... ولی خب تموم شدن و مسکن و شیاف برام گذاشتن و آرومتر شدم تا اینکه الان بی حسی بطور کامل از بدنم رفت و راحت تر شدم ... خداروشکر من همش تو دردام سوره ولعصر و میخوندم و به معنیه قشنگش فک میکردم و آروم میشدم تا تموم شد ... همه دردا میگذرن و تموم میشن ولی من اگه برگردم عقب بازم سزارین و انتخاب میکنم چون چند نفر جلوم طبیعی زایمان کردن و من تو خودم نمیبینم که اون حالتو تحمل کنم ... الآنم به جز درد بخیه هام چیز دیگه ای اذیتم نمیکنه ...
انشالله همتون زایمان خوبی داشته باشید و همونی باشه که داضی هستید
مامان نی نی مامان نی نی ۶ ماهگی
مامان کیان و آوا♥️ مامان کیان و آوا♥️ ۲ ماهگی
مامان هیراد مامان هیراد ۷ ماهگی
میخام یکم از تجربه زایمانم بگم
من واقعا خیلیارو دیدم که بعد از زایمان طبیعی به شدت پشیمون بودن که چرا نرفتن سزارین چرا این همه دردو تحمل کردن همراه با بخیه
خودم اولش خیلی استرس داشتم به شدتم از اتاق عمل میترسیدم ولی واقعااا ترس نداشت..
پرستارا وو دکترم کلی باهام شوخی کردنو حرف زدن که کلا یادم رف من الان تو اتاق عملم یهو وسط حرفام دیدم بچمو اوردن کنار صورتم اون لحظه بهترین حسو حالو داشتم🥺❤️
سزارینو برای کسایی پیشنهاد میکنم که بعدش ینفرو داشته باشن که با دلو جون ازش مراقبت کنه
من خودم همسرمو مامانمو کنارم هسن واقعا اگه نبودن یه لحظه هم نمیتونسم چیزیو تحمل کنم🥲♥️
حالا درمورد دردش بگم دردش جوریه ک با مسکنو شیاف قابل تحمله
بیشترین درد واسه من لحظه‌ای بود ک گفتن باید راه برم وقتی اولین نشستن و راه رفتنو انجام بدین دیگه سختی‌ای ندارین
الان روز سوممه دردش خیلییی کم شده بیشترین درد سزارین همین سه روز اوله
من خودم اگه هزار بار برگردم عقب بازم سزارین انتخاب اولمه🌚✨