الهی عزیزم🥲در هر صورت تلاش خودت رو کردی.تو بهترین مادری که نی نیت میتونست داشته باشه.
موقع شیشه دادن هم بچه رو بچسبون به خودت به پوستت که تماس پوستیتون برقرار باشه.بدن به بدن😍همه که شرایطش رو ندارن شیر خودشون رو بدن.
نباید از گریه اش بترسی
این همیشه یادت باشه هیچ بچع ایی با گریع نمرده!
پس تلاش کن سینه بزار دهنش بمکه با قطره چکان بده شیر خشک
چندتا خوبی داره
۱.حس خوب مادر و فرزندی و عاطفی
۲.تغذیه سالم و مفید با شیر خودت
.۳راحتی زیاد ازین ب بعد (شب نصف شب راحت میشی در میاری میخوره)
۴.صرفه جویی در هزینه
۵.یاد میدی بهش برای رسیدن باید تلاش کنه خیلیم در اینده بدردش میخوره و قوی میشه
رابطه عاطفی به شیر دادن خودته مگه تا حالا نشنیدم
پسر منم شیر نمیخوره جیق و جیق دکتر شیر خشک ننوشت
🥺
واقعا خیلی سخته اما تو خودتو آزار نده خیلیا هستن که اینجوری هستن ، تو تلاش خودتو کن
منم دقیقا شرایط شمارو دارم
خب شیرخشک بخوره. حالا مگه خودمون چقدر غذاهای مقوی و پروتئین مصرف میکنیم؟ شیر خشک هم پر از مواد پروتئینی داره. بچه منم سینمو نگرفت هنوزم شیر دارم میزارم دهنش نمیگیره. مشاوره شیردهی هم شدم آموزش هم دیدم، نمیگیره دوست نداره... چرا خودم و بچمو عذاب بدم؟ ما به حد کافی توی بارداری و زایمان اذیت شدیم، مشکلات بعد زایمان، روح و روان بعد زایمان، بی خوابی و نگرانی ها در مورد بچه اینا به حد کافی روی روحیه و اعصاب آدم تاثیر میزاره حالا این وسط خودتو سرزنش کنی که شیر خودمو نمیگیره؟
ما تلاش خودمون رو کردیم. نه شیردوش به دردم خورد نه رابط سینه. شیرخشک دور از جون بچه هامون زهر که نیست انقدر در برابرش مقاوت کنیم.
عزیزم کاملا درکت میکنم. منم همینم. آرزومه که بچم سینه رو بخوره ولی به چند دقیقه نمیکشه و گریه میکنه. حیف که اون لذت و رابطه عاطفی رو از دست میدم. منم گریهها کردم ولی چه میشه کرد خواهر. منم میدوشم میدم حداقل شیر مادر رو بخوره تا جایی که میشه
بچه من بخدا نفسش میرفت اگر میخوای شیر خودتو بخوره مبارزه کن من حای دکتر گفت پستونکم ازش بگیر الان شبا تا صبح بخاطرش دل به خواب نمیده اما عادت میکنه
عزیزم اون داره گول میزنه که شیرخوذت و نگیره و موفقم شد منم همین بود اوضاعم میرفت زیر سینم جیغ میکشید که سینه نخوره چهارروزه شیر خشکشو قطع کردم دکتر گفت در نهایت گشنگی مجبور میشه بخوره و واقعا هم مجبور شد اما من پوست کندم تا خورد یعنی قشنگ پوستم ور اومد گریه ها کردمتا خورد اخه من اولشم سینم نوک نداشت اونم یجور دبگه اذیتم کرد
بعضی وقتا اتفاقاتی میوفته که آدم انتظارش رو نداره،ولی بخاطر بهبود شرایط مجبوری قبول کنی!
مثلا من به شدت دلم میخواست زایمانم طبیعی باشه و کلی کلاس آمادگی زایمان و ورزش و ... و اصلا به سزارین فکر نمیکردم،همیشه فکر میکردم کسی که سزارین میکنه اون رابطه فوق العاده بعد از زایمان بین خودش و بچش رو از دست داده و بدتر از این بدنش بخاطر جراحی ناقص میشه، خلاصه اینکه بعد از هجده ساعت درد کشیدن آخر مجبور شدم بخاطر سلامتی بچم سزارین کنم که واقعاً واسم درد آور بود و از لحاظ روحی و جسمی به هم ریختم،حتی بچم رو بخاطر بخیه هام نمیتونستم بغل کنم،فقط میذاشتنش زیر سینم که بمکه که اونم تا سه روز به زور شیر میومد و بچه جیغ میزد بعد بغلش میکردن و میبردنش بهش شیرخشک میدادن
برو بهداشت یادت میدن چطور سینه رو دهنش بذاری
منم دخترم یه روز سینمو میگیره یه روز پدرمو در میاره از بس گریه میکنه که خفه میشه دیگه مجبور میشم بهش شیشه بدم پدرسوخته
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.