۱۵ پاسخ

حدود دو سه هفته پیش دست بچم جوری برید که خونش می‌ریخت رو زمین و کل زندگی خونی شد درست عذاب وجدان گرفتم ولی خودمو کنترل کردم با اینکه گریه میکرد می‌گفت دستمو پاک کن من تنها بودم نمی‌دونستم چیکار کنم فقط به ذهنم رسید چسب بزنم و ببرمش بیرون خونه که از سرش بیفته و بزاره خونش قطع شه تا دستش خوب بشه من عذاب وجدان داشتم.میگذره خودتو ناراحت نکن

اشکال نداره اتفاقیه که باید میوفتاده ...
دیگه گریه نکن جلوش🥲
مامان قوی باش🥲
منم وقتی دختراولیم بواسیرش زد بیرون تا مدتها. گریه میکردم استرسی بودم همش بغلش میکردم الان شدم یه زن ترس. که حتی اسم یبوست بیات دست وپام میلرزه وگریه میکنم ..مادریم. حاظریم خارتودست خودمون بره امابچه چیزیش نشه

باز خوبه شوهرت چیز نمیگه من بودم شوهرم جرم میداد

عزیزم اشکال نداره منم پسرم سرقندون از کابینت برداشت از دستش افتاد ش‌کست پاشو بد برید خیلی خون اومد که باند گذاشتم تا بند اومد ولی چون بچه ان گوشتشون نرمه سریع جوش میخوره

تصویر

الهی
عزیزم پیش میاد
تو ک‌ مقصر نیستی اتفاقه
ازش مراقبت کن و حسابی بهش برس

خداروشکر اتفاق بدتری نیوفتاده همیشه نیمه پر لیوان رو ببین

اتفاق خبرنمیکنه عزیزم ‌‌..ازاین ب بعدبیشترمراقبش باشه من همه چیو ازدم دست بچه م جمع کردم چون بچه های الان بی اندازه شیطنت دارن ..دوبارم تومهمونی کاردمیوه خوریوبرداشته ک با کلی استرس چندنفری ازدستش دراوردیم

خداروشکر که بخیر گذشته ی صدقه رد کن

خوب میشه شما الان باید بیشتر قربون صدقه بچت بری. یعنی ۲ تا چشم داری باید ۱۰۰ تا چشم دیگه باید قرض بگیری که چهار دونگ حواست به بچت باشه. بچه ها شیطونن . اینقد باید خرابکاری کنن تا بزرگ بشن

وای عزیزم ایشالله زود خوب میشه تورو خدا مواظب باش آخه چاقو دست بچه چکار میکنه

گلم کاریه که شده دیگه غصه خوردن فایده نداره از این به بعد بیشتر مراقبش باش

مواظب بخیه ها باش
حتما باید آنتی بیوتیک بخوره

حتما باید هر روز پانسمان عوض شه و با سرم شستشو شسته شه روی زخم و بخیه ها

آخخ الهیی خیلی مواظبش باش چاقو کجا بود ک برید دستشو

الهی عزیزمـعب نداره بچس پیش میاد دیگه
باز بروـخداتو شکر شوهرت چیزی نمیگه شوهرنن بود منوـمیخورد که چراهواستـنبود

وای خداراشکرچشش نزده چاقو کجابود

عزیزم خوب میشه
دردش به جونم🥺🥺🥺🥺

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۱ سالگی
دخترم عقرب نیشش زده خونه باغ پدر شوهزم بودم تا خوته خودمون نیم ساعت فاصله داشت شوهرمم نبود 😭😭 دخترم نفهمید خب شد عقرب رو بگیره نیشش زد من اینو ندیدم ولی دخترم نشسته بود یهو شروع کرد ب جیغ زدن عقرب هم جلوش بود از اون زرد ها خیلی بزرگ بود
یعنی اگر لدونید ک شبی بود نصف عمر شدم پدر شوهرم اینا بچمو گرفتن آب زدن صورتش گفتن چیزی نیست آروم باش اونجا تو بیابون باغشون دیگ من بچمو کشیدم از دستشون بچمو گذاشتم رو پام و خودم سوار ماشین رفتم ب شوهرم زنگ زدم با گریه گفتم دخترمو عقرب زده خیلی گریه مبکردم یعنی خودتون بدونبد شوهرم گفت آروم باش من سر خیابون با دوستم میام تو یکم بیا جلوتر خودم رانندگی میکنم من با سرعت رفتم شوهرمو دیدم وایسادم یعنی چطور خودمو رسوندم بیمارستان با گریه داد میزدم کمک کنید 😭😭😭وای حدا بچم چن بار رو استفراغ کرد کف بود خیلی ترسیدم دکتر گفت چیزی نیست نترس الان بستری شده و ب شدت گریه میکنه دعا کنید خوب سه خیلی گریه میکنه خیلی 😭