۸ پاسخ

اگه با یک قفل خریدن به شما میگن زن زندگی، پس به من باید چی بگن؟؟😃 ، یه بچه تو شکمم، دو تا دختر شر ، ببر مدرسه، بیار، صبحانه درست کن، غذا درست کن، غذای فردای مدرسه رو بذار، دیکته بگو، خونه رو تمیز کن، لباس هارو بنداز تو ماشین و باز جمع کن، خرید کن .......

چه باحال داداش یکساله داری😍

گلم پیشنهادمیدی

چطوری پسر تو ۵ ماهشه، بعد داداشت ۱ سال و نیمه، اونوقت ۳۰ روز بزرگتره؟؟!

خودت چنسالته

چه جالب😂😂😂

مگه مادرت چندسالشه؟بچه ۱ساله داره

یک سال ازنیکان بزرگ تره درسته؟؟

سوال های مرتبط

مامان باعرضه 😎🤱🐣🤍🧿 مامان باعرضه 😎🤱🐣🤍🧿 ۱۰ ماهگی
صبح زود پاشدم برا خودم آش پختم بخورم
فکر میکنم ب زندگیم
خداروشکر میکنم راضی ام
دارم سعی میکنم زندگیمو برگردونم ب قبل بچه داری
سخته
به دیروزم فک میکنم غرغر نکردم خونمو مرتب کردم میز چیدم برا شوهرم و دز تمام طول روز سعی کردم لبخند بزنم یا بخندم تمام تلاشمو کردم با جانم و عزیزم صداش کنم نتیجه عالی بود کاری که مدتها بود میخاس برام انجام بده رو انجام داد
عصرش گفت بریم خرید رفتیم و ی دوری زدیم و شوهرم و بچم برگشتن تو ماشین تا من راحت خرید کنم و وقتی برگشتم دیدم بچه گریه میکنه لبخند زدم و بچه رو گرفتم کالسکه بچه قفل شده بود و بچه مدام گریه میکرد و شوهرم عصبی بود اگر اون بهار قبل بودم منم عصبی میشدم و ب دنیا و زمین و زمان فحش میدادم و دوتا عصبی برمیگشتیم خونه
اما لبخند زدم و سعی کردم پسرمو اروم کنم و ب شوهرم کمک کنم درحالیکه کالسکه بعد نیم ساعت ور رفتن قفلش باز شد و تونستیم برگردیم خونه توی راه شوهرم مدام میگف سردردم و من با ارامش میگفتم عزیزم ما بچه داریم طبیعیه و سعی میکردم ارومش کنم و میگفتم حق داره ولی باید عادت کنه
رسیدیم خونه و گفت شام نمیخوره منم سر به سرش نذاشتم و رفتم شام بخورم درکمال تعجب ده دقه بعد اومد گفت که میخاد شام بخوره با لبخند گفتم بشین تا اماده کنم و موقع مسواک زدنش یکم سر ب سرش گذاشتم و با لبخند و خستگی رفت خوابید
امروز هم حال من بهتره هم بچه هم شوهرم و من تازه دارم سعی میکنم برگردم ب روزای خوش و عمرمونو قدر بدونم❤️