این روزای آخر چقدر عجیبه....هم شوق دیدنشو داری هم استرس زایمان و بعدشم داری هم خوشحالی که سبک میشی هم دلت برای این روزا تنگ میشه...🥺
دیگه داره تموم میشه بی خوابی های شبونه از روی درد و تنگی نفس و سوزش معده،راه رفتن های مثل پنگوئن،تنگ شدن لباسا و پوشیدن لباسهای شوهرم،ورم دست و پا و صورت،بی حوصلگی و خستگی های مداوم....
هفته های اول میگفتم وااااای چه راه درازی رو در پیش دارم اما حقیقتا خیلی زود گذشت ولی سخت.
خیلی خیلی سخت.....
پکیج کامل مشکلات بود...از هماتوم و لکه بینی و استراحت مطلق اصلاااااا استرس آزمایش سلفری و ویارای وحشتناک و دیابت و مسمومیت بارداری و هر روز امپول و سرم زدن و نوسان فشار و.......
نتونستم امسال تابستون اونجوری که دلم میخواست واسه پسرم وقت بذارم ولی می‌دونم سال بعد این موقع روزای قشنگ تری رو دارم میگذرونم...
این روزا دارم خونه رو برای اومدن پسر کوچولوم آماده میکنم....هنوز وقت نکردم ساکشو ببندم یا حتی عکس بارداری بندازم....البته تو فضای باز چندتا انداختم ولی تو خونه نه‌.
خوابیدن دیگه غیر ممکن شده
چقدر حس و حال عجیبی دارم این روزا🤰🤰🤰

تصویر
۱۰ پاسخ

تا میتونی لذت ببر از این دوران من عکس اصلا نگرفتم 🥴🥴 انقد پشیمونم انقد دلم تنگ میشه برای لگد زدناش آخ که چه حس نابی بود یادش بخیر

چقد خوب بود پیامت دلم خاست منم یکی بیارم 😇😇😇😇

وااای چقد حرف دل منو زدی 💔😭ان شاالله ک به موقع فارق شی صحیح و سالم بیایین خونه

دقیقا عزیزم نصف بیشتر شرایطتو منم داشتم و دارم و خیلی سخت گذشت برام اما واقعا دلم تنگ این روزا میشه با تموم درد و زحمت هاش 🥺🥴

دقیقا حس و حال همین روزای من

چقد قشنگ نوشته بودی بغض کردم🥺🥺🥺❤️

منم همچنین چشم انتظارم❤️

چقدرحرفای دله منوزدی👏

عزیزم ایشالله به سلامتی به دنیا بیاد و بغل بگیریش ❤️ 🥰 ❤️

منم بخدا خواب ندارم🥺

سوال های مرتبط