۱۸ پاسخ

بعد یهو یادم اومد تا چنددقیقه پیش داشتم برا خدا عر میزدم بچم سالم باشه اخه ۳۶ بهم ختم بارداری دادن🤣بعد گفتم خدایا غلط کردم دوباره از دکتر پرسیدم بچه سالمه گفت الان یادت اومد اینو بپرسی🤣🤣🤣

من گفتم نشونم بدین گفتن باشه اوردن نشونم دادم سریع با تعجب گفتم این برا منه گفت اره گفتم برید بشوریدش خیلی زشته این جوری کثیف ب بقیه نشون ندیناااا نزارید اینجوری ازش عکس بگیرن🤣دکتره میگف دارم عملت میکنم شکمت بازه به چیزایی فکر میکنی تو🤣🤣

من فقط قربون صدقه اش میرفتم و میگفتم خدایا شکرت خدایا هزار مرتبه شکرت🥺🥺🥺...و سعی میکردم اونجا قیافشو به ذهنم بسپارم اگر بردنش دور ازم قاطی نشه با بچه های دیگه🤣

بچه من پی پی کرده بود تا درآوردن از دهنش پی پی میومد بیرون
بعد آنقدر زور زده بود بیاد بیرون قیافش اخمو بود

فقط اشک میریختم و قربون صدقش میرفتم
خدا بعد ۵سال بهم دادتش همیشه تو ذهنم این لحظه رو مرور میکردم😭😭

نینی من خیلی ناز بود،دیدمش گفتم ای جانم چه نازه،از ذوق فقط میخندیدم و حرف میزدم و شارژ شارژبودم،تا چند شب از ذوق نمیخابیدم

من صداشو شنیدم از ذوق ی بند گریه میکردم در حد هق هقاااا ک دکترم گفت بابا توروخدا دارم بخیه میزنم اینطوری گریه میکنی شکمت تکون میخوره کج و کوله میشه😐دست خودم نبود اشکم‌ بند نمیومد،بعد ک دیدمش گفتم اااا خاک تو سر سونوها این که خیلی ریزه وزنشو اشتباه گفتن😄تقریبا پونصد گرم کمتر بود وزنش

من همش فکر میکنم یعنی چه حسی دارم همش میترسم میگم نکنه هیچ حس خاصی نداشته باشم

من فک نمیکردم اون لحظه داره میاد بیرون یهو کشیدنش بیرون دیدمش شوک شدم گذاشتن رو سینم لیز بود ترسیدم گفتم نیفته قشنگ صورتش تو ذهنمه اون لحظه😍تا دیدمش متوجه شدم کاملا شکل شوهرمه.بعد ک داشتن لباس تنش میکردن میگفتن چه مژه های بلندی داره .من نمیدونم تو اون حال چرا اینو پرسیدم😂گفتم صورتش چال داره؟یکم دقت کردن دیدن آره داره.چون تو بارداری همش ب شوهرم میگفتم خداکنه مژه هاش مث تو بشه چال گونم مثل تو داشته باشه.همینم شد😍😍🤤

من چشام خیلی ضعیفه لنز گذاشتم بعد گفتن لنز داری در بیار گفتم ندارم وایی اخرای دردام و موقع زایمان که زور میزدم چشام از حدقه در اومده بود تو اون حال فکر لنزام بودم گفتم الان پاره میشه تو چشمم😂😂😂

منم ب فکر خوشکلیش بودم هی میگفتم ببینم زشته 😂😂😂

دهنت سرویس😂😂😂😂😂

😂بدتیا بیاذ میام میگم بهتون

خیلی دوست داشتم این حس و تجربه کنم ولی بچه‌م ۳۱ هفتگی بدنیا اومد فورا بردنش ان آی سی یو تو دستگاه بعد از زایمان هم خودم بستری بودم تا پونزده روز بعد از تولدش من ندیدمش🥲💔

منکه هر سونو میرم دقت میکنم ببینم چجوریه😂

من فقط دادمیزدم می‌گفت یافاطمه زهراخودت کمکش کن گریه زیادمیکرد میترسیدم

لعنتی 😂😂😂😂 منم هی با خودم میگم چه شکلیه زشت نباشه 😂😂 ولی ایشالله صحیح و سالم به دنیا بیاد الهی آمین

وای😂😂😂😂منم میگفتم ببینم چشاش رنگیه مثل شوهرم یانه

سوال های مرتبط