عزیزم منم همش فکر اینم که مامانم بعد از یک ماه که پیشم باشه بخواد بره،من چجوری باید زندگی رو بچرخونم.
ولی باور کن روز به روز میگذره و میبینی درسته شاید همه چی همیشه کامل نباشه، شاید یه روزایی خستگی چشاتو خیس کنه و یه روزایی واقعا کم بیاری ولی دوباره بلند میشی و روز از نو، روزی از نو... میخوام بگم استرس چجوریش بیشتره
بعدا میبینی خود به خود داره اتفاق میفته
هیچ اولش سخته بعد عادت میکنی کارها میفته رو روال
منم دست تنهام
زمانی که بچه میخوابه سریع باید کارهاتو کنی
درسته مث قبل دیگه خونه تمیز نمیشه
ولی خب در همین حد که ظرف ها رو بشوری و یه چیزی درست کنی اوکی هست
من گاهی وقتها مجبور میشم توی هفته یه بار برم حموم چون پسرم رفلاکسی هست و اصلا جرات نمیکنم تنهاش بزارم
نگران نباش مجبور باشی میتونی کاراتو انجام بدی ب پینار خانوم هم برسی
گلی نگران نباش
ب مرور همه چی میافته رو روال
فقط اینکه ب نظرم خودتو نینی اولویت باشه
کار خونهم ک همین قد ک زیر پات چیزی نباشه و غذایی برای خوردن باشه کافیه والا
صبح با نینی باش و لذت ببر و استراحت کن
عصرم ک همسرت میاد بسپار بهش و ب کارات برس
شبم ک خوابید تایم دونفرتون هستش و الباقی کارها
😁
عزیزم من از روز سوم تنها بودم ،
تنها چیزی میتونم بهت بگم اینکه توکل به خدا کن،،،
سعی کن به خودت و بچه برسی کارای خونه همیشه بودن و هستن
با برنامه ریزی آهسته و پیوسته
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.