خیلی خستمه خیلی زیاد 🥺🥺
دلم یه خواب راحت میخاد خیلی راحت😵‍💫😴
نمی‌دونم باور پذیره براتون یا نه ولی کیانمهر از بدو تولد تا الان یک بارم شب تا صبح نخوابیده و من….
خیلی خستمه خیلی اذیتم
همه راه هارو رفتم همه کارا رو کردم
ولی دیگ کم آوردم
من یه مادرم که در طول روز سعی میکنم خودمو با کافئین و قرص سرپا نگه دارم که بچمو سرگرم کنم بازی کنم غذا بدم بخوره هربار ببرم دسشویی بشورمش حمومش کنم و …..
بابای کیانمهر توی همه اینا باهام شریکه جز قسمت خابش ک اونم پسر باهاش همراهی نمیکنه
خیلی وقتا میشینم گریه میکنم فک میکنم که با بچه آوردن آرامش روح و روان و جسممو از خودم گرفتم خودمو مریض کردم 💔
خیلی وقتا همسرم میفرسته که بریم پیش مامانم چند هفته تا یک ماه بمونیم خودشم میاد و میره چون فقط پیش مامانم یکم از زیر مسئولیت مادر بودن فرار میکنم 🥲 اما چه فایده پسر من با نخوابیدنش خیلی منو تحت فشار گذاشته دلم میخاد از زندگیم فرار کنم برم😭
نمی‌دونم چقد میفهمید منو ولی روزانه هزار بار میرم دسشویی یا حموم ک یکم استراحت کنم و کیانمهر دنبالم نباشه🫠💔
از موقعی ک کیانمهر اومده هیچ عکسی از خودم نگرفتم و همش مربوط به قبل از بارداریه😪
حس میکنم اگ دوباره باردار بشم و بچه بدنیا بیارم و اونم مثه کیانمهر باشه کاملا دیوونه و روانی میشم و درنهایت میمیرم🫥😓

# محتاج یک خاب راحت💔🥱

تصویر
۲۵ پاسخ

من حس میکنم لعد تولد دلوین از دختر ۲۲ساله شاداب تبدیل ب زن میانسالی شدم ک حوصله هیچکی نداره

عزیزم منم دلم برا روزایه قبل بچه تنگشده احساس میکنم هیچ وقت دیگه نمیتونم ازادانه براخودم باشم هیچ وقت نمیخام دیگه بچه بیارم اصلا داغون شدم همیشه دارم روز شماری میکنم ک بگذره ولی متاسفانه فراری در کارنیست واقعا کی گفته بچه خوبه زندگی قبله بچه بهترینه بچه از زنو شوهریم ادمو میندازه

عزیزم بچه های منم از بدو تولد تا الان اصلا یک شب هم نشده شب تا صبح بخوابن...شرایط من از شما هم بدتر هست .اما می‌دونی چیه .انگار داریم با این شرایط زندگی میکنیم به نوع همزیستی مسالمت آمیز داریم....اوایل همسر منم چون خیلی خسته میشد بد عنق میشد یا چندماه میرفتم خونه مامانم یا خونه مادرشوهرم....خودشم در رفت و آمد ....اما همه مسئولیت ها به عهده من مادر بود ....حتی شبا خونه مامانم خودم کنار دوقلوهام می‌خوابیدم و مامانم و می‌فرستادم اونور اتاق و هربار با گریه هرگدوم پامیشدم و شیر درست میکرد و میگفتم مامانم گناه داره خسته میشه بخوابه تا صبح....منم عکس درست حسابی از خودم ندارم از بعد بچه ها....فقط تونستم یکی دوساعت روزانه به باشگاه برسم تا بتونم ظاهراً خودمو خوب نگهدارم...اقلا وزنم رو بیارم پایین تا یه دلخوشی بشه برام...

باور پذیره چون دنیز و اکثر بچه ها لنگه کیانمهر گل پسرن🥹🤍و ما مث تو

عزیزم درکت میکنم

وای نگو با تمام وجود درکت کردم خیلی سخته
من پسرم خیلی بود با هم می‌ساخت دیگ شب خابش عالی بود
اما دخترم پدرمو درآورده

مامان کیانمهر میگذره این روزا هم خودت رو نیاز حالا کالاها باید مامان شادی باشیااااا
این دیگه شده روتین زندگی ماها دیگه با بچه خیلی خیلی کارا رو نمیشه کرد سفر طبیعت گردی مهمونی دورهمی همه تعطیل حتا ی آرایشگاه ساده چیه اونم همینطور اما میگذره این روزا هم خاطره میشه
من شوهرم ی روز خونه نمیموندیم اما الان همش خونه یا به خونه مامانامونم سر می‌زنیم همین نه تفریح نه عشقبازی درست حسابی تازه بهش یرسری بحث وجدل هم اضافه شده اما ما مسوولیم واسه این بچهامون پس بخاطر اونا نباید کم بیاریم من خودم اگه مامانم پرستار نگرفته بود برامون تا الان مرده بودم با دوتا بچه اما خوب یکسالش گذشت بقیشم میگذره
تو یدونه داری راحتتری برادرش ببرش بیرون همش هم خودت روحیات عوض شده هم وقت بگذره براتون دیگه سختیاش گذروندی یکم دیگه صبر کنی بهتر میشه
من گاهی واقعا روانی میشم میگم وای خدایا چی شد یدفه دوتا بچه باما دادی اما خوب می ارزه به همه سختیاش ♥️

چرا باورت نکنیم؟؟؟همه ما شرایط تقریبا مشابه داریم من که به بی خوابی عادت کردم دو ساعت خواب کلی سرحالم میکنه😂

عزیزم شما الان بارداری یا سقط کردی؟

میخوابه ولی ساعت ب ساعت بیدار میشه یا اصلا نمیخوابه؟؟؟

آخی عزیزم درک میکنم مسئولیت سختی داریم منم همین حس بهم دست میده کم میارم خیلی وقتها ولی چاره ای جز صبوری نداریم

چراعزیزم دکتر نبردی دلیل اینکه شبانمیخوابه چیه

نمیشه بهش از این شربتا بدی بیبی اسلیپ بود چی بود از مادرا شنیدم برا بچه هاشون خوابشون تنظیم بشه میدادن به دکترم بگی میده بهش احتمالا منم بچم یازده و خوردی خوابیده تا الان دوبار بیدار شده دوباره خوابیده نمیدونم چشه

تو بارداری خودتون خوب می‌خوابیدین یا ن

بمیرم برات دختر من 5 ماه کامل شبه نخوابید
با تمام وجود میفهممت
گلم وقتایی که روزها میخوابه تو هم بخواب جون بگیری

تک تک کلماتت رو با تمام وجود درک میکنم 🤗خسته نباشی مادر قوی❤️

چقدر حرفای من بود
بخدا ب حدی خسته ام ب حدی پاهام درد میکنه و بی جونه ک الان ک پسرم خوابید جون ندارم تا سرویس برم و بیام بخوابم

ببین توی طول روز اجازه بده بخوابه اما زودتر بیدارش کن شیر شبشم قطع کن تا بخوابه خودتونم بخوابید. و ی مدت مهمونی نرید شبا تا خوابش تنظیم شه
من انقدر چاق شدم و اندامم بد شده از هیچ چیز دیگه ای ناراحت نیستم و اینکه شبا پسرم خیلی اذیت میکنه تا بخوابه

دقیقا کیان هم همینه عزیزم برو تاپیک هام ببین داره ۱۴ماهش میشه یک شب نشده تا صبح بخوابه تاصبح چندین بار بیدار میشه گریه می‌کنه من اینقدر مسکن خوردم معده ندارم اینقدر بی خوابی کشیدم زیر چشام کبوده اینقدر شب تا صبح رو‌پام تکون‌ دادم دیگه زانو ندارم درکت میکنم چی میگی به هرکس میگم باور نمیکنه میگم پسرم یک شب نشده تا صبح خوابش عمیق بشه

حق داری،همه ی ما این فکرا توی سرمونه و خسته ایم،من که بعد زایمان داغون شدم کلا،اما مگه راهی جز ادامه دادن و قوی بودن داریم؟؟!پس محکم باش کم نیار

چقدر قشنگ توصیف کردی .باور کن هممون همینیم.تازه من الان باردارم ۶ ماهمه .میدونم که تا ۳ ۴ سال آینده چیزی به اسم خواب ندارم

آی عزیززم حرف دل منو زدی دقیق همینیم هممون🥺

پسرمن برعکس تو همه چی اذیتم میکنه بجز خوابش. کلا از اول نوزادیش خوابش خوب بود اما تو شیر خوردن غذا خوردن بالا آوردن دق میده منو☹️. پسرت چرا شبا نمیخوابه؟! برای شیر بیدار میشه؟

سلام. عزیزم اول. از همه. باید بگم. خسته نباشید. چه. مادر. قوی.
من از. ۱۵روز. بعد. زایمان خودم. از. بچم مراقبت کردم. و تا اینکه شش ماهش شد خوابش تنظیم کردم. متاسفانه. دستش میخوره میخوابه عادت کرده. منم. دست تنهایی نمیتونم خوابش کنم. هیچ کس. نبود کمکم بده. خیلی سخت. خیلی. درکت میکنم.
خواستم بگم تنها نیستی

تمام مادرها همینن

سوال های مرتبط