۱۰ پاسخ

منم یه دیونه م که این فکرو میکنم بد میگم نه خدا این کارو بامن نمیکنه🥲🥲🤣🤣🤣

من قبلا میترسیدم اما قبلش میگم خدا هست طوری نمیشه

آره منم زیاد به این موضوع فکر میکنم و دلم هری میریزه 😭همش میگم تاشوهرم ازسرکار بیاد بچمم چقدرگریه میکنه الهی بمیرم براش
بعد میبینی باهمین فکر ساعتها گریه میکنمم🥲🥲🥲

وایی فک میکردم افکار من خل و چلیه پس نگو همه مادرا این افکارو دارن😂😂😂😂

دقیقا منم بخاطر همین فکرها بافتنی یاد گرفتم 😐😐😐

من فکر میکنم من نباشم بهتر به خورد و خوراکش میرسن و محیت میکنن چون خودم کم حوصله ام و آشپزیم خوب نیست

منم همینم عزیزم

منم همینم 😩😩😩من اصلا قبل دنیااومدن دخترم جون دوست نبودم ،اصن میگفتم مرگه دیگه ،هروقت اومد سراغ ادم ،خوش اومد
ولی الان انقد احتیاط میکنم ،همش تصورمیکنم میگم وای اگ من چیزیم بشه کی مثل من قراره ازدخترم مراقبت کنه ،مثلا پریشب نزدیک بود ماشین بزنم،تو اون لحظه فقط ب دخترم فکر کردم و گفتم خدا منو بخاطر دخترم حفظ کرد 😂
یا همش مرددم برم عمل بینی انجام بدم یا ن
هی میگم وای نکنه بهوش نیام ، بمیرم 😂
بعد دخترم تنها بزرگ شه ،منو نبخشه
بگه مامانم چرا همچین کاری کرد و...
کلا همش فکرای چرت و...

من شبا به این فکر میکنم اگه یکی از پشت بوم بیاد تو اتاق چیکار کنم دخترم میترسه چطوری ازش دفاع کنم چطوری داد بزنم بچم نترسه پایین و خبر کنم 😅 خلاصه هممون یه دردی داریم تازه این یکی از فکرامه 😂

چرا برا اتفاقي ك نيوفتاده عزاداري ميكني اينجوري ذهنتو درگير ميكني روز خودتو خراب كني

سوال های مرتبط

مامان زینب مامان زینب ۲ سالگی
یعنی من خیلی مادر بدی ام که حوصله بچمو ندارم؟؟ عاشقشما‌ جونمو براش میدم ولی خسته شدم از بچه داری... واقعا دلم زندگی‌ قبل از بچرو میخواد ...
دو ساعتم که میزارمش خونه مامانم همش فکرم پیششه بازم آرامش ندارم تا برم پیشش.. تا وقتی که مجبور نشم پیش هیچکس نمیزارم بمونه... وقتی هم که کنارشم‌ همش خودمو با گوشی یا کار‌ خونه سرگرم میکنم.. قبلا خیلی بیشتر وقت میذاشتم براش صبح تا شب فقط باهاش بازی می‌کردم ولی نمیدونم چی شدم‌ یهو میخوام برگردم به سه سال پیش که کلا نبود.. با اینکه همش تو فاصله نیم متریش نشستم و نمیزاره از کنارش جم بخورم اما حس میکنم همش تنهاست‌ چون بهش توجه نمیکنم و سرم تو گوشیه...
یه وقتایی فکر میکنم روزا بزارمش‌ مهد حداقل واسه چندساعت تنها باشم اونم با بچه های همسنش بازی کنه حوصلش سر نره. ولی حتی اینم هیچوقت نمیتونم از ترس اینکه نکنه تو مهد براش اتفاقی بیوفته ..
کاش میدونستم قراره چه اتفاقاتی بیوفته و هیچوقت اقدام به بارداری نمیکردم..
من خیلی بدم که همچین حرفایی‌ میزنم😭