اشتراك تجربه:

پسرم ۸ روز تب داشت و دکتر گفت ته حلقش یه ذره التهاب هم داره، بی قراری و بی حوصلگی و بی اشتهایی داشت، چیزی نمیخورد فقط مایعات میخورد. روز هشتم که همون مایعاتم نمیخورد. اصلا بازي نميكرد همش بيقراري ميكرد حالت چشماش فرق داشت، اصلا اون بچه ي قبل نبود.

فقط میدونم توی ۵ روز اول، ۳۵۰ گرم وزن کم کرد. هرچي استامينوفن ميدادم باز تب ميكرد. دكتر گفت اگه طي ٢-٣ روز آينده خوب نشد كشت ادرار بده.

طبق چیزایی که شنیده بودم، بردمش تُل گيري…
من به طب سنتي فقط در حد رعايت سردي و گرمي اعتقاد دارم اونم واسه آدم بزرگها. براي بچه اصلا نميتونم به طب سنتي اعتماد كنم. اصلا.
ولي شرايط پسرم اونقدر ناراحت كننده بود كه گفتم امتحان كنم فوقش جواب نميده.

سرچ كردم و يه مطب طب سنتي با مجوز و اينا پيدا كردم. دكتر آزما، سمت نواب.
غروب بردمش اونجا، طبش ٣٨/٤ بود. به گفته ي دكتر، تو گلوش خورده خوراكي داشت. گردنش رو ماساژ داد. (فقط ماساژ)
همون موقع حس ميكردم پسرم يه چيزايي رو داره قورت ميده انگار داشت تخليه ميشد گلوش.

بعد از ١/٥ ساعت تبش هي اومد پايين. و شبش چند قاشق شام خورد.
صبح بيدار شد و بازي كرد صبحونه خورد. و مثل قبل شد.

الانم داره بازي ميكنه و شكر خدا خوبه.

نميخوام به كسي توصيه كنم يا بگم الا و بلا خوبه. ولي گفتم براتون بگم كه در شرايط بحراني (دور باشه از همه) اينم گوشه ذهنتون باشه

۳ پاسخ

خداروشکر که به خیر گذشته

چه جالب

اره در بعضی مواقع خیلی خوبه ولی زیاد نباید برد چون عادت میکنه و راه گلوش باز میشه هی چیزی گیر میکنه

سوال های مرتبط

مامان 🌜آیلار🌜 مامان 🌜آیلار🌜 ۱۴ ماهگی
اینم از تجربه تلخ دیشب من
دخترم تب داشت از پنج صبح همیشه موقع تبش قظره مسدادم میومد پایین دیروز تا پنج غروب که دکتر بیاد همه ی کارارو کردم ولی تبش پایین نیومد بردمش دکتر هی به دکتر تایید مردم که تبش با اینا پایین نمیاد شقیقه هاش به ۳۹.۵ میرسید و در حالت کم ۳۹ خدا لعنت کنه که دکترا اینقد بی سوادن گفت همینارو بده تبشو کنترل کن گفتم آقای دکتر تبش کنترل نیست نیاز به آنتی بیوتیک نداره گفت نه نمیخاد بچه ها تو این سن دنداناشونه هی من گفتم هی اون گفت آخرم اومدیم خونه من دوباره پاشویه کردم دیدم نمیشه پاشدیم بچه رو بردیم بیمارستان قدس ساعت ۹ رسیدیم ۱۲ شب نوبتمون شد دکتر تبشو گرفت شده بود ۳۹.۵ گفت شیاف بذار اومد پایین آمپولاشو بزنیم شربت دادم شیاف زدم ده دقیقه دیگه دیدم صورت دخترم سرخ شد رفتم اورژانس داد زدم تا بچه تشنج نکنه کاری نمیکنید شوهرم جیغ و داد کرد خلاصه پرستاره اومد گفت پاشویش کنید گفتیم بابا نمیاد پایین تبشو گرفتن ۴۰.۵ شده بود یه آمپول بتامتازون زدن بهش یکم صبر کردیم پاشویه کردیم تبش اومد رو ۳۸ یه سفازولین زدن میخام بگم بد مملکتیه دخترم داشت از بین میرفت اگه جیغ و داد نمیکردیم هیچ کس نبود به داد دخترم برسه بمیرم براش...