عزیزمهمه مردا تقریبا همینن اونا واقعا نمیدونن و درکی از خطری ک متوجه بچه هست نمیشن باید حتما بهشون بگی
در اولین فرصت کریررو بردار دیگه دم دست نباشه و تحت هیچ شرایطی بچه رو نسپر ب شوهرت
چند روز پیش من رفتمحموم تا اومدمبیرون دیدم شوهرم کنار آرتیا نشسته و گوشی بدست آرتیا هم یه جوری کج شده بود داشت میفتاد از جاش و خاب بود
گفتم واقعا نمیفهمی باید بچه رو درست کنی نمیگی خفه میشه میگه من اصلا نمیدونستم
واقعا نمیدونن حتی قابل اعتماد نیستن بچه تو خواب رو بهشون بسپری
خیلی نگران دخترت بودم انشالله ک بخیر گذشته ولی شاید دیشب حکمتی داشته ک دیگه بچه رو نسپری ب شوهرت
تاب ریلکسی با پایه براش بگیریم اخه تو کریر خیلی خطرناکه واای
به نظر من وقتی نیست کریر را با یه چیزی بشکن یه گوشه اش را که وقتی اومد بترسه بچه را نزاره توش و نگی خودت شکستی بگو لابد زدیش زمین شکشته
😑😑😑😑 واقعا چرااااا چرا انقدر ریلکسن
فکر میکردم فقط مشکل منه
بگو با یه ویروس ک از کسی منتقل بشه تازه اونم اگررررررر منتقل شه انقدی ضربه نمبینه ک با کارای شما میبینه
شوهر منم بچمو از پا میگیره آویزون میکنه یا هی به پشتش میزنه محکم میگه دارم بازی میکنم🫤
گلم بگو تو کریر نذاره یکی گداشته دسته اش در رفته خطرناکه
اول از همه بگم چرا بچه رو بدون لباس میبرید حموم
من همیشه یه شلوار خیلی گشاد از دوران بارداری دارم و شوهرمم یه تاپ شلوارک میپوشه بعد بچه رو میبریم حموم اینجوری دیگه سر نمیخوره لخت خیلی خطرناکه به غیر از سر خوردن هم پوست بدن ما کثیفه درست نیست که یه بدن بچه برخورد کنه اینو رعایت کنید
دوم از همه چرا به حرف شوهرت گوش میکنی وقتی میبینی بار دارین یا خودت زودتر بچه رو بغل کن یا زودتر برو بارا رو بردار من فکر میکنم خودت کوتاهی میکنی تا شوهرت
سر تکون دادن و تاب دادن بچه هم بچه که زبون ندارع بگه نکن بابا من میترسم ساکت میمونه معمولا بچه ها تو یه اتفاق که هیجان داره یا درد خنده میکنن یا ساکت میمونن پس لطفاً بازم که من میگم کوتاهی از خودته جلو شوهرتو بگیر
خیلی خیلی خیلی معذرت میخوام ولی من تو رو مقصر تمام این قضایا میدونم
من اگه پناه و بسپرم به شوهرم از طبقه چهارم آویزونش میکنه میگه بزار ترسش بریزه ولییی من جلوشو میگیرم و بهش اجازه نمیدم همیشه میگم امور خونه و بچه داری مسئولیتش با منه امور بیرون خونه با توعه الان با بچه در شب شاید چهل دقیقه کلا وقت بزاره اونم خودم کنارش نشستم اصلا اجازه نمیدم که بخواد کار خطرناک انجام بده احساس خطر کنم سریع کلی داد و بیداد میکنم و همه چیو بهم میریزم 😐
عزیزم اگه استفراغ نکنه و چیزی از گوشش خارج نشده باشه هیچ مشکلی نیس
خوب خداروشکر چیزی نشده حالا ولی اگه همین کارو تومیکردی واویلا میشد
مقلا من بچه رو میبرم حموم مبشونم بچه رو پام فقط لحظه ای که میخوام بیام بیرون بچه رو سرپا بغل میگیرم. پیش خودم میگم اتفاقه یه وقت سر میخوره لااقل ارتفاعش کم باشه
اونوقت چند وقت پیش ها در حمام رو باز کردم دیدم شوهرم بچه رو بغل کرده سرپا برده زیر دوش البته گوشهای بچه رو گرفته بود یعنی قلبم اومد تودهنم دعواش کردم گفتم دیگه اینکار رونکن حمام دستت سرهدبچه خیسه خودش رو هل میده عقب یه لحظه بچه از اون ارتفاع بیوفته چی گفت چشم
دوباره چند وقت بعدش دیدم همینکار رو کرد
دیگه بچه رو بهش نمیدم حمام کنه. هربار میگه یه بهانه ای میارم. اخه مرد احتیاطت کجا رفته.
یا بچه رو محکم تاب میده هی میگم ارومتر میگه حواسم هست. هرتابی که میده قلب من میره پایین میاد بالا
یا بچه دستشه کلی بار دیگه دستش میگیره .
میگم بچه رو بده من بارها رو تو بیار میگه نه خودم جفاشان رو میارم. من تو ذهنم میگم بچه بغلشه خورش رو هل بدهدعقب این با دست پر چطور کنترل کنه . اما گوش نمیده انگار هرکوله
خدایا خودتدشت و پناه بچم باش . دختر گل زیبا به من هدیه کردی خودت نگه دارش باش منم تمام تلاشم رو میکنم از هدیه ات مراقبت کنم
خدایا مدد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.