۳ پاسخ

چرا پس من دلم ب مودچه هایی ک تو خونمون هس نمیسوزه و میکشمشون😐😂

😥😥😥😥

خیلی قشنگ بود

سوال های مرتبط

مامان ارسلان وتودلی مامان ارسلان وتودلی ۲ سالگی
یک چیزهایی هیچوقت عادی نمیشود بچه دار شدن مثل یک جادوست...
مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت میتوان باورش کرد...
اخرچطور میشود یکدفعه مادرشد...
همین که نخستین بار نقطه ای تپنده را نشانت میدهندو یگویند این بچه شماست،ازانجا همه چیز تغییر میکند...
دستت را میگذاری روی شکمت وحس میکنی ازهم اکنون بایدقویترباشی..
بایدمحافظت کنی ازاین نقطه تپنده کوچک...
باید حامی اش باشی همراهش باشی....
شروع به تکان خوردن که میکندفکرمیکنی دیگرخودت نیستی دیگرپاهایت روی زمین نیست و لذتی وجودت را میگیردکه باهیچ چیزقابل قیاس نیس..
باگذشت هرروز و هرماه چقدرعاشقترمیشوی چقدرقلبت میتپدبرایش...
قلبت میتپد برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهدبود...
ازهمین روزهانگرانش میشوی،که چرا تکان نمیخورد،چرانمیچرخد، چرابالکدهایش نمیگویدکه من اینجاهستم...‌
و واقعا بارداری مثل یک جادوست،جادویی که همه چیز را تغییر میدهدو دیگراسمت را برای همیشه عوض میکند...
بعد ازاین کسی هست که تورا مادر صدایت خواهد زد...😉❤️
دوردونه ی من انشالله صحیح‌وسالم بیای بغل منو بابا و داداشی جون💕🫂

گفتم پست قبلی از پسر ارشدم بود حالا یه پست دلی هم برای پسرتوراهیم بزارم🥺😍❤️