۷ پاسخ

همه ی ما مادریم عاشق بچه هامون.گاهی وقتا انرژی داریم .گاهی وقتا هم خسته میشیم.اشکال نداره که.

خدایا شکرت

بچه منم شرایط بچه شمارو داره
ولی همیشه میگم خدارو شکر که سالمه اشتهاشم به مرور خوب میشه

عزیزم چقدر بهت گفتم بچه فقط رفلاکس داره اصلا نگرانی نداره
مهم اینه بچه سالم باشه این روزا هم میگذره

خدا رو خیلی خیلی خیلی شکر.بخاطر دو تا فرشته م.اما ناراحتی هم بخشی از مادر بودنه.بلاخره هم انسانیم هم تجربه اولمونه و هم دلمون براشون کباب میشه . بحث ناشکری نیس.

تشكر تلنگر به جايي بود
خداروشكر هزار مرتبه

منم دختر رفلاکس و الرژی داره نارس هم به دنیا اومده بود افتادگی پلک مادرزادی داره دلم براش میسوزه گاهی گله میکنم از خدا ولی بخاطر حس مادریم نه ناشکری ولی بازم خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۱۵ ماهگی
سلام دوستان گل😍


عزیزان خیلی مراقب بچه هاتون باشید هرجایی نبرید مهمون سعی کنید کمتر یا حداقل جای مطمئن ببرید متاسفانه یه ویروسی اومد که بچه ها رو درگیر میکنه

من پنجشنبه جایی رفتم اونم برای عیادت مریض ولی خب خیلی شلوغ بود همه با بچه هاشون بودن بعداز اون فرداش دخترم بی حال شد تب وتب وتب من گفتم از دندون ولی تب تا ۴۰درجه رفت جوری که بچه ام رو دستم بی حال وبی جون بود استامینوفن داده بودم پاشویه کرده بودم لباسش فقط یه تاب و مای بی بی بود ولی تب قابل کنترل نبود فوری شیاف گذاشتم زنگ زدم بیمارستان بعد که راهنماییم کردن آروم شدم دکتر بردم گفت ویروسه الان چند شبانه روز من نخوابیدم فقط برای کنترل تب لطفا خیلی مراقب باشید. خونه ای که بچه دارن اونجا بچه هاتون رونبرید(اینو دکترش بهم گفته بود ولی من فکر نمیکردم اونجایی که میرم اونقدر شلوغ باشه واونقدر بچه اونجا جمع شده باشه)

دوستان برای همه ی نی نیا دعا کنید
خدا خودش حافظ تک تک بچه ها باشه از خدا میخوام هیچکس این روزهایی که من گذروندم رو نگذرونه
مامان فاطمه زهرا مامان فاطمه زهرا ۱۱ ماهگی
🌹تجربه زایمان 🌹
🌟پارت ۹🌟
تجربه ی کُلی بخوام از زایمانم بگم
اول از همه خدا رو شاکرم به خاطر سلامتی دختر نازنینم چون سختی های خیلی بدی کشیدم
من‌تازه سختی هام بعد از زایمانم بود چون دخترم ۷ماهه بود خیلی خیلی اذیت شدم
و بعد اینکه زایمانم رو دوست داشتم
من از اول بارداریم نظرم بر سزارین بود که شانس باهام یار شد و همون شد که میخاستم
انتخابم هم برای زایمان های بعدی هم سزارینه قطعا
بعدش اینکه بازم خدا رو شکر میکنم که شکمم کوچیک بود چون شکم بزرگ باشه واسه بخیه ها خیلی آدم اذیت میشه و احتمال عفونت هست
ولی من چون شکمم کوچیک بود خیلی راحت بودم
اینم بگم مامانای گل من دخترم ۴۴ روز بیمارستان بستری بود ❤️‍🩹💔
۴۴ روز من خون دل خوردم غصه خوردم ناراحت شدم اشک ریختم آب شدم و عاجزانه از خدا و اهل بیت کمک میگرفتم که دخترم رو خوب کنن
اول کمک خدا و اهل بیت و بعد کمک دکترها و پرستار ها و بعد دعای خیر پدر مادرم و اطرافیان عزیز بود که دخترم تونست خوب بشه
و ناگفته نماند که دختر مامان هم قوی بود که تونست خوب بشه