این بچم که دنبا اومده همه میپرسن اذیتش نمیکنه درصورتی که رادمهر خیلی مهربونه فقط گاهی وقتا بزرگترا بچه رو سر لج بندازن شاید برای جلب توجه بخواد این یکی رو اذیت کنه .بچم که دنیا اومده همه اولین حرفی که زدن بهم که چقدر ریزه و خیلی اذیت شدم نه ماه بارداری با یک بچه ای مه هنوز دوسالش نشده خوب این چجور میخواست وزن بگیره حالا هنوز خونه پدرم نرفتم که یک شهر دیگست اگه بچمو ببرم اونجا دیگه همه میخوان راجب ریزیش نظر بدن یا میخواستم برای بچم جشن بگیرم میگم ولش کنم ی مشت ادم فضول میان میگن ریزه اعصابم بهم میریزه بیخیال. و اینکه بچه اولم دنیا اومده بود همه ذوق داشتن اما این بچم که دنیا اومده چندنفر گفتن که کار اشتباهی کردی الان دوهفته هست که زایمان کردم مادرشوهرم که همسایه ایم فقط روز اول اومد تمام نیومد به بچم ی سر بزنه پنج شنبه رفتیم خونشون انگار نه انگار این بچمونه که بچمو بگیرن بزارن روی پاشون انگار هیچ کس خوشحال نیست واین تنهایی چقدر ادمو اذیت میکنه مادرمم که نگم براتون دورپز اومد خونم اعصابمو خورد کرد رفت .چقدر تنهایی سخته مادرشوهرم گفته که چرا رفته بیمارستان خصوصی میخواستم بگم نه ماه باردار بودم کسی نیومد در خونم ببینه مردم یا زندم با ی بچه کوچیک بیمارستان دولتی من اخه کیو دارم برم بیمارستان دولتی حالا که رفتم خصوصی همه زرنگ شدن که نظر بدن .اول خدا بعد هم زانوهای خودم توی این زندگی بعد بچه هام اخرشم شوهرم من فقط اینارو دارم توی زندگیم بقیه ادمای زندگیم بدرد پی لای دیوار میخورن فقط .

۱۳ پاسخ

عزیزم خیلی سخته اول که هر کی گفت بچه ریزه بگو به خودم رفته بچه هم به پدر و مادرش میره بعد هم در مورد بیمارستان خصوصی هر کی گفت بگو ببخشید شما پولش دادین ؟بعدهم نصف پول بیمارستان و پدرم داده اگه گفتن نه بحث پولش نیست و این حرفا بگو اره میومدم تو بیمارستان دولتی زایمان میکردم تیکه پارم میکردن کدوماتون میومدین کارام میکردین ؟ که الان دهنتون بازه تو حاملگیم یک بار شد بیایین بگین کاری داری کمکت بدیم؟درمورد اینکه بچه دومتو رو به این زودی اوردی هم هر کی گفت کار بدی کردین بگو ببخشید از شما اجازه نگرفتیم

سلام اجی بخدا دقیقا داری قصه زندگی منو تعریف میکنی منم مث شما ایقد دلم میشکنه که میگن بچع ت چرا دختره چرا ریزه هیشکی کمکم نیس سزارین بودم من دوران افسردگی ب سر میبرم کلا از همه خسته حوصله بچع خودمم ندارم شوهرم که نگم برات هنوز دست به بجع نزد میگه چون دختره 😱😭😭😭😭😭

شاید اگر نظر ندن و نگن چقدر ریزه
شما فکنی اونا لالن!!!
بی خیال بابا
بچه های ریز بهتر وزن میگیرن

گلم مردم حسودی میکنن بعدشم همه بچه ها مث هم نیستن بیخیال حرف مردم مردم دهنشون باز نمیشه دهنشون بست عزیزم دختر عمو منم شیر ب شیر آورد تولد ی سالگی بچه اولش اون یکی بچشم دنیا اومده بود اما اون مامانش خیلی کمکش ینی بچه اولی کلا بزرگ کرد کلا دختر عموم برای اینکه حرف نشنوه هیجا نمیرع هیجاخونه نشسته فقدتوام برو واسه خذت تو شهر بگرد اما خونه فامیل نرو تازه دخترعموم17سالشع

میخواستم همدردی کنم دیدم‌همه برات بهترین ها رو‌گفتم ولشون کن بابا محل نده اتفاقا خودت شاد باش زرنگ باش دهنشون ببند،دو سه ماه بگذره درست میشه

خیلی به این چیزا فک نکن که اونو دوست دارن اینو دوست ندارن، اونو بغل کردن اونو بغل نکردن، محتاج مهر و توجه کسی نباش، از کسی انتظارم نداشته باش، خودت و همسرت مهمین ، اینجور افکار و درگیری های ذهنی فقط باعث میشه عزت نفس بچه هاا بیاد پایین

عزیزم این روزا میگذره
به این فکر کن دوتا داداش باهم بازی میکنن و از دور تماشاشون میکنی و لذت میبری
مگه زندگی همین نیست بیخیال بقیه و حرفاشون و نظراتشون
از زندگیت و دارایهات لذت ببر گلم

ولش عزیزم گوشت از این حرفای مزخرف دور باشه از این گوش بشنو و از اون گوش بکن بیرون
اونا اگه نظر دادن بلد بودن یه فکری ب حال قد و قیافه خودشون میکردن
والا خواهر شوهر منم همینه هروقت بچمو میبینه میگه وااااای چقد رادوین شباهت ب خودمون میده یا اینکه وااااای چقد رادوین شبیه علی شده(علی پسر اون یکی خواهرشوهرمه که چندسال باهاش قهریم)فقط میخاد دهنش باز کنه یه زری بزنه
به شوهرم گفتم دفعه بعد بخاد واسه بچه من نظر بده بهش میگم ببخشیدااااا ولی من ۹ ماه روی نحس خواهر گرامی شما رو ندیدم دیگه چ برسه ب بچش که قرار باشه بچه من شبیه بچه اون باشه
میدونی چیه فقط میخاد یه حرفی بزنه که بحساب منو حرص بده😒😒😒😒😏😏😏میخاد بگه مثلا رادوین اصلا به من ک مامانشم شباهت نمیده🤣😂ببخشداااا ولی من این حرفاشونو ب اونجای بچمم نمیگیرم
بزار هرچی میگن بگن

مگه وزنش چند بود مال من ۳۲۰۰ بود

کاش نزدیکم بودی کمکت میکردم چقدررر این لحظات بعدا یاد ادم میمونه که کی کجا کمک کرد من وایه زایمان اولم سز هم بودم بابام خون منو مامانمو کرد تو شیشع که جرا میری میمونی کاری کرد که مامانم تا ۵روز موند بعد رفت حتی مادرشوهرم اینام فهمیدن وابرومم رفت واسه زایمان دومی به مامانم گفتم به بابا بگو مثه انموقع که آیسان بدنیا اومد نکنه و چقد بصیحت کردم که بره به بابام بگه بعدش مادرشوهرم باد گرفتش اصلا خونم نمیامد جوری که دیگه شوهرم صداش دراومد الان یخورده سختت هست وای میگذره ولی این روزا رو یادت باش که کی کمکت کرد کی نگاتم نکرد بلاخره اومیزاد همینجوری نمینه زمین گرده

حالا برا تو جنسیتشون نمیدونم چیه ولی برا من هردو دختر شدن چقد حرفا که در این مورد نشنیدم

اولی چند ماهه بود دومی دنیا اومد برا من ۲ هفته دیگه دنیا میاد ای میگن مگه بچه اوله دکتر گرفتی میرفتی دولتی دیگه یا میگن مگه اولتون سیسمونی میخرین خب وقتی اولی وسایلاش هنوز تودش داره استفاده میکنه مگه میشه دز اون بگیرم بدم این استفاده بکنه یا مثل شما هیچکس ذوقی نشون نمیده البته مامانم ن ها خدا وکیلی اون هی بافتنی اینا میبافه لحاف تشک گرفته براش اما خانواده شوهر هی دوست دارن یه متلک بپرونن

چقدر دردو دل کردم از بس که دلم پر بود 🥺

سوال های مرتبط

مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۱ سالگی
سلام مامانا ی درد دل پسراولم با وزن 3200 دنیا اومد قدش پنجاه الان وزنش 11کیلو نیم قدش 82.انقدر بهم گفتن ریزه که نگو از بچگی تا الان با اینکه نرماله .الان سراین بارداری دومم دست تنها با ی بچه کوچیک بچم خیلی با وزن کم دنیا اومد رادوین مامان که امروز ده روزش شد با وزن 2700 دنیا اومد نمیدونم چیکار کنم که وزن بگیره واقعا ناراحتم که هرکی میبینه میگه چقدر ریزه مهم اینکه بچه هام سلامتن واقعا خداروشاکرم دوتا پسرگل خدابهم داده مثل قرص ماه ‌.دکتر بهش نئوزینک داده ی سی سی صبح بدم ی سی سی شب با ی قطره کوالی فول نصف سی سی بدم چون وزنش کمه و آد دروپس یورویتال میدم نمیدونم قطره آدش خوبه یا نه دکتر بیمارستان نوشت .و اینکه زیاد شیر نمیخوره دوساعت یا سه ساعتی ی بار به شیر میاد که ده دقیقه هم شیرنمیخوره .شیرخشک هم نمیخوره درست که بگم سی تا درست کنم قشنگ بخوره روزی هم سه چهاربار کم دفعه داره .به نظرتون چیکار کنم وزن بگیره ؟ی چیز دیگه از ی سینه شیرمیدم اخه سینه دیگم نمیتونم شیر بدم