۱۲ پاسخ

اون موقع ها این همه اسم و گرفتاری نبود ، همه چیو با نبات و گرمیچر حل میکردن 😂

واقعا قدیما چیکار میکردن 😐💔

اون موقع مثل الان به بچه هاشون اهمیت نمیدادن. مادربزرگ من میگه قدیما بچه رو می‌ذاشتن تو گهواره. یه حبه قند رو که گذاشته بودن لای پارچه از بالای گهواره آویزون می‌کردند تا نزدیک دهن بچه. مادر می‌رفت مزرعه کار کنه ظهر برمی‌گشت. این بچه تو گهواره می‌موند ذره ذره قند رو مک می‌زد تا مادر برسه. گریه‌ هم که می‌کرد اینقدر مادر کار داشت که فقط با عصبانیت تند تند گهواره رو تکون می‌داد. اصلاً مادرای الان رو با قدیم مقایسه نکنین. ما خیلی مادرای خوبی هستیم

با ترنجبین من ک چیزی از سختیا رفلاکسش نفهمیدم

والا همرو می‌بستن گهواره صبح تا شب و شب تا صبح بچه زخم بستر میگرفت🤣
یا شیر میدادن یا نبات و آب قند
عین خیالشونم نبود بچه هرچی میشد

بنظر من که بچه هاى قدیم خىلىىىى ساکتر بودن

عزیزم اون زمانا همه باهم بودن
کمک هم میدادن
بچه بزرگ بقیه بچه هارو بزرگ میکرده
کاری داشتن مادرا بچه هاشونو میزاشتن خونه پیش مادرشوهری کسی
اما الان چی
مادرای الان هی خودشون تنهای تنهان
اونموقع ها اعتماد بود خرابی نبود
الان جرئت نمیکنی بچتو بزاری خونه کسیم

اون موقع هم بوده ولی کمتر
آمار مرگ نوزادها خیلی بالا بوده
مادربزرگ مادرم ۱۰تا زاییده تا یکیش ک بابای مادرم باشه مونده
ولی اونموقع ها چون غذاها طبیعی بوده این مشکلات کمتر بوده و اگر چیزی هم بوده ندانسته بهش توجه نمیکردن

عزیزم اون موقع بچه ها با نبات داغ خوب میشدن 😬

من همیشه فک میکنم

مادرشوهرم میگ اون موقع فقط مهم بود بچه سیر شه چ با شیرمادر چ خشک چ با شیرگاو

مادر بزرگم میگفت همه عمو هام و عمه هام وقتی شیر میخوردن از بینی و دهنشون میزده بیرون میگفت اونموقع نمیدونستیم ریفلاکس چیه اصلا 😑

سوال های مرتبط