سلام
امروز مهراب نهارنمیخورد فقط آب می‌خورد اونم بعدش دیگه نخورد و نق زد و عصبانیم کرد منم گذاشتم تو روروک و غذای خودمو آواردمدجلوی روش خوردم تا شاید دلش بخواد اونم غذاشو بخوره نمیدونم شاید کارم درست نبوده ولی دقیقا دلش خواست و آواردمش پیش خودم و کم کم دوباره بهش غذاذدادم دیدم دهن باز کرد تند تند خورد البته مثل قبلا خوب غذا نخورد ولی بازم همینم خورد خوب بود.دیشب از ساعت ده شب که خوابید تا ۸صبح امروز بیشتر از ۲۰بار بیدار شد و گریه کرد .پنج وعده دادمش انقدر بیدار شدم که بدخواب شدم و سردرد بدی گرفتم و به شدت اعصابم خورد بود.واقعا دست تنهام سختمه ولی بازم میگم سختی بچه داری چیزی نیست در مقابل حرفایی که بقیه میزنن و میمونم چی بگم .گیر دادن بهم برو سره کار بچه رو بزار مهد کودک .بارها و بارها توضیح دادم بچم کوچیکه اصلا به کارکردن فکر نمی‌کنم باز میگم .یا مامانم میگه تلت بخر بده دست مهراب😐😐😐خب بسم الله شروع شد این حرفا بچه فلانی رو ببین اینارو براش خریدن تو چرا نمیخوری دوس دارم سرمو بکوبم به دیوار چرا مادر من دست بر نمیداره چرا خانواده همسر من باز یک جور دیگه رو اعصابم میرن خیلی خودمو کنترل میکنم که برای مهراب مادر بدی نباشم و همه کاری براش بکنم و همه جور بازی با همسرم باهاش میکنیم ولی یه وقتایی مثل امروز خسته ام امیدوارم نزنم سیم آخر و بزنم داد و بیداد .حتی بابام پیام داد دوباره حرفای مادرم رو تکرار کرد 😐😐میمونم چه حرفی بزنم واقعا منم گفتم من نه تلویزیون میزارم ببینه نه تبلت میدم بهش.هرموقع هم خواست بچم به حرف بیوفته .به اندازه کافی هرروز من و شوهرم باهاش حرف می‌زنیم آهنگ همه چی براش میخونم .من با اینکه قبل حاملگیم کلی کتابای روانشناسی خوندم ولی یه وقتایی کم میارم مغزم نمیکشه.

۱۳ پاسخ

عزیزم یکی از دوستان گفتن شما تحت نظر دکتر تراب زاده بودین.میشه بگین اخلاقشون چجوری بود و اینا.!؟
موقع بارداری فقط زیرنظرشون بودین یا قبلش هم ..!؟

اینکه گاهی نخوره اصلا اشکالی نداره بچه به صورت طبیعی باید همین باشه واینکه جلوش خوردی اصلا راه حله، علم روانشناسی میگه برای خوش اشتها شدن بچه ها جلوشون غذا بخورین اینا بهشون انگیزه میده، منم گاهی از غذاهاش جلوش میخورم اونم شروع میکنه دست و پا زدن، کلا غذایی که من بخورم اون برای خوردنش عکس العمل نشون میده
بقیه موارد هم یه گوش در یکیش دروازه، منطقی باشه می‌پذیرم نباشه راحت میگم درست میگی ولی رو بچه من این راه جواب نمیده یا من روش دیگه ای دارم براش

الهام منم برا نلین اینکارو کردم خودتو سرزنش نکن نلین حتی دلش نخواست نمیدونم چرا اینجوری شدن خوابش هم امروز از ۵ صبح بیدار بود من گذاشتمش تو اتاق اومدم اینور یه کم غر زدم سر شوهر بیچاره م که یه کم خالی بشم والا دندونشم چیزی مشخص نیست موندم چرا اینطوری شده ،منم تلوزیون نمیذارم ببینه گوشی هم خوابه میگیرم دستم
دقیقا مثل خودتم دست تنهام تو باز با تمام حرفا گاهی مادرشوهرت نگه میداره اما من کلا نلین باهامه

بحث نکن فایده نداره.سعی کن متوجهشون که تبلت الان مناسب نیس اصلا..هرچندبعضیاقبول ندارن..

🧐🧐🤔

ای بابا این مردم چرا دست از سر همدیگه برنمی‌دارن😤😤

وای من انقد از این حرفا عاصی میشم که میگم دیگه رفتو آمد نمیکنم
ولی بعدش میبینم هم خودم به کمک بقیه نیاز دارم هم بچم تنوع میخواد، نمیشه.
به نظرم به خاطر خودمون باید تحمل کنیم، من هرچی میگن میگم دکترش گفته زوده🤭

تنها راهش اینه بگی بله شما درست می گید و بحث نکنی ولی کار خودتو بکنی

وای مامان مهراب باز از ته دل من گفتی... چی بگم که تو بهتر گفتی

بچه ی ۷ماهه چی میفهمه که تبلت هم بگیری براش ..
بگیری براش که چی بشه مگه بلده بازی کنه .
چشای بچت گناه داره به حرفشون گوش نده به جای تبلت اسباب بازی واسه سن بچه بگیر بریز جلوش بازی کنه.

تبلت بخر که چی بشه میدونی تنها راهش اینه الکی بگی آره میخوام بخرم یا الکی بگو آره دیگه باید برم سر کار و کلا کار خودتو بکن هر بار هی گفتن همینو بگو میبینن کار خودتو میکنی یا دیگه نمیگن یا میگن اینکه میگفت میخرم براش یا میرم سر کار چرا نرفته اونوقت درگیر همین میشن دوباره هی نمیپرسن

چپ بری حرف هست راست بری حرف هست فقطم براتو ن این حرفا به همه زده میشه فقط تو به چپ بگیر اهمیت نده

با تو دور و اطراف بهت حرف میگن
من یه سگ تو خونه ب اسم شوهر دارم از صب تا شب واق واق و غر غر میکنه سرم ب خاطر بچه
اونو کجای دلم بزارم
دخالتهاش دیگ جونمو ب لبم رسونده

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۸ ماهگی
سلام میخوام کارای آقا مهراب رو بگم و چه غذاهایی دادم بهش
آقا مهراب من فکر میکردم دندونش نیش زده ولی نزده و کلا فعلا دندون نداره جوجه ما ولی تا دلتون بخواد جیغ و گریه و شب بیداری چند ماهه داره و اینکه از دیروز شیر که میخوره به شدت سینم درد میگیره و دقیقا مثل دندون گرفتنه همش فکر میکنم دندون دراوارده چون خیلی میسوزه سینم و اذیتم ولی خب خبری از دندون نیست .نشستن هم حس خودش کلا نمیخواد بشینه وگرنه میتونه راحت بشینه ولی همش دنبال شیطنت ولی همش دوس داره دستش رو بگیری کل خونه رو راه بره قشنگ قدم برمی‌داره و راه میره چهار دست و پا هم خودشو بلند میکنه و نمیتونه کامل بمونه ولی سینه خیز جلو عقب چپ راست و چرخشی میره و اینکه تو حموم میبریش دوست داره آب بازی کنه شلپ شلپ کنه بعد آب شیر که میاد بگیرش و دستش رو مشت میکنه میبره زیر آب که آب به همه جا بپاشه و یه وقتایی میبینم یه سری کارای منم تقلید میکنه مثلا گردن تکون دادن من دستم رو هرجوری میبرم زیر آب اونم میبره یا تازگیا میخواد مثل من بشکن بزنه😂دست زدن هم خودش هنوز نمیتونه ولی با یک دستش میزنه رو دست من و من همش بوسش میکنم اونم صورتش رو می‌چسبونه هی به صورتم و اینکه دعواش کنیم من یا باباش سریع مظلوم میشه سرش رو میندازه پایین دستش رو میزنه به زمین😂ولی بعد دوباره انجام میده همچین جوجه شیطونی داریم ذوق میکنه جیغای فرابنفش میزنه عصبانیه جیغ میزنه کلا در حال جیغ زدنه از دیروز هم یه چیزی دیدم من تو گوشیم آهنگ تصویری میزارم براش ولی گوشی دور میزارم ولی خب میبینه بعد قبلا توجه نمی‌کرد و فقط آهنگ گوش می‌داد و بازی می‌کرد از دیروز نگاه میکنه به گوشیم میبینه این حیوونارو می‌ترسه میزنه زیر گریه حتما باید بغلش کنم.تو تاپیک بعدی غذاهاش رو میگم
مامان درسا مامان درسا ۹ ماهگی
دخترم دهنش روقفل میکنه چیکار کنم
امروز سوپ درست کردم
سه مدل سروش کردم
یه قسمت سیب و گوشت رو تکه درشت گذاشتم تو بشقاب گه بتونه بادست بگیره
یه کاسه سوپ قبل میکس که اب داشته باشه
یه کاسه هم با گوشتکوب خوب میکس کردم هرسه تاس رو امتحان کروم.
فقط گوشت رو مثل اسباب بازی به دستش گرفت گذاشت دهنش یه تکه کند قیافش رو بدجور کرد یکم جوید . و تف کرد بیرون
ولی اون دوتا کاسه یوپ رو دهنش روقفل قفل کرد . و خواستم بهش بدم شروع کرد به گریه و با دست مانعم شدن

واقع خیلی خسته شدم
صبح هم براش فرنی سیب و بادام گذاشتم حتی یه قاشق هم نخورد هرچی خورو به زور دادمش.
از خودم بدم میاد حس میکنم تا من رو با قاشق میبینه گریه میکنه.

بچه رو با بشقاب یا قاشق هم تنها میزارم مستقل بخوره ولی هگه رو برمیگردونه و اصلا دستش رو سمت دهنش نمیبره.
انقدر لباس شستم سره هر وعده و انقدر حرص خوردم بیفایده
واقعا کلافم حتی به غذاش نمک زدم مزه بگیره
ولی انگار میفهمه وقت غذاست سفره اش رو که پهن میکنم از پیشبند غذاا که میزارم گریه میکنه. حتی شده قاشقی هم سمتش نبردم ولی شروع کرده به گریه
مامان ترنم مامان ترنم ۱۲ ماهگی
سلام مامانا عصرتون بخیر بیاین من ی تجربه از غذا نخوردن دخترم بگم شاید بدردتون خورد من از ۴ماه و نیمی با توصیه دکتر غذای کمکی رو شروع کردم همه چی داشت خوب پیش میرفت ی مدت که غذاشو خوب میخورد دیگه تمایلی به شیر نداشت منم شیر رو شب میدادم و فقط و فقط سوپ بهص میدادم خیلی هم مقدارش زیاد بود هوب هم میخورد چندتا قاشق آخر رو کع سیر میشد من به زور میدادم که بیشتر جون بگیره تا ایکه تا ۶ماه و نیمی دیگه غذا نخورد دهنش رو قفل میکرد و سرش رو تکون میداد اصلا دهنش رو باز نمیکرد خلاصه من هرچی به زور میدادم اون بیشتر بدش میومد و عوق میزد تا یک هفته پیش تصمیم گرفتم غذا ندم بهش کلا شیر دادم خورد مقدار شیرش هم رفت بالا یک هفته تمام شیر بهش دادم تا ددباره ی وفده سوپ درست کردم دیدم با آعوش باز پذیرفت اما اینبار تا دیگه دلش نمیخواد بهش نمیدم سعی میکنم ولا ۲وعده در روز بدم که دیگه ضده نشه این بود تجربه من اگه دوست داشتید شماهم امتحان کنید حتما جواب میگیرید🥰