۲۷ پاسخ

من مادر خوبیم خیلیم مادر خوبیم ولی گاهی کم میارم داد میزنم دعواش میکنم بالاخره ما هم انسانیم
ما قرار نیست مادر بی نقصی باشیم همین که مادر کافی باشیم براشون کافیه😊

خواهربازتوخوبی میگی دادمیزنی والله من اونقدکم میارم خسته میشم بیچاره هارومیزنم بعداکلی پشیمون میشم خودمم گریه میکنم والله

واااااییییی چجوری دلت میاد آخهههههه






قطعا کسی که این حرف و میزنه دوقلو شیطون نداره
منم تماااااام تلاشمو میکنم داد نزنم اما یه وقتا از دستم در میره ولی بعدش باز تلاش میکنم داد نزنم🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️

من نمیزنم

برام جالبه میان میگن ما به وسیله های خونمون دست نزدیم همه چی سرجاشه بچه عادت میکنه و......
منم با دو تا بچه کوچیک خونمو مثل مسجد کردم چون دیدم داره راه میفته همه چی رو دست میزنه بخوام همش استرس اینو داشته باشم که اینو دست نزن اونو دست نزن کلا یه سره کار کردم چیزای خطرناکه جمع کردم
پسر کوچیکه منم با هر بار غذا درست کردن ده بار گازو خاموش میکنه و منم حرصی میشم ازش ؛ میدونم سخته ولی تا میتونی سرشو گرم کن سمت آشپزخونه نیاد الان وسط غذا درست کردنتو واجب بود همسرتون یانگوم ببینه
خدایش گناه دارین دوقلو داری خیلی سخته بچه های من با اینکه۴سال اختلاف سنی دارن تا شوهرم بیاد خونه مواظبشونه من به کارام برسم

منم تمام تلاشمو میکنم عصبانی نشم اما گاهی واقعا کم میارم . مخصوصا وقتی موهامو میکشه . بچه های شمام مو میکشن ؟‌فقطم مال منو میکشه دیگه هیچ کس

من که نه دوقلو دارم ن شیربه شیرِ ولی اعصاب نمونده برام بخدا بزرگه اینقد کوچیکه رو اذیت میکنه اونم یه بند گریه میکنه میاد پاچه منو میگیره یا در گاز رو باز میکنه میره روش می ایسته یا همونطور ک‌شما گفتی گازو خاموش میکنه مجبوررررر میشم داد بزنم خیلی تلاش میکنم ک جلو خودمو بگیرم ولی کلافم کردن دیگه

همه داد زدن خیالت راحت

منم داد میزنم اصلا کار عجیبی نیست واا آدمیم دیگه

بخدا من درکت میکنم ماشاالله دوقلوها خیلی سخته منم شب ک میشه مغزم درد می‌کنه سرم ن هاااا مغزم درد میکنه

عزیزم من همیشه سعیمو میکردم که سر بچه هام داد نزنم ولی تقریبا یه ماهی میشه که خیلی شلوغ شدن و پسرم همش دخترمو اذیت می‌کنه و منم گاهی از دستشون خیلی خسته میشم و داد میزنم ،گاهی هم گریه میکنم یا خودمو میزنم
رسما دیوانه شدم فکر کنم😂😂😂

منم بارها شده جیغ زدم سرش اونم از نوع بنفش،چون واقعا کم میارم دیگه😔😔

هممون اینجوریم بخدا
من بچهام دیونم میکنن
مخصوصا دخترم غذا میپزم روکابینت میشینه باید خودش بپزه جیغ میکشه که ادویه هارو خودش میریزه و خودش هم میزنه.
داد میزنم سرش فایده نداره دودقیقه قهر میکنه باز برمیکرده
اینم بگم از وسایل خونه اصلا چیزی جم نگردم حتی مجسمه ها شکستی و حساس
باشون بازی میکردن اپاین بعد خسته شدن ازشون گلدونا و...

برامن ی دونس یهو میره رو مخم داد میزنم

منم‌ یه وقتایی داد میزنم یعنی بیشتر با صدای بلند حرف میزنم سعی میکنم داد نزنم اخه تاثیری مثبتی هم نداره متاسفانه

اخه مگه میییشه داد نزد و دعوا نکرد؟مگه میشه کم نیورد؟

همه همینن عزیزم ولی انگار داد مادر همه دارن
ولی از ته دل نیست که از خستگیه خواهر
شما که دو تا داری کارت سخت تره حق داری عزیزم
اصلا عذاب وجدان نگیر ولی سعی کن داد نزنی بهش بگو نه مامان بیا غذا درست کنم برات با سرگرم کردن ردش کن

من هیچی جمع نکردم یه مدت واسش جذاب بود میرفت سمتشون دید واکنش نشون نمیدم اصلا دیگه دست نمیزنه خودش به نظرم وسیله خونه باید جلو چشم بچه باشه تا عادت کنه مهمونیم ک میریم سر هیچی نمیره

والا منم داد میزنم. اونایی ک میگن داد نمیزنن دروغ میگن😁 واقعا بچه ها بعضی وقتا مغز ادمو رنده میکنن خدا حفظشون کنه، ❤️

مگه میشه داد نزد اونم با وجود داشتن دوقلو
منم خونم خالیه خالیه هر دفعه چیز جدید یاد میگیرن شوهرم طوری رفع میکنه که پیدا نباشه
برای اشپزخونه هم در زدم تا جند وقت پیش عالی بود یه مدت همش جیع و داد گریه که باید باز کنی ما بریم داخل
همش با دادن میوه و معزیجات ... سرگرمشون میکنم اما الان تا اقتیون اجازه ندن نمیتونم برم اشمزخونه یکسره جیغ ...
یا همش در حال کتک زدن هم دیگه هستند کفر ادمو در مییارن

دخترم خیلییییی اذیت میکنه مجبورم دعوا کنم بعضی وقتا انگار اصلا نمیفهمه چی میگم هرچی توضیح میدم بدتر میکنه منم دعوا میکنم یا داد میزنم بعدشم مثه چی عذاب وجدان میگیرم و پشیمون میشم

منم بعضى وقتا ديگه مغزم نميكشه انگار منفجر ميشم داد ميزنم

منم ک شیر ب شیر دارم کارم همینه😥😥😥سر دخترم ک بزرگتره داد میزنم چون همش داداششو هل میده و می زنه

واقعاتومادرنمونه ای من دادکه میزنم به کنار،گاهی دیگه صبرم لبریزمیشه مجبورمیشم بزنم واقعاکم میارم صبح تاشب دعواوجنگ داریم ،ارزوی مرگ دارم که چراتواین سن به حرف مادرم شدم وگذاشتم بچه داربشم ،صبح تاشب تنهام بایه مغزخسته

نوره و حنا استفاده کن بادام بخور اعصاب تقویت میشه

تا کی میخای همه چی رو جمع کنی از جلوشون ؟؟ مهمونی میرید چی

قبلا اصلا داد نمیزدم خیلی هم اذیت میکرد
دوماهی میشه رسما رد دادم داد میزنم حتی یه جیغایی میکشم خودم تز خودم میترسم

سوال های مرتبط

مامان حسین کوچولو مامان حسین کوچولو ۲ سالگی
خانمهایی که شاغل نیستید آیا شما هم این حس و دارید؟ من به شدت احساس سربار بودن میکنم اصلا دلم نمیخواد از همسرم پول بگیرم که نمیگیرم اگر متوجه بشه چیزی میخوام برام خودش میزنه یا با هم میریم میگیره. حتی جدیدا به خوراکی و وسایل خونه هم این حس رو دارم که میگیره نمیخورم خودم در روز ناهار میخورم خیلی کم. مثلا پسرم آجیل دوست داره گرفته براش من اصلا لب نمیزنم میریزم تو کاسه برا پسرم روزانه بهش مسدم یا شیرینی یه جعبه گرفته خداشاهاده یدونشو لب نزدم. حتی به خودشم گفتم. نمیدونم جرا این حس رو دارم قبل بارداریم سرکار میرفتم حقوقم زیاد نبود خیلی کم بود ولی چیزی میخواستم یرا خودم میگیرفتم. همیشه این حس رو داشتم ولی الان بیشتر شده در حدی که تو خونه هیچی نمیخورم همش احساس سربار بودن دارم همسرم چیزی نمیگه و فقط میگه چرا هی مال من مال تو میکنی ولی من نمیتونم از این حقیقت که چیزی برا نیست چشم بپوشونم اون داره تلاش میکنه دو شیف کار میکنه کلی قسط و قرض میده هرچی میشه هر ترفیعی هم بگیره برا اونه به حدی این مسئله مهم و عذاب آور شده که امذور من ناهار خوردم و از اون موقع دیگه هیچی نخوردم حتی یک لیوان آب نمیتونم این حس سربار بودن اینکه فقط نون خورم رو از سرم بیرون کنم