خانوما من دیشب زایمان کردم از ساعت ۶ رسیدم بیمارستان خیلی شلوغ بود تا معاینه بشم و ان اس تی بگیرن ۸ با رحم بزور دو سانت و رحمی ک ۳۰ درصد نرمه بستری شدم آمپول فشار زدن بهم دردام شدید نمیشد خیلی طول کشید تا ۴ سانت بشم تقریبا ۱۲ شب ۴ سانت بودم بعد کیسه آبمو زدن و گاز بس دردی گرفتم یهو از ۱۲ تا یکو نیم ۸ سانت شدم هی میگفتن بچه بالاس زور بده بیاد پایین منم اصلا نمیتونستم همکاری کنم آخرش بردن تخت زایمان زنه خودش اومد رو‌شکمم فشار داد سر بچه اومد بیرون . بعد چون رحمم یهو از ۴ ب ۸ رسیده بود ب خونریزی افتادم یکم منو اونجا ترسوندن دو تا آمپول هول هولکی آوردن زدن دستشونو چقد بردن تو تا لخته هارو در بیارن بعد دو سه ساعت ریکاوری بودم خونریزیمو بررسی میکردن آخرش کم شد خدارو شکر آوردن بخش. بچه هم با وزن ۳و۴۰۰ دنیا اومد. بخیه هم خدارو شکر نخوردم خیلی راحتم اینجوری همراهم ندارم تنها همه کارارو کردم اینم عکس نی نی

تصویر
۵۵ پاسخ

مبارک باشه عزیز دلم
انشاالله قدمش پر از خیر و برکت باشه

مبارکه عزیزم


اما سزارین ب نظر من بهترین گزینه هستش

اگ خدای نکرده اتفاقی برای خودت بچه ات میفتاد چی خداروشکر بخیر گذشت اما ریسک بشدت زیادی هستش 🥺

مبارک باشه عزیزم

مبارک باشه عزیزم

ااااخی عزیزم مبارک باشه گلم 😍😍😍😍

وای عزیزم 😍چقدر راحت خوابیده روزی دار و سلامت باشه

الهی شکر عزیزم ، خیلی نگرانت بودم خداروشکر ک رایمان کردی راحت شدی
مبارک باشه نوردیدت قشنگه ماشالله بهش🧿

مبارکه عزیزم چجوری بخیه نخوردی؟؟

تبریک میگم. خدا بچه هاتو حفظ کنه برات

واییی عزیزم مبارک باشه😍😍😍

کدوم بیمارستان رفتی عزیزم؟؟؟

ای جونممممم بسلامتیییییی🥹🥹🥹😍😍😍مبارک باشه
خدا حفظش کنه براتون

الهی مبارک باشه عزیزم. ان‌شاءالله خدا حفظش کنه.
ای وای دقیقا بلایی که سر من اومد. من خونریزیم خیلی شدید بود. بقایای جفت مونده بود کورتاژم کردن بیهوش شدم کلا. ولی من بخیه هم خوردم. خون نزدن برات؟
کدوم بیمارستان بودی؟

مبارک عزیزم

به به مبارک باشه خانوووم😍

وای هزار ماشاالله چقدر نازه خدا حفظش کنه عزیزم زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه😍💖🌸

ای جانم عزیزم مبارک قدمش پراز خیر و برکت باشه براتون جیگر توروخدا برام دعا کن امروز موعد پریودم ۱۴روز ای یو ای کردم هنوز از ترسم تست نزدم هیچ علایمی هم ندارم

قدمش مبارک باشه عزیزم منم دعا کن لطفا خیلی نگرانم دهانه رحمم کامل بستس بستریم کردن

آااااای ماشااالله ب تو
خیلی قوی هستی
خدادخترتوبرات حفظ کنه
گلوله نمکه
پاقدمش خیروبرکت
مراقب خودت باش

مبارک باشه
چقد خوب که بخیه نزدن
ولی تعجب کردم چون همه رو میزنن معمولا

ای جونم عزیزم خداروشکر
مبارک باشه تولد گل دخترت😍😍😍

ای جانم مبارک باشه عزیزم
اسم شو چی گذاشتی

واییی خدا بسلامتی عزیزم قدم نو رسیده مبارک الهی پراز خیر و برکت باشه برات برا همه دعا کن عزیزم

هزار ماشالله بسلامتی عزیزم قدمش پر خیر و برکت باشه😘😘😘😘

عزیز دلم برا منم دعاکن ،منم باید بی درد برم بستری بشم خواهش میکنم بچه شیر میدی دعا کن راحت باشه برام 🥺🥺

مبارک♥😻😻😻

مبارک عزیزم قدمش پربرکت باشه 😘😘

کلاهشو😍😍😍

ای جان قدمش پر خیر...
کدوم بیمارستان رفتی

خب بسلامتی فارغ شدی اتفاقا تو فکرت بودم
ان شاءالله قدمش پر برکت باشه براتون
چ خوب ک بخیه نخوردی بعد این همه اذیت شدن، خدا کمکت کرد

مبارکهههه
وای خدا نی نی رو😍

مبارک باشه عزیزم.خوب شد سزارین کردم چون اصلا تحمل این چیزایی که میگی رو نداشتم.😟

ای جان عزیزم قدمش پرخیرو برکت باشه واست.قرمزیاش مثه دخترمن دقیقا

الهی بگردم نمی‌دونم چرا گفتی همراه ندارم گریم گرفت🥲💔
مبارک باشه عزیزدلم

مبارکه عزیزم😍

خوش بحالت من یه عالمه بخیه خوردم هنوزم نیفتاده بخیه هام روژای اول نمیتونستم بنشینم اصلا

ای جونم چ گل دختری😍💋
قدمش پرخیروبرکت باشه

بسلامتی ایشالله همشهری 🫂
قدمش مبارک🥰🥰🥰🥰

قدمش مبارک باشه عزیزم.من حتی فکر کردن بهشم برام دردناک بود این چیزا که تو نوشتی.خدا رحم کردبهت

ای خدا 🥰 به سلامتی عزیزم ❤️

به سلامتی عزیزم مبارکه😍😍😍
میگم ورزش و پیاده روی هم داشتی برای زایمانت؟

مبارکه عزیزم ،،

وای زایمان طبیعی چقدر ترسناک شد...
عزیزم وزن نی نی با وزنی ک توسونو بود یکیه؟

قدم نورسیده مبارک برای ماهم دعا کن لطفا ممنونم💋💋💋💋💋💋💋

مبارک باشه خدا رو شکر بسلامتی فارغ شدی

مبارکه🥰

مبارک باش عزیزم ب سلامتی

مبارکت باشه🌸

مبارکه عزیزم 😍😘به سلامتی

ماشالله رنده باشه.خوش قدم باشه انشاالله

خدارو شکر عزیزم که هر دوتا تون خوبید ... قدمش پر برکت. برا منم دعا کن

مبارک باشه عزیزم
دعا کن منم دردام شروع شه
فردا تاریخمه

قدمش پر از خیر برکت
عزیزم چند هفته دردت گرفت؟

چرا همراه نداری ؟

بسلامتی عزیزم قدمش مبارک باشه. کوثر زایمان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان بهار مامان بهار ۱۰ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ۱😁
یروز قبل ۳۹ و ۶ روز بودم رفتم بیمارستان معاینه و ان اس تی دردی نداشتم ۱ فینگر بودم،گقت برو صبح بیا بستری بشی،صبح ساعت ۹ رفتم تا ۱۱ دکتر اومد معاینه و اینا گفت لگنت بده ۱ فینگر خیلی بدی میخوای بستری بشی یا نه گفتم آره گقت از نظر من برو خونه فردا بیا گفتم نه نامه بده برم،ساعت ۱۲ و نیم بستری شدم،سرم زدن آزمایش گرفتن دردام کم کم داشت شروع می‌شد ماما همراهم و گرفتم گفت ۴ سانت شدی میام،ساعت ۲ دردام بیشتر شد شدم ۳ سانت کیسه آبم و زدن ماما همراهم هم اومد دردام بیشتر شده بود،بهم کمی ورزش داد خرما خوردم چایی،معاینه شدم ۴ سانت بودم،توپ داد بهم کیسه اب گرم،وقتی درد داشتم میگفت بشین پاهاتو باز کن نفس عمیق بکش،دردام دیگه خیلی زیاد شده بود معاینه شدم کم مونده بود ۶ سانت بشم،خیلی خوب پیشرفت کرده بودم،بعد نیم ساعت دردام واقعا خیلی بد بود غیر قابل تحمل فقط میرفتم دسشویی سعی می‌کردم زور نزنم ولی نمیتونستم،دست خودم نبود داد میگشیدم ولی به حرف دکتر هام خوب گوش میکردم معاینه ام کردن گفتن ۹ سانتی خیلی عالی پیشرفت کردی از ساعت ۴ تا ۶ و نیم از ۳ سانت شدم ۹ سانت،داشتم موهامو میکشیدم از درددددد
مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۳ ماهگی
تجربه زایمان ۸ :
پس چیشد ؟؟
من ۲ سانت بودم با کیسه آب پاره شده ک بستری شدم
ساعت ۷ معاینه شدم ۴ سانت بودم
ساعت ۸ معاینه شدم هنوز ۴ سانت بودم
ساعت ۱۰ دقیقه ب ۹ از شدت درد معاینه شدم فول بودم
و ساعت ۹ زایمان کردم
بدونِ استفاده از هیچگونه اپیدورال و مسکنی ...

بعد از بخیه منو دوباره بردن تو اتاق زایشگاه روی تخت دراز کشیدم ، چندتا خرما و آبمیوه خوردم با چایی نبات
بعد ماما همراهم دخترمو آورد بهم یاد داد چجوری بهش شیر بدم و دادم.
گفت ۲ ساعت باید اینجا بمونی بعد می‌بریمت بخش ..
تا موقع من خوابیدم ، اومد بیدارم کرد ماما زایشگاه شکممو فشار داد و مثل حالت معاینه اما با یک انگشت کرد داخل واژنم ( راستی یادم شد بگم دکترمم قبل از بخیه زدن یه عالمه فشار داد شکممو و دست کرد داخل بدنم ک اصلا دردش جوری نلود نشه تحمل کرد.. بعد لباسامو عوض کردن شورتکس و پوشک برام گذاشتن و منو بردن تو بخش.. اونجا هم بچه رو آوردن کلا پیش خودم
۲۴ ساعت بعدش هم مرخص شدم .. اگه سوالی دارین بپرسین جواب میدم
مامان پسرم مامان پسرم ۹ ماهگی
خب بیاید داستان زایمانمو بگم:
۳۸ هفته و ۳ روز بودم من دیروز رفتم معاینه لگن وقتی معاینه کرد با خواست خودش معاینه تحریکی انجام داد و گفت الان ۲ سانت بازی و دهانه رحمت نرمه امشب برو بستری شو. بعد معاینه به لکه بینی افتادم و انقباض هام شروع شد هر ۱۰ دقیقه میگرفت .
شب شام خوردیم راه افتادیم طرف بیمارستان که ۲ ساعت راه بود معاینه کرد گفت هنوز همون ۲ سانت بازه ولی دردام هر ۸ دقیقه شده بود. گفت برو وقتی هر یکی دو دقیقه شد بیا بستری شو . رفتیم خونه اقوام شب تا ساعت ۸ و نیم صبح هی راه میرفتم تو خونه و انقباض هام هر ۳ . ۴ دقیقه شده بود رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت ۶ سانتی الان آماده زایمانی 😃
لباسامو عوض کردم ساعت ۹ تا ۱۱ و نیم هی انقباض میومد بهشون گفتم اپیدورال زدن بعد چند دقیقه دردام کم شد و فول شدم رفتیم اتاق زایمان با جند تا زور محکم بچه دنیا اومد ساعت ۱۲ . ولی جفت مونده بود تو رحم بعد نیم ساعت اومد که باعث خونریزی شد با آمپول و دست انداختن اومد بیرون ☹️
الانم سون وصل کردن .
وزن نی نی هم ۳۳۰۰
مامان فندوقم🤎🧸 مامان فندوقم🤎🧸 روزهای ابتدایی تولد
پارت زایمان طبیعی ۳:
من تا ۷ سانت ک شدم تموم دردا رو تحمل کردم اصلا صدام در نیومد بعد پاره کردن کیسه اب دیگ داشت دردام غیر قابل تحمل میشد دیگه داشتم جیغ میزدم از درد ک یهو فول شدم و رسیدم به ۱۰ سانت چون تکنیک زور زدن رو بلد نبودم خیلی اذیت شدم همین زور زدن خودش کلی طول کشید بعد این منو سریع بردن اتاق زایمان سر بچه دیده میشد ولی زورای من خیلی یواش بود دیگ آخرش داشتم کم می آوردم ضربان قلب بچه داشت افت میکرد به خودم اکسیژن وصل کردن بهم گفتن ی زور دیگه بزن بچه گناه داره گیر کرده از ته وجودم زور زدم یهو دیدم نینیم عین ی ماهی افتاد بیرون گذاشتن رو شکمم مردم و زنده شدم ولی وقتی اومد بیرون انگار ی بار سنگین از رو دوشم برداشته شد وقتی دستشو گرفتم اصلا باورم نمیشد من این دردا رو تحمل کردم و زاییده باشم حتی باورم نمیشد ک مادر شدم 🥺🙂
خلاصه بعد بچه رو بردن و منو بخیه زدن ۴ تا بخیه خوردم و این روند زایمان من از ساعت ۸ الی ۱ شب طول کشید چون نمی‌خواستم زیاد درد بکشم خیلی همکاری کردم دردا رو تا تونستم تحمل کردم تو اتاق با وجود دردام ورزش کردم و خودمو تا ۱۰ سانت رسوندم تا سریع تر تموم بشه با اینکه تجربه سختی بود ولی خیلی واسم شیرین بود الان که به عقب برمی‌گردم با خودم میگم کاش بیشتر استفاده میکردم و دلم تنگ میشه 🥺♥️
انشالله همه مادرا نینی هاشونو سلامت بغل کنند
آواتار مامان گوگولی مامان گوگولی گوگولی ۱۲ ماهگی
باز میام طریف میکنم براتون الان تو بیمارستانم