پارت آخر
بعد از خوردن نسکافه و یه شیاف که پرستار گذاشت و کشیدن سوند که اصلا درد نداشت یه دل پیچه ای گرفتم که حد نداشت 😂😅 از شانس هم شوهرم پیشم بود که گفتم باید برم سرویس و خودم تلاش کردم از جا بلند شدم و حضور شوهرم خیلی بهم دلگرمی داد 😍 همیشه ترس از اولین قدم های بعد سزارین داشتم که فکر میکنم چون شوهرم قدم به قدم باهام بود خیلی کمک کننده بود برام
بعدش هم کمپوت انجیر و گلابی اینا خوردم
پسرمم ادرار و مدفوع نکرده بود که گفتن اگه نکنه مرخص نمیشید و پرستار اومد گفت شیر داری اما الان کافی نیست و دکترای اطفال بیمارستان گفتن قبل اینکه قند بچه بیوفته خودتون شیرخشک بگیرن و بدید بهشون که منم این کار رو کردم که خداروشکر بعدش مشکلی پیش نیومد پسرم هم سینه خودم رو میگیره هم شیشه و هم پستونک

امیدوارم همگی زایمان راحت داشته باشید😍

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط