از یهطرف غذا میپزم
از یه طرف خونه تمیز میکنم
ازاونورم به پسری غذا میدم اونم نمیخوره باهزارجور دلقک بازی🤣
نمیدونم چرا حس هشت پا بودن دست داده بهم😅😅

آدم احساس فرسودگی می‌کنه از این ریتم تکراری هرروزه
چرا نباید یسری کارها با مردا بود؟
فقط کار بیرون با اونا
حاملگی و زایمان و بچه داری و آشپزی و خونه تر تمیز و مهمون داری و آخر شبم ک میخوای بخوابی باید بدی ندی هم جنگه که مگ چیکار کردی
موندم عدالت خدا کجاست!!!
من نمیخام بهشت خیالی زیر پام باشه بااین همه مسولیت و خستگی روح وجسم

من واقعا تو کارخدا موندم چرا نباید بعد زایمان دوتا دست دیگه دربیاریم همش بهش فکر میکنم

از یه طرفم باگوشی کار میکنی😁

من ی سره مثل گربه های گیج دور خودم میچرخم اخرشم همه جا نامرتب الان یکی بیاد خونمون انگاری دهدساله من دست به سیاه و سفید نزدم

وای منم از ظهر الان نشستم بخدا همش بدو بدو تو خونه!! اصلا هم معلوم نیست آدم چیکار کرده🤦🏻‍♀️

منم بخدا مدام در حال تمیز کردن و آشپزی و غذا دادان به بچم واقعا خستم

هشت پا پیش ما لنگ میندازه