سلام مامانا
دختر من ۹ ماهشه، غریبه و آشنا رو کاملا تشخیص میده و اضطراب جدایی هم که برای این سن طبیعیه داره. اما اصلا به من وابسته نیست. من شاغلم و شیفتهای ۱۲ ساعته دارم. وقتی میام خونه هیچ حس خوشحالی نداره. اصلا انگار بود و نبود من براش مهم نیست. از ۶ ماهگی هم شیرمو نخورد دیگه. وقتی هم که بغل همه یا مادربزرگشه بهش می گم بیا بغلم روشو اونور می کنه. ناراحتم انگار حسی به من نداره. شما چطورین با بچه هاتون؟

ب نظرم شیوه رو عوض کن نمیتونی کارتو کنار بذاری پس از ی در دیگ وارد شو سعی کن میای از هر چهاربار یکبار ی جیز براش بگیری ی عروسک اسباب بازی هرچی ک فک میکنی بهش جذب میشه تایمی ک هستی اهنگ بذار باهاش برقص بازی کن لباس تنش کن بگو‌ میخوایم بریم بیرون حداقل ماهی یکبار یکی دو ساعت زودتر برگرد مرخصی بگیر برو با بچت بیرون و خیلی کار دیگ کم کم جذبت میشه کارایی رو کن ک بقیه نمیکنن

عزیزم بزرگ بشه عقلش برسه که قطعا اینجور نیست بنظرم باید خدارو شکر کنی که شاغلی و اینجوره ، دختر من حتی میرم پستشویی باید درو باز بزارم بشینه جلوی در

چون شاغلی خوبه که وابسته نباشه بهتره ،البته بزرگتر میشه وابسته تر میشه هنوز خیلی متوجه نمیشه

بچه ها همینن بچه من چهار روز نبودم اوایل با لباس من میخوابید بعدش بدون لباس ..اوایل میکفتم تو بغل من نمیخوابید کسی ک چهار روز قبل تو خوابم بغل یکی دیگ میرفت گریه میکرد شبها کنارم گریه میکرد پیشم‌نمیخوابید هنوزم گریه های الکیشو داری ولی خب بهم وابسته تقریبا چون نمیبینتت برای همین اینطوری رفتار میکنه این‌خوب نیست چون کم کم ازت فاصله میگیره

پسر منم همینه
اضطراب جدایی رو گذرونیدم ما
الان من صبح میرم ظهر میام نصف روز نباشم وقتی ببینه خیلی کم خوشحال میشخ یا اصن نمیشه

سلام خوبی بچه من خیلی باباش دوس داره به من خیلی علاقه نداره منم ناراحتم🥺