عزیزم من کامل با گوشت و خون و جونم درکت میکنم چون خودمم دوتا پسر شیر به شیر دارم با سیزده ماه فاصله
دوران حاملگی به کنار وقتی تازه زایمان کردم و پسر بزرگم مریض شد و معذرت میخوام اسهال شدید بود با شکم پاره دم به دقه میشستمش و اعصاب نداشتم و اطرافیان بجای کمک ازم انتظار اخلاق عالی و مهمان نوازی داشتن هیچ وقت اون روزا رو یادم نمیره مخصوصا حرفایی که شنیدم و اشک ریختم و اشک ریختم 😭🥺
خوش به سعادت اون مادر
من از شما بدترم دقیقا همه ی اینکارایی که شما انجام میدین انجام دادم حتی سرکارم میرم همه ی اینا به کنار کاش شوهری داشتم که آدم بود کاش قدرشناس بود کاش خسیس نبود دریغ از یک ریال که برامن خرج کنه
البته اینم بگم
رو نیمکت نشسته بودیم، من بیشتر از پرستاره مواظب بچه بودم
بچه داشت دست میزد به شمشادای پشتمون ک پراز تیغ بود پرستاره اصلا حواسش نبود
یه برگ هم بچه کند گذاشت دهنش خورد
بهش گفتم درارید از دهنش اینا بعضیاشون سمیه. فقط دوبار اروم گفت درار مامان درار. بچه برگ شمشادو قورت داد خورد😐😐
خدا انشالله توانش و بهت بده 🙏🙏🙏در عوضش بزرگ میشن و همبازی خوبی هستن برا هم
حرف دلمونو زدی عزیزم منم مثل تو همین الان ک دارم جوابتو مینویسم کم مونده از خستگی غش کنم
شیطون تپلک😂😂😂😂مهم دلته ک باید خوش باشه
محبت مادر یه چیز دیگس فک میکنی مادر یار خیلی محبت میکنه .
جایی میرم از بس میگن قلبم شکسته
چقد با تمام وجودم حرفاتو درک میکنم
منم تنها تنهاممممم دور و بزن آدم زیاده ولی هیچ کمکی ندارم الان دو هفته چاپ و بیرون نزاشتم حوصله خودمم ندارم از شب دارن خرابکاری میکنن مدام تو حموم درحال شستن روفرشی و پتو و تشکم دیگه ن جونی برام مونده ن حسی خسته ترینمممممممم
تازه همه هم میگن مادری نباید خسته بشی و ناشکری کنی
ی کاره مامانم زنگ زده آبجیت اینجاست دلش برا بچه ها تنگ شده گفتم خونه من ک نزدیکتر از خونه تو نمیاد الان من با دوتابچه چ جوری بیام گفت میام دنبالت گفتم من حوصله خودمم ندارم گفت پس بگو رفت و آمد دوس نداری گفتم چ ربطی داره درک کنید مادری ک خسته و شب نخوابیده متاسفانه فقط زخم براتون
خدا قوت قشنگم
منم دقیقا مثل تو هم جایی میرم از بس کارای این دوتا را انجام میدم خسته میشم آخر سر هم باید خودمان آروم نشون بدم که نگن وای چقدر سختی میکشه یا مهربان باشم که نگن دوتا داره اذیت شون می کنه یا گناه بچها ظلم شده بهشون
مادرت نیست کمکت کنه
عزیزم توتنها نیستی مثل تو خیلیا هستن که شیر به شیر دارن
منم مثل تو
چرا به پسرت یاد نمیدی چیزایی که نباید دست بزنه رو دست نزنع
بهش بگو نه یکبار گریه میکنه لج میکنه دفعه دوم دیگه یادشع
میدونم عزیزم بابندبند وجودم درکت میکنم منم دوتا شیربه شیر با فاصله یکسال و چهار ماه و یه پنج سال دارم
همیشه میگم سختی بزرگ کردن دوتا بچه شیر به شیر رو فقط خدا خودش و کسانی که وضعیت مشابه داشتن درک میکنن و بس
همیشه میگم خدایا به مادرا همه توانایی بده ولی به مادرایی که دوتابچه پشت سرهم دارن توانایی و صبر و نیرویی از جنس خودت بده که خیلی خیلی داره به ماها سخت میگذره
خدا خودش کمک حال همه باشه
دقیقا شرایط منم مثل شما بوده و هست😵💫
خداقوت نان پدروشیرمادرحلالت😉
عزیزم خداقوت بهت
همه که شرایطتشون مثل اون مامان نیست که بتونن کسیو برای کمک بگیرن
ولی من با اینکه یدونه بجه دارم اگه ببینم خیلی خسته ام اصلا خونه رو مرتب نمیکنم
هیچ چیزی مهم تر از خودم نیست
وقت برای تمیز کاری همیشه هست
شوهرمم میدونه من حوصله نداشته باشم خونه نامرتبه 😁
سلام عزیزم دقیقا شرایط مون یکیه
خدا حفظشون کنه عزیزم آره واقعا ما مادرا که مجبوریم خودمون از پس همه چی بربیایم پوست کلفت میشیم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.