۹ پاسخ

خداییش حق بود
چه روزایی بود
چقدر درد داشتم

آره واقعا راست می گی قوی تر از اون چیزی هستیم که فکر میکنیم

دقیقااا انقدررر درد داشتم که چشام سیاهی میرفت و گوشام نمیشنید صدا سوت میداد اما ب روی خودم نیاوردم و اخ نگفتم منی که بخاطر ی امپول زمین و زمان و بهم میدوختم فقط بخاطر بچم

دقیقا🥺

دقیقا همینطوره.؛به خودمون افتخارمیکنیم 👌👌😍😍💪💪

👏👏👏👏👏

درسته 😍
چیه این حس مادری❤️

واقعا آدم اونقدر درد داره که کل اعضای بدنش مبارزه از درد.

واقعا خدا را شکر
ان شاءالله یه بار دیگه هم خدا این قدرت و بهم بده پسرم و بغل کنم

سوال های مرتبط

مامان میران💙(: مامان میران💙(: ۹ ماهگی
( پارت ۳ ) تجربه زایمان طبیعی 👶🏻💙
و بلاخره آقا میران ساعت ۹:۱۰ دقیقه ۶ اسفند بدنیا اومد 😍🧿🥰
من ۳۵ تا بخیه داخلی و ۵ تا بخیه بیرونی خوردم ک ۱ ساعت و نیم طول کشید بی حسی زیاد روم اثر نکرده بود و اذیت شدم با وجود این همه درد ک کشیدم بعد از زایمان وقتی پسرمو دیدم و ماما گذاشتش تو بغلم یه حس خیلی خوبی بهم دست داد و احساس سبکی کردم اون لحظه دردام فراموش کردم و همینطور باورم نمیشد ک من این فرشته کوچولو رو بدنیا آوردم راستی اینم بگم ک اون لحظه ک درد داشتم برای همه‌ دعا کردم بیشتر هم برا خانومای باردار ک‌ راحت و بسلامتی زایمان کنن
و اینکه از اونجایی ک ماما بخیه هامو بد زده بود منم ک بافت بدنم نرم و پوستم حساس بود بخیه رو پس زده بود من بعد از ۱ روز ک مرخص شدم همش درد و سوزش داشتم وقتی با آینه چک کردم دیدم ۲ تا از بخیه های داخلی و ۵ تا بخیه بیرونیم کلا باز شد با وجود اینکه هیچ فعالیتی نداشتم همش استراحت میکردم و تو رختخواب بودم ۲ بار هم تو آب و بتادین نشستم (در حد ۱۰ دقیقه) با سرم شست و شو و شامپو بچه هم خودمو میشستم قرص هامم سر وقت میخورم شیاف هم میزاشتم با اینکه این همه رعایت کردم بخیه هام یه ذره عفونت کرد بعد از ۴ روز دوباره رفتم بیمارستان و مجددا قسمت هایی ک باز شده بود رو با یه نخ دیگ ک مخصوص سزارین بود بخیه زدن و من دوباره درد کشیدم 😖