۱۷ پاسخ

رفلاکس الرژی بزرگترین کابوس زندگیم تلخ ترین روزهایه عمرم بود چیزی که هیچ کس بهم هشدار نداده بود و منو کلا از بچه دوم منصرف کرده

نوزادي بي خوابياش الانم دندون فقط گريه ميكنه

زردی که دوماه طول کشید .خداروشکر بچه خوبیه اذیتی نداره به اون صورت

زردیش شیر نخوردنش رفلاکسش یبوستش گریه های نصف شبش زیاد خابیدناش زود به دنیا امدنش خیلی سخت بود و من هیچ کیو نداشتم سخت تر گذشت

من پسرم چون نارس بود یک ماه اول توی دستگاه بود واقعا سخت ترین روزای زندگیم بود

زردی ک داشت و ۳ تا روزگیش بستری شد😓 دیگه نتونستم هنوزم خودمو جمع و جور کنم و ۲ ماه اول ک کولیک داشت

من چرا زود همه چی یادم می‌ره
ولی در کل به بودنشون میارزه شب زنده داریا
حموم نرفتا حتی وقت مسواک زدن نداشتم ولی همشون گذشت و خیلی زودتر از اونی که فک میکردم بزرگ شد قربونش برم دلم میخواد برگردم از اول شروع کنم عاشقشم

حساسیت گاوی و رفلاکس

خواب و شیردهی البته دخترم تقصیری نداشت هم خوب شیر میخورد هم خوش خواب بود من بلد نبودم و اطلاعات کافی نداشتم

ختنش😑🤧

شیر خوردنش، خوابیدنش. هنوزم راحت نمیخوابه

آلرژی و گریه هاش همش میگم خدایا شکرت اون روزا گذشت

والا هرچی بزرگتر میشن چالش دار تر میشن کدومو بگیم😩😂😂

همه چی دردش ب قلبم از اولین بغل تا بقیه چیزا

گریه های ترسناکش

ختنه

۱۰ روز اولی که به دنیا اومد .با اینکه ۳۸ هفته و کامل بود .یه اتفاق نادر بود . با ریه نارس به دنیا اومد و بلافاصله ریه ها نموتراکس کرد . اجازه شیر و بغل نداشتم تا ۱۰ روز .و حالش خیلی وخیم بود جوری که دکترا میگفتن موندنش پنجاه پنجاه.
میتونم بگم توی این ۱۰ روز پیر شدم قشنگ

سوال های مرتبط

مامان مامان پسرم و تو دلی ❤️ مامان مامان پسرم و تو دلی ❤️ هفته بیستم بارداری