۹ پاسخ

عزیزم تو خونه شنیده که اینو گفتن جلو شما چون بچست تکرارش کرده یعنی دقیقا از همون بزرگترا یاد گرفتن وگرنه اون بچه چی میدونه این حرفارو بدبخت اون پدر مادری که ثمر تربیتش شده این تازه میخنده بهش حالم بهم خورد چرا همونجا تو روشون نگفتی جای اینکه نیشت وا بشه یکم تربیت یاد بچت بده تو جم ابروتونو نبره
من جای شما اعصابم خورده
چرا به شوهرت نمیگی تذکر بده بهشون

وا خب جوابشو می‌دادی تا دفعه دیگه جرات نکنه چیزی بگه با دلخوری نه باخشونت

آنقدر. خانواده ها میگن یا تو جمع های خانوادگی میرن که بچه یاد میگیره

قربونت خب بزرگترش گفته که یاد گرفته.باید جلوشون میگفتی که بچه حرف رو از بزرگترش یاد میگیره

حتماجلوش گفتن ک یاد گرفته

چه‌ساده ای ...قشنگ گوشش میگرفتی میگفتی گدا گشنه تویی که هنوز نمیدونی به بزرگت ترت چه‌جوری صحبت‌کنی ..قلعه گی
اون ۱۰۰ درصد بهش گفتن ..وقتی میاد اینو بگو .۱۰۰ درصد

خوب همونا که میخندیدن بگفتن اینم میگه

چن سالشه هیچکی باهاش برخورد نکرد

چرا جوابشو ندادی

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐥 مامان جوجه طلایی🐥 ۲ سالگی
سلام خانما حال داشتید تاپیک منم ببنید
من چند وقت پیش گفتم که ما با خانواده شوهرم تو یه ساختمون هستیم
دختر جاری من ۹ سالشه پسر اون یکی جاریم ۸ سالشه اینا با بچه من بازی میکنن یه بار خوبن یه بار لج بچمو درمیارن یه بار دخترم لجش پر میاد چنگ میزنه خلاصه بازی میکنن
دختر جاریم با دخترم خوبه ها دوسش داره فقط نمیدونم چرا بعضی وقتا یه کارایی میکنه آدم میمونه مثلا لج دخترمو یواشکی درمیاره دخترم چنگ میزنش میره پیش همه میگه آوین منو چنگ زده و بزرگش میکنه
چند وقت پیش ها هم پسر جاریم اومد گفته النا گفته آوین و بزاریم تو آسانسور اونجام تاریک بشه زبونم لال تا...... بشه منم خیلی عصبی شدم بهشون گفتم این حرفا چیه میزنید اگر میبینید نمیتونید باهم بازی کنید دیگه نزدیک آوین نیاید. از اون موقعه جاریم و برادر شوهرم رفتن تو قیافه برادر شوهرم اومده پیش پدرشوهرم گفته آره گفته نزدیک بچه من نیاید نمیگه چرا گفته اخه این حرفو خلاصه منم کشش ندادم هروقت جاریم تو راهرو بود نمیرفتم تا نبینمش بلاخره بعد امروز تو خیابون دیدمش اومد سلام کرد بعد به دخترم گفت چیه توام مثل مامانت تو قیافه ای شروع شد گلایه کردن که آره بچه تو بچمو چنگ میگیره من نادیده میگیرم تا بچه من این حرفو زده ناراحت شدی میگم بابا بچه من ۲ سالشه این چنگ زدن و رفتید پیش عالم و آدم میگید همه به دید وحشی به بچه من نگاه میکنن میگم توقع از بچه من دارید از بچه خودتون ندارید میگه خب بچس اون یه حرفی زده میگم بابا ۹ سالشه ماشالله خانوم شده میگه نه بچس ۹ سال سنی نیست که
همش میگه تو بی منطقی از وقتی آوین دنیا اومده رفتارت عوض شده میگم چرا شوهرت رفته پیش بقیه گفته میگه از عمد رفت گفت چون شوهر توام مجرد بود بچم هرکاری میکرد میرفت پیش باباش میگفت😐