سوال های مرتبط

مامان برف کوچولو مامان برف کوچولو ۲ سالگی
خانما دیدم خیلیا درگیر از شیر گرفتن هستن گفتم تجربمو بگم شاید به دردتون خورد.
من دخترم به شدت وابسته شیرمادر بود و جز زیر سینه جور دیگه نمیخوابید.
من با این روش رفتم که چهار روز اول شیر روز رو قطع کردم و چهار روز اول چون خیلیم مهمونی بودم سرش گرم بود اذیت نمیشد خیلیم تو روز شیر نمیخورد البته....
۴روز دوم شیر موقع خواب بعدازظهرشو قطع کردم که فکر میکردم سخت باشه چون بدون سینه نمیخوابید.کاری که کردم این بود هر روز خسته اش میکردم.یه روز رفتیم خانه بازی دوروز پارک و خلاصه خستش کردم که بخوابه..اصلا رو پا خوابیدن بلد نبود و موقع خواب یه کم غر میزد و من اهنگ میذاشتم و یک ساعتی طول میداد تا بخوابه حتی یه روز خسته نبود کلا نخوابید منم مجبورش نکردم.....بعد سه روز سوم شیر موقع خواب شب رو قطع کردم فکر میکردم خیلی سخت باشه ولی اصلا سخت نبود فقط دوتا کتاب جدید گرفتم واسش و سعی میکردم تا بی تاب میشه یا اونا سرگرمش کنم.خونرو تاریک میکردیم و لالایی میذاشتم تا خوابش ببره خودش.رو پا کلا دوست نداره یه کم ماساژش میدادم یه کم بغلم میکرد بعد انقدر غلت میرد تا بخوابه و ساعت خوابش به هم ریخت اما اذیتش نکردم که فشار بهش نیاد و تو چهار روز سوم که شیر موقع تو خواب بیدار شدن هم قطع کردم... روز اول یه بار بیدار شد خیلیییی اذیت کرد گریه کرد همسرم بغلش کرد ماساژش داد من جلوش نیومدم خیلی....بار دوم بیدار شد اب دادم خوابید....دیشب هم که شب دوم بود کلا خودش بیدار نشد....کلا وقتی شیر رو کم کنید درخواست شیر هم کم میشه....
بعد من یک عالمه شیر های طعم دار پاکتی و دنت نوشیدنی و ایمیوه و چندتا خوراکی که دوست داره خریدم که بی تابی کرد بدم بهش اما خب دختر من کلا شیر پاستوریزه عادت نداره خیلی نخورد
بقیه اش پایین
مامان لیام مامان لیام ۲ سالگی
امروز یکهفته میشه که پسرم لب به شیرخشکی که عاشقش بود نزده
هفته گذشته چهارشنبه بود لیام ۵ پیمانه شیر خورد خوابید ساعت ۱۲ شب بود
ساعت ۱ بود که طبق عادت دوسالش هر ساعت قرار بود بیدار شه برا شیر
هرچی نق زد هرچی گریه کرد هرچی بهونه اورد شیر خشک ندادم
خودمم استرس داشتم دستام میلرزید نفسم تند میزد حتی یه سردردی گرفته بودم که خدایا دست تنها میخوام چیکار کنم ،اونم با بچه ای که تا صب یکسره شیر میخوره
دیگه اما تصمیمم جدی بود تا صب نق زد ندادم که ندادم
خواب شبش بهم ریخت
خواب ظهرش کلا از یادش رفت
ولی من باید رو تصمیمم بودم و موندم و شیرخشکاش شیشه شیرش رو نیست کردم تا یه وقت شیطون گولم نزنه و باز شروع نکنم
درسته روزای سختی بود شدپوست استخوون ،صورتش زرد،زیر چشاش گود
و ۳ روزه اول کاملا روزه بود حتی اب هم نمیخورد
اما گذشت و الان وضعیت نسبتا خوب شده
لیام شیرانبه پاکتی تا نصف میخوره
فرنی و اب هم میخوره
دیشب چنتا گاز در حد خیلی کوچولو پیتزا هم خورد
حتی خامه کیکشو یه انگشت مزه کرد
لیامی که جز شیر نتونسته بود و نمیخواست حتی مزه کنه
خدارو شکر میکنم و ازش میخوام بازم کمکم کنه و این مرحله کامل تموم شه
مامان تمشک مامان تمشک ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن دخترم
انشاالله مفید باشه براتون
اول از همه بگم برای این روش باید کمک داشته باشید، حالا یا همسر یا خانواده یا هرکسی که بتونید در طول ترک به اعصابتون مسلط باشید و جسم و روانتون کم نیاره.
دیروز سومین روز بود که دیگه همون یک وعده رو هم شیر ندادم ب دخترم و کامل گرفته شد از شیر.باورم نمیشه 🥹🥹🥹
یک ماهی میشه که شروع کردم تدریجی
شیر خودم میخورد و خیلی وابسته بود. شب و روز میخورد.
از روش 4در4 شروع کردم ولی بیشتر طول کشید
چند روز اول تا ساعتای 3-4 بعد از ظهر نگهش می‌داشتیم یدون شیر
بعدش هی ساعتش رو اضافه کردم. همسرم خیلی کمک بود گاهی میبردش بیرون که خیلی کمک کننده بود...
چند روزی خونه مادر همسرم بودیم هرچند طبق معمول همش انرژی منفی میداد ولی برای نگهداشتن بدون شیر کمک بود. خانواده خودم مخصوصا پدرم هم خیلی کمک بود.
همش باید سرگرمش کنی بتونه طاقت بیاره هفته های اول خیلی سخت بود برای خودش و خودمون. ولی بعدش هی عادت کرد .
اوایل برای خوابوندنش با ماشین میچرخیدیم رو صندلیش می‌خوابید با کلی بهانه گیری... از اول اصلا روی پا نمیخوابید. تو پتو هم یکی دو باری خوابید فهمید خوابش میبره دیگه نیومد تو پتو 😆
تا یاد بگیره بدون شیر میشه خوابید.
الان دیگه رسیدیم ب جایی که دراز میکشه یا خودش میخوابه یا میگه کتاب بخون بخوابم 🥲🥲🥹🥹🥹
هنوز هم صبح زود بیدار میشه بهانه میگیره یکم گریه میکنه ولی ارومش میکنم سرگرمش میکنم در نهایت با آب یا شیر پاستوریزه یا روشن کردن تیوی اروم میشه...