هردفعه ک دخترم میبرم پایین پیش پدرشوهرم ک ببینتش یک شب درمیون خونه هست و میگه بیارین آنقدر دخترم دوس داره باهاش بازی میکنه ولی هر دفعه یجوری بحساب میخواد ایراد بگیره اعصابمو بهم میریزه
اون دفعه بردم درسته خودم کار اشتباهی کردم ولی جلو بقیه عروس دامادا نباید بگه . می‌گفت جورابش تنگه پاش جمع کرده و قرمز شده و رد انداخته ساق پاش جوراب بزرگتر بپوش چیزی نگفتم دیدم راست میگه ولی اعصابم بهم ریخت
دوباره گفت پوشکش چقدر سفت بستی بچه نمیتونه راحت باشه دیدم بازم درست میگه نمیدونم حواسم نبوده چرا سفت بستم بازم ناراحت شدم داماد و عروس میخندیدن ولی خب اشتباه از خودم بود

الان رفتم گشنش بود بردم تو اتاق شیر بدم نمی‌خورد چون کولیک داره گریه میکنه شبا زیر سینه بد قلقی میکنه باید با شیشه بدم بهش
اومدم میگه حتما جیش کرده گریه میکنه نمیخوره میگم بابا دلش درد میکنه نمیتونه شیر بخوره شبا باید با شیشه بخوره میگه عه ب گمونم دستشویی هم کرده بچه مو برداشتم اومدم بالا

اشکالی نداره بزن به حساب دلسوزی کردنشون ما الان روحبمون خیلی حساس شده هر حرفی از دیگران شاید منظوری هم نداشته باشیم ناراحتمون می‌کنه

متاسفانه نزدیک هم زندگی کردن خیلی بده
حالا از این به بعد مشکلاتت بیشترم میشه

خب حرف بدی نزده که بهت یچی یاد میده حرفش ناراحت کننده نیست که بایه کلمه بگو ممنون که گفتی تازه عزیزترم میشی حالا این چیه که عروس دامادا بخان بخندن اصن کجاش خنده داره پس اونا خیلی بی ادبن که دوست دارن مسخره کنن درصورتیکه حرفایی که زدی نه مسخره بود نه خنده دار خوب داشته کمکت میکرده که چرابچت نااارومه حتما مشکلی داره

پدر شوهر من فقط گیر میده بپوشونش سردش میشه
اونشب انقدر روش رو کشید تا من ظرفارو بشورم دیدم پسرم گریه میکنه ساکت نمیشد اومدم بغل کردم لباساشو کم کردم ساکت شد گفت عه چرا پس بغل تو آروم شد شوهرم نه گذاشت نه برداشت گفت بالاخره مادرشه قلق بچش دستشه خوشم اومد انقدر منم گفتم بابا بچه من گرماییه انقدر نپوشونینش توروخدا ،ولی بازم حرف گوش نمیده😂😂
بیخیال بابا

خو عزیزم از بس دوستش داره میگه احتمالامنظور دیه نداره

از سر دوست داشتن گفته خواسته کمکت کنه بهش بگو جلو بقیه ازم ایراد نگیرین بعدا به روم میارن

آیلین روزا میخوابه شبا از ۱۱ تا ۷ صبح بیداره چرت میزنه ولی عمیق نمیخوابه دیگه ۷ کلا میخوابه
منو شوهرم تازه ۸ میخوابیم ساعت ۳ اینا خواهرشوهرام میان بالا سرمون ک چقدر میخوابین واویلا
هرچی میگیم دخترم تا ۷صبح بیداره بعدشم هر یکی دوساعت برا شیر بیدار میشه من ک خواب درستی ندارم بیدارم میشه هر دفعه نیم ساعت یک ساعت زیر سینه هس کلا تو این تایم ها من ۴ الی ۵ ساعت خواب مفید دارم

شوهرم چون دیسک کمر داره و پاش درد میکنه چندماه سرکار نمیره برا همین خونست

شوهرم بهش میگه خواهر مادر ما تا این موقه خواب نیستیم تشک پهنه روش دراز میکشیم دخترم ک بیدار میشه جمع میکنیم دیگه

بد نگفت ک بهت

من نمیبرم دیگه ..بچه چندروزه رو هی میگفتن بیار بذار خونه ما
حس میکنم از الان بذارم ادامه بدن به این رفتارا بزرگم که شه تربیت بچرو از دستم خارج میکنن

درکتون میکنم ولی با شرایط زندگی شما که پیش همدیگه هستید برای آرامش خودتون فقط بگید آره درست میگید و کار خودتونو بکنید کاری که درسته چه اونا بگن چه بنظر شما درست باشه
بخواید مدام جوابگویی کنید ادامه دار میشه ولی مثلا میگن جیش کرده شاید بگید شاید همین میگن پوشکش تنگه بگید آره ممکنه .همین بیشتر بخواید توضیح بدید بد میشه هردو میخواید همو متقاعد کنید بحث زیاد میشه

چ خاله زنکه ، یا خودتو بزن ب اون راه ردی بده ، یا محترمانه جوابشو بده ، حق دخالت ندارن اصن

بنظرم محترمانه ی جواب بده.چون هر چی بزرگتر بشه این صحبتا بیشتر و تو مخی تر میشه

حساس نشو حساس نشو
فرض کن ارسطو اینو گفت