خب خب بیایین تا تجربه زایمان طبیعیمو یاسین جزئیات کامل بگم
تجربه زایمان طبیعی #پارت اول
من یه مامان پر استرس بودم استرس در حدی که پیامای قبلمو بخونین متوجه میشین هرروز با گریه و پر از استرس از خواب بیدار میشدم دیگه این سه شب اخر نه خواب داشتم ن خوراک. نمیدونم چرا الکی اینقدر استرس گرفته بودم 🥲😑همش فکر میکردم سر زا میمیرم. با شوهرم و بچهام بدرفتاری میکردم تا اینکه روز موعود رسید. از یه طرف هم شکمم خیلی اذیتم داشت اصلا نمیتونستم راه برم. غروب سیزده آبان رفتم پیش دکترم و گفتم معاینم کن چون درد داشتم. کلا یه هفته بود دردای کاذب داشتم. معاینه کرد و گفت هنوز یه فینگری هیچی نیست با تعجب گفتم اخه من اینقدر درد دارم یه فینگرم گفت اره بعد بهش گفتم پس معاینه تحریکی کن. ایندفعه معاینه کرد و قشنگ تحریکم کرد امدم خونه. حدود ساعت ۵غروب بود داخل حیاط که رسیدم

۱ پاسخ

خدارو شکر به سلامت فارغ شدین
منم استرس دارم

مقالات مرتبط

علت لرزش بدن در خواب
علت لرزش بدن در خواب و درمان لرز بدن از داخل
سرگرمی موثر در کاهش استرس
13 سرگرمی موثر در کاهش استرس و اضطراب
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
نکات خواب کودک از تولد تا سه ماهگی
نکات خواب کودک از تولد تا سه ماهگی

سوال های مرتبط

مامان مامان امیر علی مامان مامان امیر علی روزهای ابتدایی تولد
خب خب اینم از تجربه زایمان سوم من
شنبه ۳۹ هفته ۳ روز بودم خبری از درد و انقباض نبود هفته پیشش معاینه شدم دکتر گفت دهانه رحمم بسته بسته است ولی خیلی خیلی نرمه چون از ۳۶ هفته گل مغربی شیاف میکردم و رابطه داشتم ورزش هم انجام میدادم تا اینکه دیشب که رفتم پیش دکترم تا بهم تاریخ بده با آمپول فشار زایمان کنم بهم گفت فردا صبح بستری شو منم گفتم یه معاینه تحریکی برام انجام بده یکم درد داشت ولی با نفس عمیق کشیدن میشد تحملش کرد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهان کوچولو مامان ماهان کوچولو ۷ ماهگی
وای چقد استرس معاینه داشتم خداییش خیلی خوب یود معاینه هیج دردی نداشت اصلا من هیچی حس نکردم وقتی تموم شد با تعجب به دکترم گفتم همین گفت اره چطور گفتم هیج من گفتم چقد درد داشته باشم🤣🤣
اونایی میخوان معاینه بشن اصلا درد نداره الکی نترسید
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان السا🩷 مامان السا🩷 روزهای ابتدایی تولد
خانومااا
من امروز رفتم پیش دکترم و فکر میکردم معاینم کنه یکمم استرس داشتم بابت معاینه ولی گفتش که دیگه معاینه منسوخ شده زمان درد لگن باز میشه ازاونجایی که دکترم‌ متخصص بود و فقط با بیمارستان خصوصی قرار داد داشت و من میخاستم بیمارستان دیگه ای زایمان کنم یه نامه داد و دکتر دیگه بهم معرفی کرد البته اینم گفت که ممکنه این دکتر معاینه کنه یا اینم معاینه نکنه
خوب شما بگید ببینم همتون معاینه شدین ؟؟توی هفته ۳۶یا ۳۷؟؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان کوروش مامان کوروش ۴ ماهگی
تجربه ام از زایمان:
من عاشق این بودم که طبیعی زایمان کنم دکتذمم معاینه ام کرد تو ۳۸ هفته ای عالی بود همه چی و دو هفته اخر خیلییی درد زیادی داشتم وقتی دکتر معاینه کرد گفت ۱ سانت باز شدی و دو روز بعد احتمال بیا که زایمان طبیعی شروع کنیم تا اون موقعه ام احتمالا خیلی باز تر میشی
ولی گفت یه سنو برام پس فردا بگیر که همه چی بچرو با جزیییات بدونم
پس فرداش رفتیم سنو دیدیم پسرکم هنوز با پاعه یعنی اثلا نچرخبده بود و بریچ بود
زنگ زدم دکترم گفتم بچه نچرخیده و تعجب کردو گفت پس فردا بیا ببینمت
روزی که رفتم پیش دکترم بیمارستان گفتم احتمالا شب سزارینم میکنه
منو مامانم و همسرم آماده شدیم رفتیم بیمارستان خیلیم شیک کرده بودم چون احتمال سزارین یهویی میدادم رفتیو دکترم معاینه کرد
مامان سلنا مامان سلنا ۴ ماهگی
امروز رفتم پیش دکترم معاینه کرد الان دل درد دارم طبیعیه فک کنم معاینه تحریکی بود چون گفت تحمل کن تا یه انگشت بازت کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان امیر 💙 مامان امیر 💙 ۱ ماهگی
پارت سه زایمان
ساعت ۱۲ شب درد شدیدی داشتم معاینه کرد گفت ۴ سانتی لگنتم خیلی خوبه و زایمانت طبیعی هستش بچه هم خوبه درد شدید داشتم گفتم برام بیحسی بزن گفت هنوز زود تا ۱۲ و نیم نزدیک ۱ صبر کردم دکتر گفت برام بی حسی بزنه
دیگه اون رو زد تو رگ خیلی خوب بود دیگه خوابیدم تا ساعت ۲ وای چه خوابی بود 😂🥹 وقتی پاشدم خیلی گیج بودم ولی درد داشتم اینقد که یادم میشد بگم هی خواب می رفتم بعد شدید شد دکتر اومد معاینه کرد گفت ۹ سانتی
یکم دیگه صبر کن دیگه هی می‌گرفت هی ول میکرد تا ۲ معاینه کرد دکترم گفت فول شدی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دیارا مامان دیارا ۵ ماهگی
خب خب منم بلاخره وقت پیدا کردم که بیام بعد یه ماه از تجربه ی زایمانم بگم
تجربه ی زایمان طبیعی (پارت 1)
سلام مامانا من از هفته ی ۳۵ خیلی پیاده روی میکردم روزی یه ساعت پیاده روی داشتم و همش امیدوار بودم که زایمان راحتی دارم همش ذوق اینو داشتم که زود تر برم معاینه ببینم چند سانتم اصلنم تو بارداری استرس و ترس نداشتم به همین پیاده روی امیدوار بودم من تا هفته ۳۸ همینجور هر روز پیاده رویامو داشتم تا اینکه اول هفته ی ۳۸ رفتم برا معاینه ی لگن رفتم و معاینه شدم دکتر گف خیلی لگن خوبی داری و نزدیک سه سانت بازی منو میگی انقدر خوشحال شدم همینو گف دیگه هیچ چیزی نگف یا راهنماییم نکرد فقد گف بعد از این ترشحات قهوه‌ای رنگ داری همون شب که من معاینه شدم از همون شب دل درد پریودی هر رب ساعتی یا نیم ساعتی میگرفت و ول میکرد به مادر شوهرم گفتم گف اینا ماه دردیه چیزی نیس دیگه منم خودمو بی خیال گرفتم دو روز درد داشتم و ترشح داشتم شنبه که رفته بودم معاینه دیگه شب دوشنبه ساعت دو سه شب دردام بیشتر شد و هر رب ساعتی میگرف و ول میکرد اصن نخوابیدم از درد به خودم میپیچیدم ساعت چار صبح تایم گرفتم تا پنج دردام منظم شد و هر پنج دیقه شد دیگه خیلی دردام بیشتر میشد و گریه میکردم شوهرمو بیدار کردم گفتم بریم بیمارستان من خیلی درد دارم دیگه خونه مادر شوهرم بودیم اونم بیدار کردم ساعت شیش با هم رفتیم بیمارستان تامین اجتماعی زایشگاه که رفتم دیدم یه زنه وسط زایشگاه نشسته و درد میکشه ترسیدم گفتم شاید رسیدگی نمیکنن دیگه نیم ساعتی منتظر بودیم تا زنه اومد معاینم کرد گف چار سانتی همونجا جوری معاینم کرد کیسه ابمو پاره کرد دیگه لباس پوشیدم و رفتم بستری شدم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرتام مامان آرتام روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۱
سلام مامانا بالاخره من توی ۳۹ هفته و یه روز زایمان کردم
داستان از اونجایی شروع شد که یه روز قبل از زایمانم رفتم مطب دکترم معاینه تحریکی شدم سه سانت دهانه رحمم باز بود که قرار شد با معاینه تحریکی بیشتر بشه
شب که اومدم‌خونه یکم درد داشتم رفتم حمام زیر دوش قر کمر رفتم 😂ترشحات مخاطی قهوه ایی داشتم با درد خوابم برد صبح که بیدار شدم دردام‌منظم شده بود هر پنج دقیقه یه بار انقباض داشتم تا ساعت ۱۲ ظهر دوام اوردم یهو خیلی ناگهانی کیسه ی آبم پاره شد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نی نی جان مامان نی نی جان ۳ ماهگی
تجربه زایمان اولمو میخوام بگم بعد چند سال

بچه اولم با کیسه آب پاره ساعت دوازده شب بستری شدم . درد پریودی داشتم قابل تحمل اما از بی تجربگی فکر میکردم باید ناله کنم که ماما اومد معاینه کرد گفت چرا سر و صدا راه انداختی ساکت باش حالا حالا خبری نیست بگیر بخواب این اون درد نیس . منم گرفتم خوابیدم هی بیدار میشدم و ساعت نمیگذشت با خودم فکر می‌کردم اصلا فردا قرار نیست بیاد . درد داشتم ولی نه اونقدر . شامم نخورده بودم گرسنه بودم گفتم به پرسنل رفتن به خانواده م گفتن و برام آبمیوه آوردن . دیگه روم نمیشد سر و صدا کنم . صبر کردم تا دم صبح احساس دسشویی داشتم پاشدم رفتم اما خبری نبود . انگار یبوست داشتم هی رفتم و اومدم یکی بهم گفت چند بار میری گفتم دسشویی دارم ولی نمیاد . بهم گفت بخواب معاینه م کرد گفت دیگه نری دسشویی . باز یواشکی اومدم برم مچمو گرفت و بردم رو تخت زایمان . التماس میکردم پی پی دارم بذار برم میگفت نه همینجا رو تخت پی پی کن .
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهنا مامان مهنا ۱ ماهگی
سلام مامانا رفتم زایشگاه معاینه ام کرد چقد استرس داشتم دهانه رحمم بسته بود بهم گفت اینا دردای کاذب
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان فنچول🐣(علیسان) مامان فنچول🐣(علیسان) روزهای ابتدایی تولد
#تجربه زایمان من پارت ۱
خوب من چهارشنبه ۲ آبان بود که ۳۷ هفته بودم رفتم دکترم معاینه لگن کرد گفت دهانه رحمت بسته س ولی به شدت لگن خوب و عالی برای زایمان طبیعی داری
با اینکه فک میکردم اگه برم بگه یک سانت بازم
خلاصه برام قرص گل مغربی نوشت که شبی دوتا سوراخ کنم داخل واژن بزارم
یک شب در میون رابطه بدون جلوگیری داشته باشم پیاده روی کنم و یه سری ورزش های دیگه ... برام باز نوبت داد واسه ۳۸ هفته که برم دوباره معاینه کنه ببینه پیشرفتی داشتم یا نه
تو اون یه هفته من هرکاری گفته بود کردم
حتی برا پیاده روی رفتم باشگاه ثبت نام کردم و روزی یک ساعت رو تردمیل تند پیاده روی می‌کردم دیگه از بی درد بودن یه مقدار در اومده بودم البته حسم می‌گفت این دردهایی که دارم برا تردمیل زدنه حالا نمی‌دونم از چی بود
چهارشنبه ۹ آبان که ۳۸ هفته بودم رفتم معاینه کرد گفت یک سانت باز شدی یه مقدار معاینه تحریکی هم کرد ولی باز نکرد
گفت ریسک داره میترسم الان معاینه تحریکی کنم و دو سانتت کنم کیسه آبت پاره شه خلاصه من بعد اون معاینه درد اومد سراغم از فرداشم تا ۲۴ ساعت لکه بینی داشتم که دکتر گفته بود طبیعیه
دیگه فک میکردم دهانه رحمم باز تر شده
شنبه رفتم باشگاه و پیاده روی کردم رو تردمیل
بعدم توپ قرض گرفته بودم از دوستم از ظهر تا شب روش ورزش کردم و شب هم رابطه بدون جلوگیری داشتم و دوتا کپسول هم سوراخ کردم گذاشتم داخل واژن یه گریه هم کردم و دست گذاشتم رو شکمم گفتم خسته شدم دیگه مامان بیا چرا منو اذیت میکنی فک کنم بچم خیلی تحت تاثییر قرار گرفت 🫠😂 ‌
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما روزهای ابتدایی تولد
مامانا رفتم معاینه یه فینگر بودم🥲🥲
یه نصیحت من اونقدر استرس زایمان داشتم که سه شبه از ترس و گریه نخوابیدم ولی دیشب که رفتم و محیط رو دیدم نصف استرسم ریخت اینو به اونایی میگم که مثل من استرس و فوبیای شدید به زایمان طبیعی دارن حتما قبل زایمان برید و ببینید تا از ترستون کم بشه👌👌
خب من موقع معاینه اصلاااااا اذیت نمیشم تازه میگم دوباره معاینه کنن😅
ممکنه به لگن ربط داشته باشه مثلا لگنم خوب باشه که معاینم عالیه؟؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
خب خانوما منم به سلامتی زایمان کردم❤️ ولی پسره دختر نیست🤣 خودمم و خانواده تعجب کردیم آنومالی اشتباه گفته بود😐همون صبح ساعت 11 رفتم بیمارستان معاینه شدم گفتن سه سانت و نیمی دیگه دکترم بود اومد معاینه کرد گفت باید بستری بشی تا ساعت 10:30شب درد داشتم دیگه زایمان کردم در عرض یه ربع😍
مشاهده ۳۴ پاسخ دیگر
مامان 💓سما💓 مامان 💓سما💓 ۶ ماهگی
سلام آمدم از تجربه زایمانم بگم ببخشین دیر شد یکم چون بچه آروم نیست خودمم که داغونم بخیه هام درد میکنن ،،، ساعت پنج صبح بود با شوهرم داشتیم صبحانه میخوردیم یهو یه درد کوچک گرفت شکمم بعد زودی ول کرد منم رفتم خواب کردم فک کردن مثلی همیش درد عادیه بعد ديدم ده دقیقه یه بار میگیره ول میکنه به شوهرم گفتم اینجوریه اونم گفت عادیه چیز نیست رفتم حمام یه دوش گرفتم ديدم تا ظهر دردام بیشتر میشن تا اینکه شام شد درد یکم شدید شد دیگه از ترس زایمان گریه میکردم شوهرم دل داریم میداد ساعت شد هشت نو شب رفتیم بیمارستان اونجا معاينه کرد گفت انوز باز نیستی فک کنم معاينه تحرکی بود خیلی درد داشت بعد من بستری کرد گفت واسه زایمان نیست بستری برا اینه که عفونت‌ ادرار داری ادامه‌ بعد میزارم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کیان خان مامان کیان خان ۳ ماهگی
مامانا من بادرد رفتم زایشگاه گفتن یک سانتی معاینه تحریکی کرد گفت برو خونه تا دردات بیشتر شه .خدایش یه جوری معاینه کرد اصلا درد نداشت ماما باتجربه ای بود آمدم خونه با دل درد و کمر درد دیگه خسته شدم 😥
مشاهده ۶ پاسخ دیگر