اینقد بدم میاد بچمو مقایسه میکنن
اسرای من یه دخترعمو داره که یه هفته ازش بزرگتره
پدربزرگه میگه اون سینه خیز عقبی میره
عمهه میگه اون وقتی میاد خونه ما گریه نمیکنه ولی اسرا گریه میکنه
خب اون خالشم اینجاست آدمای بیشتری رو میبینه گریه نمیکنه ولی ما کسی رو اینجا نداریم فقط یه عمشه که اونم دوهفته یبار میبینه
سینه خیز زود نیست ؟؟!!

شما هم همون آدما رو با بقیه مقایسه کن تا طعم بد و تلخ مقایسه شدنو قشنگ و واضح با گوشت و پوستشون درک کنن

وای برا منم ک همش میگردن ی عیب و نقصی پیدا کنن هی میگن بچه های ما گریه نمیکردن،بچه های ما نق نمیزدن،بچه های ما آروم بودن،انقد ب این ور اون ور نگاه نمیکردن(کنجکاوه بچم نشونه سلامت عقلشه دیگ دوس داره همه چیزو ببینه از نزدیک لمس کنه)،انقد زود اب لثه هاشون راه نیوفتاد(رو دور دندونه اینا از حرصشون ک گفتن پستونک نده من دادم میگن مال اونه)،انقد سریع صدا از گلوشون در نمیاوردن(من زیاد باهاش حرف میزنم اونم میخواد تکرار کنه نمیتونه ی سری صدا درمیاره از خودش)..‌.انقد گفتن و گفتن تا یجایی زدم ب سیم آخر ترکیدم گفتم آره بابا بعضی بچه ها کودن وخرفتن پسر من ماشاالله باهوشه کم دیدین دورتون برا همینه ک عجیبه واستون....دهنشون بسته شد منم دلم خنک شد الان ک دارم مینویسمم لبخند ب لبم اومده از ذوق

دقیقا منم همین مشکل دارم کیان یه پسر عمو داره ک ۹ ماه ازش بزرگتر هنوز راه نمیره
اونوقت انتظار دارن کیان راه بره میگن تو به بچه نمی‌رسی برادرش راهروک
ببین فاطمه چکار می‌کنه بچه اش اینکار می‌کنه اینکار می‌کنه
انتظار دارن کیان هم مثل پسر عمویش غذا بخوره

امان از این گذشتگان ما و سن بالا ها که مقایسه تو خون شون نهفته شده دیگه … بیخیال بابا … دختر من ۱۷ روزش بود گردن بلند می‌کرد از رو بالش چهار ماهش بود نشست اما تا الان دریغ از سینه خیز یا چهار دست و پا … هر بچه ای یه جوره فقط طبق پرسشنامه های تکامل پیش برو حرف بقیه مهم نیست هر بچه ای یه زمان یه کاری رو انجام میده بسته به خودش داره

اخ اخ دقیقا لیاهم یه پسر عموداره ۱۰ روز از لیا کوچیک تره دیشب مادرشوهرم زنگ زده میگه اون موهاش از لیا بیشتره از اینجوری اونجوری