واییی مامانا یه اتفاق بد افتاد خونه مادرشوهرم بودیم با جاریم اینا ماهان گشنه بود گریه میکرد رفتم آشپزخونه ک شیر خشکشو درست کنم یه لحظه چشمم خورد ب جاریم ک ماهانو بغل کرد سوتینشو داد بالا تا میخاست سینشو بزاره تو دهنش بهش شیر بده من مونده بود ب لبش چسبونده بود ماهانم دهنشو وا نمی‌کرد بزور میداد سریع رفتم از موهاش کشیدم سرش داد زدم که چه غلطی می‌کنی بعد خودش بچه شیر ده داشت بعد شوهرم و مادر شوهرم متوجه شدن شوهرم انداختنش بیرون از خونه واقعا بعد قاطیش کردم واقعا چرا بعضی از آدما بیعشورن

کار اون خیلی اشتباه بوده نباید اینکار می‌کرده شاید پیش خودش فکر کرده داره خوبی می‌کنه که شیر میده ولی خب مو کشیدن یکم زشته .آخه قدیما خانوما که شیر ده بودن به قصد کمک یا مثلا ساکت کردن همچین کارها را انجام میدادن که خوب نیس

واااااا چرااینکاروکرده اخه بدون اجازه

خیلی عوضی بوده بخدا
منم دوس ندارم کسی اینکارو بکنه با بچم
خداروسکر شوهرت پشتتو گرف

وای من خواب دیدم یکی داره ب بچم شیر میده چنان گریهههه میکردممممم ک حد نداشت ، ایول خوب کردی

یاخدا

برا منم این اتفاق افتاد ولی من مثل شما دل جرات نداشتم چیزی بگم خانواده شوهرم از کاه کوه میسازن ولی چهرم خیلی غمگین بود هم عروسم فهمیده بود به خواهر شوهرم گفته بود رقیه ناراحت شده خواهرشم گفته بود چرا ناراحت بشه شیرش قوه نداره بچه برادرم گشنه ای
ولی من حتی نتونستم بگم ک ناراحت شدم
ولی خدا می‌دونه من اون شب تا صبح گریه کردم ک چرا شیرم قوه ندارن بچه ام محتاج شیر مردم شده 😔😔
ولی دیگ اومدم یه مدت بهش شیرخشک دزدکی دادم ک کسی به بچه ام شیر نده

خواهر شوهر تعریف میکرد میگف یبار بچمو گذاشته بودم پیش مادر شوهرم برداشته بود تو دهن بچم گذاشته بود میگه واسه اون یکی بچمم یهو الکی برداشت داد نمیدونم چرا بعضیا اینحورین

خودش دختر داره؟

موهاشو کشیدی😐

عزیزم چطورهم ماهان بغل توبودهم بغل جاریت که داشت بهش سینه میداد

بایداجازه میگرفت بدون اجازه اخه

وایییی می‌دونم چقدر حس بدیه
من یه بار خواب دیدم مادرشوهرم‌ داشت سینشو میزاشت. دهن پسرم انقد داد و هوار کردم حساب نداشت تا چند روز افسرده شده بودم بخاطر این خواب
آخه با چه حقی میاد سینشو میزاره دهن بچت اصن چکار مسخره ایه

چقدبی شعوره خوب کردی دمت گرم

😐😐😐😐

خاک تو سرش