وایییی خدایا هر پیامی تو گهواره باز میکنم همه میگن بچهامون تب کرده منم دخترم تب کرده بردم سرم زدن بهش خدایاااااا دیگه نمیتونم خستم بخدا🥺😔خودمم اصلا حال نداره کسیم نداره که از بچهام نگه داری کنه خیلی برام سخت بود این روزا احساس میکنم خودمم به سرم نیاز دارم🥲حالم بده گلوم خیلی درد میکنه نمیتونم اب گلوم قورت بدم اما۳شبکه رو سر بچم بیدار بودم یه لحظه چشام بسته نشده نمیدونم مادر بودن چرا انقدر قویه🥺🥺برای هیچ کسی تو دنیا نمیتونی انقد قوی باشی.بچم بازم داغه به حالت قبل برنمیگرده دستمم خالیه اصلا روم نمیشدکه اونجا همش میگفتم خودتم نیاز داری به سرم میگفتم نه من حالم خوبه داروهارو به زور گرفتم😞دخترمم شیر خشکش تموم شده خدا نگذره از صابکارش گفته منم دستم خالیه ندارم بدم😐چرا مردم اینجورین اخه من الان برم دستم جلو کی دراز کنم اخه همسرم میگه دیگه روم نشده با اون شاسی بلند اومده رو در رو گفته ندارم

۳ پاسخ

همه هم دردیم خواهر.من خودم خیلی حالم بده

عزیزم خدا بزرگه
ناراحت شدم
ایشاالله خدا همه چی رو درست کنه برات
آرین ۳ روزه تب و اسهال داشت خداروشکر داره بهتر میشه

خدا بزرگه ناراحت نباش دختر منم هم 3روزه تب داره و هم اسهاله مادر بودن واقعا سخته

سوال های مرتبط

مامان مهدیار💙 مامان مهدیار💙 ۱۵ ماهگی
ای خداااا حالم از خودم بهم میخوره گوه تو این زندگی گوه
ما ۶ ماه رو عروسی گرفته بودیم شوهرم گفت بیا بچه دار شیم من احمق هم قبول کردم در حالیکه هیچیییی از بچه و بچه داری سرم نمیشد تو همون بارداری درسم رو خوندم ارشد قبول شدم دو روز تو هفته دو سه ساعت مرفتم دانشگاه به بچه شیر خشک میدادم دیگه سینم رو پس زد هنوز عذاب وجدان ولم نمیکنههههه دارم روانی میشم هر کس از هر طرف میرسه با حرفاش یه زخم میزنه الان هم معلمم باید برم سر کار که یک ساعت و نیم از خونمون فاصله داره روز اولی که رفتم سر کار بچم مریض شد و شدید سرماخورد هنوز هم مریضه کلی لاغر شده حالم از خودم بهم میخوره که چرا هیچ وقت به بچم نرسیدم چرا قبل بچه دار شدن آگاهیم رو نبردم بالا چرا اصلا فکر نکردم که آمادگی بچه دار شدن رو دارم یا نه چرا فکر نکردم چرااااا
اصلا مادرخوبی نبودم اصلا به بچم نرسیدم خوب بهش غذا ندادم سینم رو پس زد شیر خشکی شد به خاطر کار کوفتیم لعنت به من لعنت به زندگی من دوست ندارم زنده باشم خدااااا