گهواره هم شده اینستاگرام کسایی که نتونستن تو اینستاگرام بلاگر روزمرگی بشن ،نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن باید روزمرگیشون رو اینجا بذارن مگر غیر از اینه که اینجا سوالاتمون رو بپرسیم و در حدی که نیاز به پزشک نیست از هم یاد بگیریم و بعضی وقت ها هم حس همدلی ولی الان بعضیا جوری جلوه میدن که انگار همه چی خوبه و اگر ما بعد از زایمان مشکلی داریم آدم ضعیفی هستیم نه عزیزان ذات زایمان درده و نوعش هم فرقی نمیکنه اگر مثل من بعد از ۳۵روز تازه دارین به خودتون میاین مشکل از شما نیست بعضیا کلا دوست دارن خودشون رو به نمایش بذارن که من فلانم و بیسار ،انگار همه چی براشون گل و بلبل بوده که ای کاش بوده باشه (البته استثناهایی هست)
دوستانم زایمان درد داره ،بعدش اگر مشکل خاصی نداشته باشید چند وقت طول میکشه هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی اوکی بشید نیاید بگید خوش به حال فلانی که با بچه کوچیک فلان کارو میکنه یا مسافرت میره شاید شرایطش با من و شما فرق داره به خودتون فرصت بدین برای بهتر شدن اگه خودتون رو مقایسه کنید روح و روانتون بدتر میشه ما برای تطابق دادن خودمون با شرایط جدیدی که خودمون خواستیم به زمان نیاز داریم باور کنید من دوروزه احساس بهتر شدن میکنم عجله نکنید با پست های بعضیا که فقط دوست دارن کمبودهای خودشون رو اینجا برای تعدادی خانم تازه زایمان کرده و هورموناش به هم ریخته یا تعدادی خانم باردار که باز هورموناش متعادل نیست به نمایش بذارن!!!

۷ پاسخ

من از اون خانومایی بودم ک زود سرپا شدم ولی خودم خواستم بااینکه بدنمم نمیکشید ولی پروام دیگه اینجام اومدم تجربیاتمم گفتم ک اینجوری شد اونجوری شد ولی خب ب سرپاشدن نی من از کم مونده ۳ ماهه زایمان کردم دارم میمیرم از استخون درد و زانو درد حالمم بده ولی هیچوقت اینجا نمیام از سختیای زایمان و بچه داری و حالت بد روحی و افسردگیام بگم دوس دارم انرژی بدم بنظرم واقعا مامانایی هستن ک نیاز دارن بجای انرژی منفی حرفای قشنگ بشنون و قوی بار بیان

منو لایک کن نظرات بخون

👌👌👌👌

من خانومی بودم که میگفتم هیچ چیز نمیتونه منو خسته کنه هم کلینیک گیاه پزشکی داشتم وهم اتاق پوست . شب ها وقتی میخواستم بخوام زورم میومد که بخوابم . بخاطر موقعیت الان از کارام دست کشیدم ، الان واقعا داغون شدم تنها تو یه استان خانواده هامون خوزستانن
ومن دارم بچه م رو به تنهایی بزرگ میکنم دخترم کولیک داره و رفلاکس دیوانه شدم باهاش ، موی سفید در اوردم شب تا خود صبح، بیداره و گریه میکنه و به خودش میپیچه یادمه روزای اول شکمم پاره بود میرفتم بچه م رو میشستم افسردگی گرفته بودم چقدر اشک میریختم نتونستم تا دو هفته به خودم بیام ، مطمئن باش اونایی که میان حرف مفت میزنن که اصلا هم بد نیست و همه چیز گل و بلبله، خانواده هاشون اونجان و دارن کمک میدن و خانوم داره استراحت میکنه وگرنه مگه میشه پس چرا ما اینجور نشدیم که همه چیز گل و بلبل باشه

وای گفتی روزمرگی یه خانومه هست هر روز غذا و فعالیت های روزمرشو میزاره خیلی مسخرسسسسس😂😂

بعضی خانوما انگار ساخته شدن برای ناراحت کردن همجنسشون
من پسرم از ۳ماهگی شیرخشکی شد چون مادرم سرطان گرفت و حال روحیم جوری شد که نتونستم شیر بدم هرکی منو میبینه دهنشو باز میکنه میگه کم شیرتو دادی چرا قطع کردی؟
ولی اصلا حالیش نیست من بجز حال بد زایمانم دارم با یه اتفاق بد دیگه ایی رو تجربه میکنم
ولی دکتر پسرم آقاست وقتی گفتم شیر نمیدم کلی وقت گذاشت باهام حرف زد و دلداریم داریم
اینم بگم من زایمان خیلی سختی داشتم و دکتر منو از مرگ نجات داد بازم هیچکس نخواست قبول کنه بمن بگه شیرخشک بد نیست

گاها مادرا میگن بچه مون شیر خشک میخوره عذاب وجدان داریم یا امثال اینا میبینم چند نفر بجای همدلی میان عذاب مادر دوچندان میکنن گاها خود ما زنا دشمن هم میشیم

سوال های مرتبط

مامان سید حسین مامان سید حسین ۳ ماهگی
یه توصیه از کسی که تجربه زایمان طبیعی داشته:

طبیعتا من هم مثل بقیه کسایی که میخوان زایمان کنن، توی روز زایمانم درد داشتم.. خیلی زیاد هم درد داشتم فقط دستامو مشت میکردم ناخونامو فشار می‌دادم کف دستم.. لبه تخت رو فشار می‌دادم و فقط به زور سعی می‌کردم نفس عمیق بکشم..
ولی با اینحال نه قبل رفتنم به بیمارستان نه بعدش و نه حین‌ زایمان اصلا استرس نداشتم چون از روند زایمان اطلاع داشتم و خودمو براش آماده کرده بودم.. و این خیلیییی بهم کمک کرد
عمیقا معتقدم زایمان کردن استرس نداره.
واقعا ما نه ماه استرس چی رو میکشیم؟شب و روز رو برای خودمون کردیم زهرمار فقط بخاطر چند ساعت.
خود روند زایمان درد داره ولی خیلی شیرینه.. انقدر که من دلم برا روز زایمانم تنگ شده و بخاطر تجربه دوباره لحظه بیرون اومدن بچه هم شده باز میرم بچه میارم😂😂

تنها توصیه ای که میتونم بهتون بکنم اینه که زایمان اون غول بی شاخ و دمی نیست که همه ازش میترسوننتون
قطعا و صد قطعا درد داره ولی ترسناک نیست
مثل پریودی.. شدید تر از اونه ولی ماهیتش درده دیگه.. چیز دیگه ای نیست که آدم بخواد ازش بترسه.
اون چیزی که ازش ساختید تو ذهنتون رو خراب کنید. چند ساعت درد می‌کشید و در نهایت زور می‌زنید تا بچه‌تون رو که مشتاق دیدارش هستید بذارن بغلتون.
مامان پسرم مامان پسرم ۱ ماهگی
زایمان

۱.من تا لحظات آخر تصمیم به نوع زایمان رو به تاخیر انداختم تا مطمئن بشیم از لحاظ پزشکی کدوم به صلاحمه و سونو۳۸هفته هم دادم و طبق صلاح دید پزشک تصمیم بر این شد۳۹هفته و یک روز سزارین بشم
یک روز قبل کیسه آبم پاره شد و زایمان کردم

۲.بسیار لذت بخش و همراه با شوق و انتظار هست لحظه زایمان ،هیچ ترسی نداره نه اتاق عمل نه دردی احساس میکنید برای من فقط حس بد پری مثانه رو القا میکرد اونم بعد بی حسی از بین رفت

۳.برای من بعد عمل پر از چالش های دردناک و مشکل جدید بود ،مشکلات جسمی پیش اومد که دکترها به واسطه اون ازم خواستن شیر دهی رو قطع کنم و به واسطه این مشکلات به شدت از لحاظ روحی به هم ریختم و هنوز بعد چند روز من دردهای خیلی شدیدی رو تجربه میکنم و باز هم میگم قرار نیست همه مثل من باشن چون برای من اتفاق های دیگه افتاد که به بدتر شدن وضعیتم کمک کرد تا به بهتر شدن

در کل لذت ببرید حتی شده با درد واقعا لذت بخشه ❤️من خودم با دردش دارم لذت میبرم شده گریه کردم داد زدم ولی بازم میگم خیلی خوبه داشتنش❤️❤️❤️و خداروشکر

۴.بیمارستان نیکان رسیدگی خوبی داشت من اتاق خصوصی گرفتم و خیلی راحت بودم
قرار بود بریم یه بخش دیگه که همسرم پیشم باشن که با صحبت هایی که شد صلاح بر این شد خواهرم تو بخش زنان همراهم باشن

۵.دکترم خیلی خوب بود و به نظرم بعد از خدا و روحیه خودتون اولین مورد برای تجربه خوب زایمان انتخاب پزشک خوب هست
مامان جانان مامان جانان ۱ ماهگی
خاستم یک تجربه بگم و شمام اگر تجربه ای دارید بهم بگید
بعد از زایمان همه ما خانوم ها مینالیم که رفتار شوهرمون با ما عوض شده
بهمون محبت نمیکنه و....
اما هیچ موقع به چشممون نیومده که اون شوهر بدبخت هم زنش که ما باشیم رو از دست داده عملا ...
چون ما خودمون رو کامل وقف بچه میکنیم و یادمونم نمیاد از شوهره ...
البته حق هم داریما دغدغه و کارهای بچه خیلی زیاده
این رو وقتی به چشمم اومد که شوهرم به زبون آورد🥹
من همیشه حتی با کلی خستگی اگر بودم برای بدرقه اش میرفتم تا دم در بوسش میکردم میفرستادمش سرکار
اما از وقتی بچه اومده صبحانه به زور و غرغر بهش میدم
یهو صبح موقع رفتن سرکار بهم گفت میشه بیای مثل قبلا بدرقم کنی🥺
خیلی دلم براش سوخت می‌دونم کلی تو دلش بوده این موضوع که بعد کلنجار رفتن با خودش گفته بهم ...
دومین موضوع بدخلقی و دعوا هاست ...من و همسرم کلا افراد ارومی ایم خداروشکر قبل اومدن جانان اصلا آنقدر سریع عصبی نمیشدیم یا با هم تند برخورد نمی‌کردیم..کم پیش میومد یعنی
اما الان مخصوصا زمان های که جانان می‌ذاره روی دور گریه و اذیت کردن
اعصاب جفتمون ضعیف میشه و ممکنه بدخلقی کنیم
سعی کنید بعدش که آروم شدید از دل هم در بیارید🥹
بچه شیرینی زندگی عه ولی نذارید رابطتون با همسرتون تیره و تار بشه بخاطرش
چون بچه به مامان و بابا شاد که همو دوست دارن نیاز داره
مامان تمشک مامان تمشک ۸ ماهگی
مامانایی که از افسردگی بعد زایمان میترسید ازتون خواهش میکنم به شوهراتون تو دوران بارداری توضیح بدید که شرایط تون بعد زایمان خیلی بده بهتون خیلی خیلی توجه کنن درکشون رو ببرن بالا باورکنید این کار خیلی تاثیر داره من از اول بارداریم هرروز یه درد جدید میومد سراغم بعدشم که درد زایمان و بعد زایمان که هنوزم هست یه وقتا صحنه های زایمان میاد جلو چشمم همش میرم تو فکر باوجود اینا اگه یه ادمی که درکش بالا باشه کنارم باشه خیلی حال روحیم بهتر میشه ولی ازاین طرفم شوهرم زایمان کردن رو اصلا کار سختی نمیبینه تامیگی درد دارم میگه مگه فقط تو زایمان کردی همه زایمان میکنن اینقد ناز نمیکنن از روز اولم همه کاراشونو خودشون میکنن تو سوسولی فقط
این چیزاس که ادمو بیشتر از دردی که کشیدی ناراحت میکنه من اینقد که شوهرم بی درک شده دوشبه همش فک میکنم اگه من بمیرم چه بلایی سر بچم میاد چجوری میخاد بزرگ شه
خواهش میکنم ازتون تو اطلاعاتی که از زایمان به شوهرتون میدید خیلی زایمان رو تو ذهنش بزرگ کنید حتی اگه درد هم نداشتید بعد زایمان همش بگید درد دارم ناز کنید تا شاید بیشتر قدرتون رو بدونن
مامان ارسلان 💙 مامان ارسلان 💙 ۲ ماهگی
#پیشنهادانه


ازمن مامان اولی به شما میدونم هیجان بچه تون دارید دلتون می‌خواد خودتون همه کاراش انجام بدید منم دقیقا همین طور بودم هستم اما به نظرم یه روز تو هفته برا استراحت نیازه هم برا شما هم همسرتون نخوابیدن دائم در شب آدم چه از لحاظ ذهنی چه بدنی فرسوده میکنه من زود مادر مادرشوهرم فرستادم از خونه خودم برن سر خونه زندگی شون چون اینطوری که دائم باشن به شما اجازه نمیده که تجربه مادری خودتون داشته باشید بچه تون کشف کنید از با هم بودن تون لذت ببرید اما یه روز مثلا آخر هفته شب برید خونه هاشون بمونید(اینجا منظور حتما پدر مادر شما یا همسرتون نیست هر کسی که دوست داره با بچه شما وقت بگذرونه و میتونه ازش پرستاری کنه خواهر خاله عمه دوست …) اجازه بدید اونا با نوه شون درگیر باشن ازش لذت ببرن و شما غذا کافی بخورید بخوابید استراحت کنید و برا شروع هفته خودتون با بچه عزیزتون ریکاوری کنید چون فرسودگی از بی خوابی بی غذایی اعصاب آدم بهم میریزه و اون وقت زمان که باید برای رسیدگی به کوچلوتون میزارید ولی حال خوب بهش منتقل نمیکنید خودتون سرزنش نکنید شما ام انسان هستید نیاز به استراحت دارید تا تو جایگاه جدید تون جا بیوفتید بعدش قوی تر شاد تر ایمن تر برا فرزنده تون برمیگردید و پدر مادر ها ام دلخور نمیشن چون اونا ذوق زدگی نوه هاشون دارن این قرار انقدر ادامه بدید تا روزی برسه که کوچولو دلبند تون دیگه به اندازه الانش نیاز به توجه و‌رسیدگی نداره اما رابطه شما و همسرتون نیاز به روز استراحت داره که با هم وقت بگذرونید اون موقع دوست داشتید باهم استراحت کنید شاید الان که دغدغه ها کمتر دلتون بخواد به شام دو نفره تجربه کنید 😅☝🏻


امتحان کردم جوابه …
شما اگه تجربه یا پیشنهادی دارید بگین استفاده کنیم
مامان دردونه مامان دردونه ۴ ماهگی
۱۰۵، بوی خوش ممنوع !
اینو میگم چون بیمارستان تو بخش نوزادان که بودم هم مادرها رو میدیدم که به نحو غلیظی ادکلن و اسپری زده بودن. یا زیاد تو گهواره میبینم که دنبال شوینده خوشبو برای لباس نوزاد هستند.
نوزادان با ما فرق میکنن. برای اونا بهترین کار اینه که شوینده هاشون بدون عطر و اسانس و بوی خوش باشن. باید حداقل تا ۶ ماه، یا حداقل حداقل تا ۳ ماه از شوینده های معطر استفاده نکرد. یعنی حتی مایع لباس کودک هم استفاده نشه، بهترین چیز پودر صابون فیروز هست. خود من اینطور حس کردم که بعد از خشک شدن هیچ بوی خاصی نمیده لباس.
خودتون هم تا حد امکان از اسپری، ادکلن، کرم های بودار و اینطور چیزها استفاده نکنین. بچه ها مستعد حساسیت میشن.
اگرم به خاطر گرما مجبورین، از دستمال مرطوب برای تمیز کردن خودتون یا مودر سفیداب پنبه برای زیربغل استفاده کنین که بوی ناخوشایند نگیرین. اینا هر دوش بدون بو هست و نی نی اذیت نمیشه.
( البته تو این فصل که پخش عطرها بیشتره، بعضیا چنان زیاده روی میکنن که من آدم بزرگ هم اذیت میشم از بوی به اصطلاح خوش اونا، چه برسه به نوزاد بیچاره)
مامان نیکی عزیزدل مامان نیکی عزیزدل ۷ ماهگی
تجربه زایمان ۳
هر چقدر بیشتر راه بروید بهتر است، هم برای بخیه ها و برای گوارش.
چون تا زمانی که شما و نوزاد مدفوع نکنید مرخص نخواهید شد.
روزهای اول به هیچ وجه خوراکی نفاخ نخورید، چون نفخ درد رو بیشتر می کند. سوپ ماهیچه ساده بهترین غذا است. میوه هم خام نخورید‌. اگر نفخ داشتین از پرستار قرص دایمتکون بگیرید. اگر برای مدفوع هم مشکل داشتین از پرستار شیاف مخصوص یا شربت بگیرید که خیلی موثر است.
خلاصه که عصر همه آمدند ملاقات و من با اینکه درد داشتم و لحظات لذت بخشی بود.
ماساژ شکمی هم برام انجام دادند، نمیگم درد نداره، طبیعی است که خیلی درد داره ولی واقعا از غولی که برام ساخته شده بود راحتتر بود. اینقدر به من چیزهای ترسناک گفته بودن که من فکر می کردم می خوان شکنجه ام کنند.
روز بعد هم با نی نی مرخص شدیم، البته دکتر زنان و کودکان بعد از کنترل و نبود مشکل این اجازه را می دهند.
روز دوم پانسمان بخیه ها را برمیدارن و پانسمان ضد آب می گذارند. وقتی اومدم خونه رفتم حمام و بعد از ۲ روز هم گفتند پانسمان را توی حمام بردارم و با شامپو بچه بشورم و هر روز اینکار را تکرار کنم.
تا روز دهم که برای کشیدن بخیه ها بروم
انشااله که همه به سلامتی و خوبی و دل خوش زایمان کنید.