کسی هست بچه ش مثل پسر من کلا تو مهمونیا و جمع ها خیلی اذیت کنه؟
از ۱/۵ سالگی که فقط جیغ میزد جیغ های خیلی وحشتناک گفتیم اقتضای سنشه و بزرگتر شد بهتر شد
الانم توی مهمونیا مخصوصا تولد پدرمو در میاره نمیزاره طرف با بچه ش یه عکس بگیره
فقط میره وایمیسه جلوی کیک هی دستمالی میکنه و میخواد فوت کنه
بعدم که نوبت کادوها میشه اسباب بازیارو میبینه همه رو از دست بچه میکشه و نمیده بهش
عین ندید بدیدا انگار خودش هیچی نداره
هر چقدرم حواسشو پرت میکنم اصلا گوش نمیده نعره میزنه و خودشو میزنه
خیلی واقعا زجر میکشم اینکارارو میکنه
یه عکس درست حسابی تو هیچ جمعی باهاش ندارم
هر جا میرم سریع باید بلند شم از بس اذیت میکن
همش با خودم میگم چرا فقط بچه من این شکلیه
اینهمه بچه تو فامیل داریم یکیشون عین پسر من نیست
ه

فکر کنم از توجه زیاد خانواده و بها دادن زیاد باشه ....
ما هم اینجور بچه داریم تو فامیل

اصلا بچه ای اذیت نکنه باید شک کنی بچه نیست 🤣🤣🤣پاره میکنه پاره

پسر منم همیجوریه عزیزم
نمیفهمن اخه عقلشون نمیرسه که
منم هیچ جا نمیرم یسره تو خونم

والله فکر نکنم هیچ بچه ای اسباب بازی ببینه ساکت و اروم باشه معلومه که زجه میزنه چون اقتضای سنشونه من پسرم واسه تولد خودش اصلا نذاشت بادکنکارو وصل کنم به هم یا یه عکس از تولدش ندارم چون کادوها رو دید انقد هیجان زده بود که اصلا نمی دونست تولد خودشه همش در حال خرابکاری بود

وای امروز رفتم کاپشن واسه پسرم بخرم گفت 2200پسرم گفت گرون نمیخام اینقدر خندیدم پسرم دو سال و سه ماهش

اگر کلمات زیادی میگه اشکالی نداره.ولی اگر حرف زدنش کم هست و خیلی اذیت میکنه پیش دکتر مغز و اعصاب ببر شاید بچه ات استرس داره.اخه بچه منم استرس داره همین کارا رو میکنه ی خرده کمتر البته فقط اذیت هیچ جا هم نمیشینه

یه مدتی اینجوریه بعدش خوب میشه
پسر بچه ها تو این سن هر کدوم یه جوری شیطونی میکنن و انرژی تخلیه میکنن
خیلیم لجباز و عصبی و کم طاقت میشن
خیلی سخته واقعا
پسر من تا حالا تولد همسن خودش نرفتم ببینم چجوری رفتار میکنه
ولی وقتی بازار میریم دنبال اسباب بازیاس و تا نخره ول کن نیست و پایکوبی و گریه زاری داره تکون نمیخوره
کلا تو هر مسئله ای حرف حرف خودشونه و تو این سن خیلی زبون نفهمن
من فقط دلم میخواد زمان بگذره و یکسال بره جلو
سه سالگی شاید فهمیده تر بشن و اخلاقای بچگانشون کمتر بشه

بچس دیگ😁پسر من همه رو میزنه درحد مرگ😂

دختر من میچسبه اینور اونورم میره ولی برای بار اول بریم جایی میچسبه

اینکه دوست داره شمع فوت کنه حتی بزرگتر از بچه های ما هم اینکار رو دوست دارن
اینکه کیک رو ناخونک میزنه بزرگتر از بچه های ما هم اینکار رو میکنن این کارهای ک میکنن ی چیز طبیعی یکم ب اطراف دقت کن بزرگتر از بچه های ما هم اینکار رو میکنن بچه های ما تو این سن دنبال کشف و اکتشافات هستن دارن میبینن یاد میگیرن لمس میکنن و درک میکنن بچه های ما این سن رو یک بار تجربه میکنند پس باید از چیزی ک دارن تجربه میکنند بزاریم لذت ببرن .
امکان داره زیاد بهش میگین بکن نکن نرو بیا برای اینکه حرص شما رو بیشتر در بیاره خلاف خواسته شما عمل می‌کنه
اگه پسر من جای رفت و شلوغی کرد بهشون میگم شما ما رو خواستن پس باید تمام کارهاشو تحمل کنین و این بچست
میتونی یکجور دیگه باهاش رفتار کنی من مثلاً برای پسرم خونه شمع روشن میکنم فوت می‌کنه یا هر مناسبتی باشه کیک میخرم می‌زارم کلی انگشتش کنه یجوری روحش و تخلیه میکنه یا همیشه داخل خونه بادکنکه بازی می‌کنه فوت می‌کنه میترکونه این سری ما ی جشن تولد بزرگ دعوت شدیم با اینکه کیک و اینا بود اصلا سمتشون نرفت براش خیلی عادی بود

پسر من تو خونه داره منو میخوره
تو مهمونی ها ساکته

منم تو مهمونیا کلا حواسم باید باشه بچه هارو‌هول نده یا رو سر و کولشون نپره .ماهم مجبورن زودتر از همه بلند میشیم

پسر من رو سرو‌کول این و اون میپره 😤

والا دخترم منم عین پسرته هیجا نمیرم چون هم خودش اذیت میشه هم من هم صابخونه هرجا دعوت میشه خیلی کم میرم همه میگن نبودی نیستی چرا میگم دخترم تا بزرگترشه نمیرم زیاد جای

کلا از اول به همه چیز دست میزد به همه چیز کار داره
هیچجوره هم نمیفهمه هر چقدر باهاش حرف بزنی توضیح بدی مرغش یه پا داره
فقط میخواد کار خودشو بکنه
نمیتونمم خودمو بچمو کلا حبس کنم تو‌خونه جایی نرم