بیدار شدم به دخترم شیر دادم و بادگلوشو گرفتمو منتظر موندم ۲۰ دقیقش تموم شه
تو این بیست دقیقه سه ماه از جلو چشمام رد شد و اشکام سرازیر شد که چطور اطرافیان باعث شدم من دیگه نتونم به بچم شیر بدم و چه لذتیو از من دریغ کردن
ماه اول بعد از زایمان بخاطر تغییرات هورمونی و دست تنها بودن افسرده شده بودم و مدام گریه میکردم که چرا منی که واسه همه بودم هیچ کس نیومد حتی ده روز پشت و پناهم باشه
هر کی منو دید از مادر و مادر شوهرو خواهر شوهر و حتی همسرم میگفتن شیرت سمیه به بچه نده داره اذیت میشه و گریه هایی که دکتر میگفت از کولیکه به فاسد بودن شیر من نسبت میدادن
شیشه شیشه شیر از سینه هام میدوشیدمو اونا میریختن دور من حتی واسه شیر دادن به جگرگوشم باید اجازه میگرفتم…. رفته رفته شیرم کم شد
بچم بخاطر اینکه ماه اول درست وزن نگرفت دکتر شیر خشک تجویز کرد و این شد که الان چند وقتیه بچم حتی اون یه ذره شیریو که داشتمو بهش میدادم بخاطر اینکه شیشه گرفته نمیخواد و سینمو پس میزنه
اگه زندگی هر آدمی فقط یبار دنده عقب داشت من قطعا از فرصتم الان استفاده میکردمو میرفتم سه ماه قبلو به همه میگفتم دخالت نکنن بذارن بچم همون شیر سمیه منو بخوره ولی در عوض منو خودش آرامش میگرفتیم
ای خدا چه لذتی داشت دیدن چشمای دخترم وقتی زیر سینم داشت شیر میخوردو به من نگاه میکرد
مامانایی که تازه نی نی دار شدین بخونینو عبرت بگیرین
😭😭😭😭😭

۹ پاسخ

خودت نباید اهمیت می‌دادی
منم ی وقتایی مادر شوهرم میگه از شیرته بچه دل‌درد شیرت مشکل داره بهش نمیسازه من ی گوشم در یکی دروازه اهمیت نمیدم هیچکس غیراز مادر بچه نمی‌فهمه چی خوبه براش چی بد ای کاش بفهمن دخالت نکنن

فدای سرت عزیزم مادری فرا تر از شیر دادنه ، تربیت درست مهمه نه شیر دادن، بعدم شیردادن خیلی سخته عزیزم تمام استخونا و دندونات بعد مدتی درد میگیره ، کمر درد و گردن درد میشی، بخدا من از خدامه بگن فقط شیرخشک بده

هنوزم بخوای میتونی وقتای که خوب گرسنه هس میتونی سینه مرتب بهش بده شیر نداری چیزای مقوی معایه هات فراوون بخور بعدم شما قوی باشید از این به بعد نزارید کسی تو زندگیتون دخالت کنه و براتون تصمیمم بگیره

عزیزم منم شیر خودمو ندادم امروز دکتر بهم گفت میتونی شیرتو برگردونی اگه بخای
اگه خیلی دوست داری میتونی بری دکتر دارو میده و شیرت برمیگرده

عزیزم من از خدامه دخترم شیر خشک بخوره،شیر مادر باعث میشه بیشتر افسرده شی،هیچ جا نمیتونی بری،هیچ کار نمیتونی کنی،نه شب خواب داری نه روز،کلا گرفتار میشی

الهییی درکت می کنم. همسرم و مامانم یک سره می گن. همسرم که خیلی دلمو سوزونده یه سره می گه چیه میدی . تا گریه می کنه می گه شیر نده دیگه. خودش حرصم می ده بعد میگه شیر حرصی به بچه نده. مامانمم تا این گریه کنه می گه چی خوردی. شیرت چرا اینجوریه اونجوریه. منم امروز به سرم زده دیگه ندم. گفتم دو روز ندم اگه بهتر شد دیگه نمیدم😞😞😞😞😞😞

نگو داغ دلم رو تازه کردی دختر ، منم کم نکشیدم .به خاطر استرس و اعصاب خرد کنی هایی که دادن از اول شیر نداشتم
بچم ۱۵ روز بکوب گریه کرد
خودم افسرده شدم
خدا از باعث و بانی نگذره
الآنم از حال بدی خوابم نمیبره
گریه میکنم
خونمون خیلی خیلی سرده چون طبقه بالا مادرشوهر هستم نباید گله کنم
نشستم بالا سر پسرم که روش رو باز نکنه
خدا مادر بودن چقدر سخته و شیرین
قربون نعمتت بشم که الان خوابه 🥺🥺🥺

عزیزم خودتو ناراحت نکن

شاید الان هم دیرنشده باشه، تلاش کنی میگیره دوباره، سخت هست ولی نشد نداره
اگرم که دیگه نخواستی بدی اشکالی نداره مهمتر از هرچیزی اینکه یادگرفتی و از این ببعد اجازه دخالت به دیگران رو نمیدی
قوی باش و قصه نخور

سوال های مرتبط

مامان فاطمه مامان فاطمه ۸ ماهگی
مامان مهربون مامان مهربون ۱۲ ماهگی
من به خاطر شرایطی بدی که داشتم نتونستم به بچم درست و حسابی شیر بدم و دخترم عادت کرد به شیشه شیر متاسفانه و دیگه سینه ی منو نگرفت،با اینکه شیرم خیلی زیاد بود و فواره میزد و سینم انقدر سنگین میشد مجبور میشدم زیر دوش آب گرم بدوشم،سعادت شیر دادن به بچم رو نداشتم😔 با اینکه شیرم زیاد بود اما نمیخورد و میک نمیرد و کم کم شیرم خشک شد،البته هنوزم اگه فشار بدم چند قطره ازش میاد...
خیلی تلاش کرده بودم،آب قند زدم،روی سینه شیرخشک ریختم با سرنگ،رابط سینه گرفتم،انواع پوزیشن ها و صداهای مختلف رو امتحان کردم،اما هیچ کدوم بچم رو به سینم برنگردوند.
حس عذاب وجدان شدیدی دارم،حس میکنم بچم منو دوست نداره و مادر رو نمیشناسه،حس میکنم خدا منو لایق شیردهی ندونست،لایق ندونست تا از شیرم بچم تغذیه بشه
دیشب تو مهمونی که داشتم برا بچم شیرخشک درست میکردم،عمه ی شوهرم به مادرشوهرم گفت از اول شیرخشک میداد؟
بعد مادرشوهرم گفت آره دیگه چون شیرش کم بود بچه نمیگرفت اینم شیرخشک داد،بعد با یه حالت آخه بیچاره ای منو نگاه کرد
درصورتی که اصلا اینطوری نبود ماجرا....
خیلی دلم شکست،دلم میخواد یه بچه دیگه بیارم تا هرجوری هست بتونم بهش شیر بدم
تو مهمانی ها همش میترسم برا بچم شیر درست کنم،چون باز هرکی ببینه حرف میزنه و ایراد میگیره یا نصیحت میکنه و از خوبی های شیر مادر میگه...
من که عاشق شیردادن بودم،مگه دست خودم بود؟
مگه زوری شیر رو از بچم گرفتم؟خیلی فشار بدی روم هست...
مامان نیایش مامان نیایش ۱۲ ماهگی
سلام مامان های عزیز دلاورا خسته نباشید
یکم بیایید منو دلداری بدین خیلی دلم اذیته همه میگن مقصر تویی
جریان از این قرار که دختر با وزن ۳۸۰۰ متولد شده. و از شیر خودم می‌خورد. الان سه ماه و هشت روزشه طی این سه ماه بچم وزنش ۵ کیلو شد . یعنی ۲۰ روز اول ۱ کیلو اضاف کرد شد ۴۸۰۰ بعد از اون وزن نمی‌گرفت. بردم دکتر گفت وزنش کمه باید کمکی بیدی . براش بیومیل نوشت . منم جون دوست داشتم از شیر خودم تغذیه بشه با سرنگ بهش میدادم . دوتا قوطی شیر بیومیل با سرنگ دادم بهش خیلی سخت بود . ولی وزنش شد ۵ کیلو . بردم دکتر گفت شیر نان خوشمزه تره بهش بده ببینیم وزنش بالا میره . منم در کنار شیر خودم دیگه با شیشه کمکی دادم بعد از ۵ روز به طور نا باورانه و شوک دهنده سینمو نگرفت . شش روز ش
یر خشک ندادمش گذاشتمش گرسنه ش
یر خودمو با قطره چکان و سرنگ میدادمش
نگرفت که نگرفت و منم از روز هفتم شیر خشک با شیشه میدم
. حالا همه شدن مادر بچه من شدم دشمن بچه . 🥲 یکی میگه مقصر تو بودی شیشه دادی. یکی میگه حیف از شیر خودت . یکی میگه شیر خشک خاصیت نداره . یعنی درست دق میدن با حرف هاشون. منو.
شوهرم زودی رفت ۵ تا شیر گرفت گفت به حرف کسی اهمیت نده بچه خودمونه صلاحش دست ماست. ولی ای کاش بجای سر زنش کردن یاد بگیریم دلداری بدیم .
تورو خدا شما اگر کسی رو دیدین تو همچین شرایطی نگید حیف شیر خودت بگید نوش جونش مگه شیر خشک چشه .خیلی هم خوبه
درسته شیر مادر مقویه. شیر خشک هم ویتامین های خودشو داره

نا گفته نماند هنوز که هنوزه از صب تاشب شیر هام رو میدوشم ومرتب میزارم تو شیشه و میدم به بچم. خدا کنه این ماه بچم خوب وزن بگیره و روی همشون سیاه بشه . ببخشید اگر طولانی شد .خواستم کمی دلم سبک بشه 🤗❤️‍🩹