۸ پاسخ

اصلا به حرف اطرافیان گوش نده و ذره ای روت اثر نذاره؛اینا بجا دلگرمی دادن میان از این حرفای مفت میزنن؛نگا عزیزم بچه تا چهلمش واقعا بدخواب و بی قراره همش توجه میخاد؛خودتم خدا بهت نیروشو میده و خودت پاش بشینی و خسته نشی...نگران نباش تا چهل روزش تموم بشه تقریبا عادت میکنه و تنظیم میشه

به حرف چرت بقیه گوش نکن.همه چی به روال عادی برمیگرده .بچه همش خوابه .از ۲۴ ساعت ۱۸ ساعت میخوابه هر دو سه ساعت یبار باید فقط بیدارش کنی شیرش بدی

عزیزم من دوقلو دارم ۹ ماه شونه خودم نگه داشتم
تا ۴۰ روز اذیتی داره بعدش خوب میشن یکی ک اصلا کار نداره من این میخابونم اون یکی پامیشه ولی اوایل ۳.۴ ساعت میخابیدم الان ۷ ساعتم میتونم اما پشت هم ن هی پا میشم اونم چون دوتان یکی اصلا نگران نباش

نه بابا بخاطر چی می‌ترسی میگن بچه با بچه فرق می‌کنه

هیچ ترس و وحشتیم نداره.مگه همه از اول مادر بودن؟از وقتی ب دنیا میاد انقدر حال ادمو خوب میکنه ک حاضری تن بدی ب بیخوابی و گریه هاش

اولا بستگی ب بچه داره.ولی کلا کسایی ک واسه اولین بار مادر شدن طبیعیه که هم از شوق و ذوق هم از ترس ایکنه بچه گرسنه باشه و مادر نفهمه نمیتونن بخابن ولی همه ایا کلا ی هفته میشه تا وقتی ک ادم حس کنه پیششه و توانایی مراقبت ازش داره

بچه ها فرق دارن با هم اگ مشکلی نداشته باشع فقط برای شیر دادن هر دوساعت یه بار بیدار میشی

استرس الکی نگیر رو بچه تاثیر داره
بعضی بچه ها دل درد دارن که با قطره بهتر میشن
من بچه هام تا دوماه خوابشون خوب بود به کارام میرسیدم
بعضی شبا غذای سفت یا نفخ دار میخوردم شیرم اذیتشون میکرد
بچست دیگه بیاد قلقش دستت میاد زندگیتم رو روال اون تنظیم میشه

سوال های مرتبط

مامان Masiha مامان Masiha هفته سی‌ودوم بارداری
گفتنی های این دوران: شب های سختی رو دارم تجربه می کنم اما خداروشکر، نمیشه گفت همش سختیه چون من درسته که همزمان با تغییرات،،،، بدنم از آسودگی پیشین فاصله گرفته و دارم از این لحاظ هر هفته یک چالش سخت که اغلب بی خوابی شبانه رو به همراه داره تجربه میکنم، اما من خدایی رو دارم که از روح خودش در من دمیده و ورای ترس ها و نگرانی های من، مراقب کودک درون وجود منه... من بی خواب شدم درست، بدنم پر از زخم شده درست، آلرژی و عفونت گرفتم درست، تکرر ادرار دارم درست، سینه ها و شکمم سفت و سنگین شدن درست، راه رفتن و بلند شدنم سخت تر شده درست. ناخن هام شکننده شدن درست... اما همه ی اینها فدای یه تار موی مادر شدن😭😭😭 من بی خوابی هارو به جان میخرم و پذیرای تمام دردهای مادر شدن هستم و از همین حالا عاشقم و امیدوارم وجود و تولد این بچه مثل اسمی که براش انتخاب کردم جان تازه ای برای من باشه از پس سختی ها... خدایا باز هم بخواه که قوی باشم و قوی تر ادامه بدم و مادر خوبی از آب دربیام هر چند لازمه ش شب نخوابی ها و دردهای عجیب و غریب باشه... آمین