کاش میشد به بعضیا بگی باشه بابا شما همه چی دان شما با تجربه
امشب رفتیم مهمونی خونه ننه جون شوهرم خاله هاش بودن
از همون اول که بچه رو سریع از بغل باباش گرفتن اینم غریبی کرد و جیغغغ و گریه به سکسکه افتاده یود نمیدن هم آرومش کنم
حالا حرفاشون:
سرلاک بده بهش
غذا چی میدی
چرا غذاسفره نمیدی
بیارش تو شلوغی تا عادت کنه
حالا من از حرفاشون ناراحت نمیشم کار خودمو میکنم اما بابا امون بدین بچه اصن ببینتتون آشنا بشه بعد هجوم بیارید سمتش میدونم از رو دوست داشتنه ها ولی خب برا بچم غصم شد
و دندونشم دیدن و اصرار فراوان برای اینکه آش دندونی بپزیم براشون من تازه تونسته بودم شوهرمو راضی کنم تو این اوضاع گرونی فقط برا خانواده های خودمون بپزیم دوباره که اینا گفتن میگه خاله هامم بگیم بیان
از زاویه دیدتون عکس بدین
ما که نازگل انقدر گریه کرد تو ماشین خوابش برد و الان سرحال داره بازی میکنه
راستی بچه های شمام الان غریبی میکنن؟
وقتی میرین تو آشپزخونه بهونه میگیرن؟
اونایی که بچه ی ۶،۷ماهه دارین چطوری آشپزی میکنین؟
من که همش نازگل به بغل باید یه کاری بکنم یا اینکه مامانم بیاد پیشش چهاردست و پا هم میره دیگه خیلی خطرناک شده

تصویر
۱۱ پاسخ

دقیقا دختر منم جدیدا تا دسشویی میرم دنبالم گریه میکنه تو این سن طبیعیه فک کنم..
تازه داره میشناسه مامانشو وای همین اینجوریه
تازه میریم مهمونی یا کسی میاد خونمون بغلش میکنه کلیییی گریه میکنه می‌ترسه، فکر میکردم فقط بچه ی من اینجوریه پس دختر شمام اینطوره

کاملا درکت میکنم منم همین الان مهمون داشتم
جاریم مهمونم بود داشتیم میوه می‌خوردیم میگه اگ بچت غذا میخوره شیرخشک زیاد بهش نده چیه بچه رو عصبی میکنه به جاش همین آب پرتقال رو بگیر یک شیشه پر کن بده بهش
وای خدا الان ناراحتم ک چرا جوابشو ندادم لعنت به حرفای بقیه ک انقد ناراحتم میکنه 😔

پسر منم خیلی غریبی میکنه دقیقا حرفایی ک به شمامیزنن به منم میگن متاسفانه . دکترش ک گفت چون داره میشناسه اینجوریه اقتضای سن . اما نگم از حرفای ملت .

اره عزیزم خیلی وابستس نمیتونم از پیشش تکون بخورم. واقعا کلافم کل کارام روهم تلمبار شده

اینم زاویه دیدمن الان

تصویر

عزیزم جدیدا تو کالسکش میزارنش تو خونه هر جا میرم میبرمش بچم دیگه خیلی بغلیه دیگه در توانم نیست همش بغل کنم خداروشکر آرومه تو کالسکه هر جا میرم تو خونه میبرمش دیگه ساکته چون کنارشم😂😂😂

منم شهر غریبم .البته بچه اول سخت تره.دختر منم شدیدا غریبی میکنه و بهم وابستس ولی خب الان به کارام که میرسم دختر بزرگترم مواظبشه .پیش اونم میمونه و غریبی نمیکنه خداروشکر .منم برای بچه اولم پوستم کنده شد

اره دلا هم چهار دست پا می‌ره خیلی مراقبت بیشتر میخواد من تو روروعک میذارم میارم تو آشپزخونه بیخ دل خودم از بس بهونه میگیره حتی پشتم بهش تو آشپزخونه دارم غذا یا طرف می‌شورم باید هر ده بیست ثانیه نگاه کنم به خانوم و اینم بگم باز یک روزایی خوبه ها میذارم تو پذیرایی با اسباب بازی ها پتو بزرگ پهن میکنم بازی کنه از موقع دندونش نیش زد خیلی بهتر شد اخلاقش در کل الکی گریه هم می‌کنه وابسته شده بهم حتی باباش هم امروز پیشش بود بازم میخواست منم باشم بگردمش

من چون بچه هام شیره ب شیره هستن و با خانواده شوهرم زندگی میکنم اشنا هستن باهاشون و پیششون وامیستن مشکلی نداریم ازین بابت.حالا من میرم آشپز خونه پسرمم میزارم توی روروئک میبرم دخترمم ک خودش میاد دیگ بهم آویزونن نمیشه کاری کرد

من به خانواده خودم‌گفتم که به دخترم زمان بدین تاشمارو ببینه بشناسه خانوادمم رعایت میکنن تارفتیم خونشون حمله نمیکنن به بچه
اما خانواده همسرم برادرشوهرم دقیقا مثله خانواده همسره شما دخترمو بغل میکنه دخترمم از گریه به هق هق میوفته بازم دخترمو پس نمیده که ارومش کنم بخاطره همینم دعوا شد فعلا قهریم رابطه قطعه

دست در دهان و درحال آواز خواندن🫢🫢و تفی کردن ملافه

تصویر

این زاویه دیدم😂
منم بچه بغل کارامو میکنم تو شهر غریبم کمکی ندارم این روزا هم میگذره خدا بزرگه

تصویر

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۱۰ ماهگی