دارم سکته میکنم😭😭😭😭😭😭
خیر سرمون بعد مدتها گفتیم یه تفریح بریم...وسط مسیر درازنو شوهرم پیاده شد ببین جا نشستن هست یا نه من بچه رو گذاشتم صندلی راننده ک از پشت یه شلوار بردارم یهو دیدم بچه تکیه داده بوده به در درو شوهرم وا کرده بچه داشته پرت میشده پایین شوهرم اومد بگیرتش انگشتش فروو رفت تو چشم بچه...
من ک دیدم چشم بچه خون اومده شروع کردم ب لرزیدن ...شوهرم گریه میکرد میزد تو سرش بچم چشماشو باز نمیکرد فقط گریه میکرد...با چ استرسی تا پایین اون کوه لعنتی اومدیم و یه جام سر پیچ داشتیم چپ میکرد به زور جمع کرد از سرعت....
خداااایا اگه بینایی بچم آسیب دیده باشه چی😭😭😭

۹ پاسخ

ایشالله ک چیزی نشده نترس

ان شاالله چیزی نیست خدابزرگه

انشالله چیزی نیست قطره استریل چشمی بزن نشون دکتر هم بده

عزیزم هیچی نمیشه نترس بچه فامیلمون هم با داداشش بحث می‌کنه با مگس کوش میزنه چشم داداشش خون هم میاد بردن دکتر گفته هیچی نیست فقط بهش چند مدل قطره داده

خدا خودش رحم میکنه و چشم بچه آسیب نمیبینه

انشالله ک چیزی نیست کلا ب همسرتونم بگین هر وقت میخواد در ماشین اتاق باز کنه کم کم باز کنه بچه منم عادت داره پشت در میاسته یا تو ماشین میره تکیه میده ب شیشه ماشین تا بزرگ بشن ما پیر شدیم

آخخخخ چیکار میکنید توروخدت

ایشالا چیزی نیست نگران نباش حتما سفیدی چشمش خراش برداشته من یک بار میخ پرت شد توی چشمم کلی خون اومد نترس

ای جانم ببرش دکتر

مقالات مرتبط

مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐥 مامان جوجه طلایی🐥 ۲ سالگی
سلام خانما شما بهم بگید چیکار کنم؟
دختر من قبلا هرکی اذیتش می کرد میزد گریه نمیکرد زمانی فقط میزد که اذیتش میکردن
ولی همون موقعه هم هروقت میزد همه گارد میگرفتن و جیغ و داد میکردن یهو بچه رو میگرفتن دستشو محکم میگرفتن اخم میکردن بهش کلی بحث و دعوت داشتم اون مدت با همه جوری که همه نسبت به منو بچم گارد گرفتن که بجهنممم
کلا دوست ندارم بچم بزنه ولی دوست دارم از خودش دفاع کنه
از اون موقعه که با بچم تند رفتار شده الان هر بچه ای میاد میزنتش همینجوری نگاه میکنه کتک میخوره گریه میکنه میاد بغلم
خیلی ناراحتم نمیتونه دیگه از خودش دفاع کنه
بارها گفتم بهش هرکی اذیتت کرد از خودت دفاع کن ولی گوش نمیده
مثلا چند روز پیش یه بچه با ماشین اسباب بازی زد تو سرش کلی گریه کرد تازه آروم که شد رفت بچه رو بوسش کرد
یا دیشب یه بچه تو خیابون اومد سمتش زد تو صورتش دخترم نازش میکرد
اون باز زد 🥺
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رادمان مامان رادمان ۲ سالگی
سلام مامانا.خوبید؟من امشب با شوهرم بچم‌رو برده بودم‌پارک بعد یه پسر بچه با اسکیت یهو اومد تو پای بچم و انداختش رو زمین منم صدامو بردم بالا گفتم‌یواش یواش نزنی به بچه.بعد مادر اون بچه گفت چرا صداتو میبری بالا بچه هستن خوردن به هم گفتم نه بچه شما اومد زد به بچه من انداختش زمین بعد شوهرم به جای اینکه پشت منو بگیره به خانمه میگه شما راست می‌گی ببخشید.حالا من‌با شوهرم بحثم شده میگم چرا اینو گفتی چرا نذاشتی جوابشو بدم میگه نمیخاستم دعوا بشه بچمون بترسه.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آقاماهـان مامان آقاماهـان ۲ سالگی
بچم تو بغلم خواب بود تو ماشین همین ک درو باز کردم پیاده شدم افتادم تو جوب بچه هم از دستم افتاد رو اسفالت پیاده رو 😭پشت سرش خورد زمین.چون خواب هم بود خیلی ترسید گریه کرد اما الان میگه درد نمیکنه.خیلی نگرانم میخوام ببرمش سی تی اسکن.از استرس دارم میمیرم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علیسان مامان علیسان ۲ سالگی
صبح علیسان با باباش داشتن بازی میکردن حالا نمیدونم چه بازی چون تو آشپزخونه بودم بعد دیدم علی داره گریه میکنه رفتم دیدم دستشو گرفته میگه آییییی درد کرد به شوهرم گفتم چیکارش کردی میگه هیچی بخدا کاری نکردم به جاییش فشار بیاد خلاصه هی این بچه گفت آیییی هی من گفتم چیکارش کردی حتی دیگه دستشو هم تکون نمیداد شوهرم رفت سرکار گفت اگه دیدی باز گریه میکنه زنگ بزن بیام ببریمش دکتر یه ربع پیش زنگ زدم گفتم بیا ببریمش یه عکس بندازیم واقعا اذیته بچه گف باشه میام اومدم لباس علیسانو عوض کنم یواش درآوردم از تنش دستش که درد میکرد مچشو تو دستم تکون دادم یه تق خیلی ریزی کرد بعد شروع کرد گریه کردن کلی سرشو کوبوند رو پتو و زار زد من گفتم یاخدا اگه هم نشکسته بود شکستم دستشو بعد دو دقیقه دیدم داره میرقصه انگار دستش خوب شده بود هیچی دیگه شکرخدا بخیر گذشت پاشم یه صدقه کنار بزارم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان سید آرمین 😍 مامان سید آرمین 😍 ۲ سالگی
شماها چقد به چشم اعتقاد دارید امروز رفتم خونه مادر شوهرم بعد آرمین خودش از پله بالا پایین میره داشت می‌رفت بالا مادر شوهرم گفت قربونت برم خودش میاد هنوز بچه های دخترم نمیتونن بچه های خواهر شوهرم همسن آرمین هستن همون موقع که مادر شوهرم این حرف و زد آرمین نزدیک بود بیوفته زمین ترسید گریه کرد
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان 💖هدیه جونم💖 مامان 💖هدیه جونم💖 ۱ سالگی
امشب سر سفره بودیم دخترم یهو پاشد و گفت نارنگی گفتم برو بردار رفت از تو بشقاب میوه برداره یهو بشقابو بلند کرد بشقابم سنگین اومدم برم طرفش دیدم میوه ها رو ریخت رو زمین منم نشستم سر جام یهو بشقاب و برداشت و بشقاب از دستش لیز خورد و با تیزیش خورد رو شصت پاش یه کم گریه کرد و ناخونش هم سیاه شد ولی بعدش پاشد بازی کرد بعد یه ساعت یهو وایساد گریه کردن و گفت پام درد میکنه باباشم گفت ورم که نداره چیزیش نیست حتما درد داره فقط الانم با گریه خوابید و پاشو دست زدم بیدار شد حالا از یه طرف عذاب وجدان دارم که چرا پانشدم برم سراغش از یه طرفم نگرانم نکنه چیزی شده باشه شوهرمم پاش شکسته دندونشم آبسه کرده اصلا یه وضعی هدیه هم گریه میکرد با شوهرم دعوامون شد
خیلی حالم بده خیلی شب گندی بود امشب
تجربه ای ندارین در مورد ضربه ی این جوری؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
سلام خانوما بچه های شما هم تو این سن وابستگی شدید به بابا پیدا کردن؟
پسر من خیلی وابسته شوهرم شده اگه بره بیرون از خونه نیم ساعت پشت درگریه میکنه بعد یه عادتی جدیدا پیدا کرده وقتی میخواد بخوابه باباش یاباید بخوابونش یا بالا سرش بشینه اگه دراز بکشه خیلی گریه میکنه امشب شوهرم دراز کشید یه نیم ساعت گریه کرد تا خوابید نمیدونم ترک بدیم این عادتش رو یا کم کم بهتر میشه شما تجربه ای دارین؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان جوجه طللایی مامان جوجه طللایی ۲ سالگی
هر کاری میگم شوهرم انجام میده هیچ حرف منفی بهم نمیزنه هر چی بخوام برام میخره هر جایی باشه پیش دوستاش هر جا بهش بگم بیاد میاذ اگ تمام فحشهای دنیارو بهش بدم اصلا و ابدا کتک نمیزنه اینقدر این رفتارش رو مخمه ک یبار عمدا اونقد عصبیش کردم فقط دوست داشتم ی سیلی حداقل بزنه امشب گوشی دستم بود پسرم گریه کرد خیلی گریه کرد بهش ندادمش شوهرم از من گرفت داد ب پسرم من مث یه ادم عصبی جیغ زدم زدم تو سر خودم از انورم پسرم ترسید بیشتر گریه کرد شوهرم خیلی عصبی شد کتابهایی ک پسرم انداخت پیشم پرتش کردم انور اونم گریه میکرد انگار بچه دوساله بودم بیشتر لج شوهرمو میخواستم درارم از طرفی چون طرفداری پسرمو کرد عصبی شدم خیلی خستم عصبیم حوصله هیچ چیزیو ندارم از بس زدم تو سر خودم سرم درد گرفت
مشاهده ۲۴ پاسخ دیگر
مامان آریا🤤 مامان آریا🤤 ۲ سالگی
چ شب عجیبی بود تنهام بودم خیلی ترسیدم🥺
آریا انقد تو خاب وول میزد هی پامیشد میگفتم لابد تشنس اب میدادم میخابید بعد بلد نیست گوششو میکشید بغلش کردم گوششو بمالم شروع کرد سرفه کردن انقددد سرفه کرد سه بار گلاب ب روتون بالااورد میلرزید و گریه میکرد چ جیغ میزد منم تنها بودم داشتم سکته میکردم دلش ترکید اونطوری میلرزید و گریه میکرد سرفه هاشم بند نمیومد هیچی هم نمونده بود تو معدش انقد بش فشار اومد بالا اورد گریه میکرد اب
بهش میدادم نمیخورد همینطوری جیغ میزد منم گریه میکرد تا بغلش کردم چسبوندم ب سینم شروع کردم لالایی خوندن چنان اروم شد خابید ولی حیلی بی حاله میترسم🥺
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آروین🍬👼 مامان آروین🍬👼 ۲ سالگی
یه مدته همش خواب میبینم شوهرم با کسی هست
بعد تو خواب هم بهم بی محلی میکنه و از کارش راضیه
نمیدونم اینو یه هشدار ببینم و حس ششم یا نه😐
دیشب هم باز خواب دیدم با کسی هست بعد شدید دارم گریه میکنم طوری که از صدای گریه ی خودم از خواب پریدم☹️
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان رادمهر مامان رادمهر ۲ سالگی
امروز یکی از سخت ترین و تلخ ترین تجربه ها ی بچه داریم بود یه تفریح رفتیم پیش یه رودخونه حدودا یه مسیر ۴ ساعته اولرک کلی استرس کشیدم پسرم نره بیفته تو رودخونه چون سکوهاش کنار آب بود پسر منم همش میرفت آب سکو
بعد توی مسیر برگشت خابش،گرفت اومدم خابش کنم یه توقف داشتیم بیدار شد مجدد ک حرکت کردیم شروع کرد به گریه شدید و یه کلمه میگفت انگار یه چیزی میگفت ک ما نمیفهمیدیم چی بود اینقدر گریه کرد ک بی حال شد خابش برد باز رسیدیم خونه شروع کرد به گریه های وحشتناک در حد جیغ و منو زدن موهامو میکشید هرچی هم میگفتم چی میخای نمیفهمیدم نزدیک به یک ساعت ادامه داشت یهنی اینقدر گریه های بد بود و عصبی ک میگفتم انگار جنی شده به هزار بدبختی خوبید اخر منم نفهمیدم علت این گریه ها چی بود
اینم نتیجه تفریح بعد دوسال ک یکم دلم شاد بشه دیگه توبه کردم ک نرم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان hana مامان hana ۲ سالگی
نمیدونم دخترم چش بود خیلییی بی قراری میکرد نق میزد کریه میکرد بازی نمیکرد و همش ایراد میگرفت علایمی هم نداشت خوابش خیلی بد بود چند روز همش گریه می کرد در حدی که قرار بود امروز ببرمش دکتر دیشب بردم مغازه براش دنت خریدم و پفیلا از اونا خورد بعدش ی کم غذا خورد شروع کرد یهو ب تنهایی بازی کردن به شوخی کردن و... از این رو به اون رو شد دیشبم تا صبح راحت خوابید اصلا برام معما شده این بچه چش بوده یعنی واقعا یه چیزیش بوده اگ مجدد برگرده ب اون حال چکار کنم چون علایمی نداره
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رایان🧸 مامان رایان🧸 ۲ سالگی
خانوما
امروز مامانم‌ بهم‌گفت ۲-۳ تا از همکاراش گفتن بچه هامون بردیم یه روستایی یه خانومیه دانه از بینی بچه ها در میاره
وقتی اون دونه در میاد بچه اشتهاش کلی باز میشه و میفته به غذا خوردن فقط هم همین یه بار انجام میدی
من پسرم این چند روز که‌ تب داشت همش اشاره میکرد به بینیش و گریه میکرد هرچقدر هم که براش اسپری میزدم هیچی نبود حتی بینیش کیپ هم نبود گفتم شاید چیزی گیر کرده کهاین بچه بی دلیل مریض شده چون هیچ‌کجا نبرده بودمش
مامانم گفت بیا بریم براش انجام بدیم
کسی تا حالا اینکارو برای بچه ش انجام داده؟؟
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان دلسا مامان دلسا ۲ سالگی
سوال: دوباره سوالمو گذاشتم مامانا امشب حدودا یک ساعت پیش، دخترم داشت بازی میکرد یه دفعه رفت سراغ تابش و شروع کرد به جیغ زدن وگریه کردن.هرچی بغلش میکردیم فقط دستاشو تکون میداد وجیغ میزد به تابش اشاره میکرد و جیغ میزد. انگار یه چیزی دیده یا از چیزی ترسیده، یه حالتای غیرعادی داشت خیلی ترسیدم. بعدش ابجیم بغلش کرد بردش تواتاق سرشوگرم کنه بعد چند دقیقه اروم شد ولی سرشو گذاشته بود رو شونش انگار ازیه چیزی ترسیده و بعد ک ترسش ریخته خوب شده. ازچی بوده بنظرتون؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دلبر مامان دلبر ۲ سالگی
سلام بچه های شما هم اینجورین که اگه در طول روز بخاطر یه چیزی ناراحت بشن گریه کنن شب تو خواب بخاطرش بیدار بشن انگاری خوابشو میبینن مثلا دخترم دیروز، بخاطر اینکه بهش گوشی ندادم یکم گریه کرد تا حواسشو پرت کردم دیشب تو خواب بیدار، شد گریه میکرد میگفت گوشی بده
مشاهده ۱ پاسخ دیگر